پس از رسیدن نامهی یزید مبنی بر اینکه سر مبارک سید الشهدا علیه السلام و کسانی که با او کشته شدهاند و آنچه از آنها غارت شده و اهل و عیال او را نزد او بفرستند، عبیدالله بن زیاد دستور داد اسیران کربلا آماده شوند و امر کرد امام سجاد علیه السلام
سربازان دستهای او را به گردنش زنجیر کردند و سپس او و سایر اسرا را در پشت سرهای شهدا روانه کردند. مخفّر بن تعلبه عایزی و شمر بن ذی الجوشن همراهشان به راه افتادند و رفتند تا به گروهی که سر حضرت امام حسین علیه السلام نزدشان بود، و سپس به شام رسیدند. امام سجاد علیه السلام در طول راه به حمد خدا و تلاوت قرآن و استغفار مشغول بود و حتی یک کلمه با سربازان عبیدالله سخن نگفت تا کاروان به شام رسید.
حضرت صادق علیه السلام از پدرش از امام زین العابدین علیه السلام نقل کرده است که فرمود:« مرا بر شتری لنگ سوار کردند، بدون روپوشی و جهازی، و سر سید الشهداء علیه السلام بر نیزهی بلندی بود و زنان بر اشتران پالان دار پشت سر من بودند و جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند، با نیزهها در جلو و عقب و اطراف ما بودند. هر گاه یکی از ما میگریست، سرش را به نیزه میکوبیدند تا آنگاه که وارد دمشق شدیم و کسی فریاد زد:« ای اهل شام، اینها اسیران اهل بیت ملعون هستند.
می خواهم بنویسم ،قلم بی تاب است و دل بی قرار.می خواهم بنویسم چشم گریان است و دست لرزان .می نویسم ولی نمی دانم چه بنویسم که لایق چون توئی باشد.چه برزبان جاری سازم که شایسته فرمانروای دل بی قرار من باشد .حسین جان مولای من کمکم کن بتوانم عاشورایت را به خوبی معنا کنم واهداف والایت را با بغض مانده درگلویم به گوش آنانی که ادعای انسان بودن وانسان ساختن دارند برسانم .می خواهم از دلتنگی هاو غم وغصه هایت بنوسیم ، قلم عشق و جوهر ارادت را به کمک می گیرم تا بتوانم ذره ای از وظایف خود را نسبت به مولایم ادا کنم .خوب می دانم ادامه راهت با سختی ها و مصیبت هایی که جهت اعتلای دین جدت متحمل شدی بسی شیرین وگواراست . یادآوری همین مصیبت های تلخ ودردناک اشک را بر چشانم جاری ساخته و مانع از نوشتنم می شود .هوای تو دروجودم شعله ورشده وبا دلی شکسته از اشقیا فرازهایی از زیارت عاشورایت را زمزمه می کنم وبا لعن ونفرین بر کسانی که از هیچ ظلم وستمی در حق تو و یارانت دریغ نکردند از خدامی خواهم نام زیبایت همیشه در همه حال زینت بخش کلاممان باشد . ای تمامی عشق و صفا کمکم کن تا تمامی وجودم را از گلواژه های ایمان پرکنم و در مسیر شناختنت زمزمه شورانگیز عاشقی سر دهم کمکم کن تا بدانم و بفهمم وظیفه ام در این برهه از زمان که از عطر وجودت بی نصیبم چیست ؟کمک کن تا با تو به مقصد برسم وبا تو بمیرم .
.
مولای من خوب می دانم که کربلایت بزرگترین مصیبت تاریخ را تجربه کرد تا پیام انسان سازیت را که منحصر به هیچ زمان ومکان خاصی نیست به گوش جهانیان برساند پیام جاودانه ات را که فراترازمحدوده زمان و مکان است.مولای من تو از سلاله پاکانی و پاسدار عشق و تجسم ایمان و تجلی رافت و مهربانی .کجاست این همه خوبی و این همه عظمت که ولی امرش از غصه مردم غصه داربود ود لش از جنایت و ظلم ستمکاران خونین . .
مولا جان کمکمان کن که تا فاطمی باشیم و حسینی .زینبی باشیم و علوی وخود رابا عشق به شما ، به خداوند متعال نزدیک سازیم با بصیرت به دین و کتاب خدا ،در این برهه از زمان که دشمنان اسلام با استفاده از هرترفندی می خواهند به اسلام ضربه بزنند دل در گرو وحدت بسپاریم و بتوانیم در برابر دسیسه های دشمنان واستکبار بایستیم و نگذاریم چراغ اسلام را خاموش نمایند . دشمن کور دل باید بداند کسی که حسین چراغ راهش باشد چراغ زندگی اش هیچ وقت خاموش نمی گردد.
والسلام
سلام ماه محرم شروع شد
بازاین چه شورش است وچه ماتم شروع شد
آقا سلام کاسه اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
یادم نرفته است نگاه شما به ما
از گریه های ماه محرم شروع شد
هاجر به پای روضه اصغر نشسته بود
تا اینکه جوشش دل زمزم شروع شد
آقا سلام نیت گریه نموده ایم
شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد
زندگی مقدمه ی آخرت است و همچنین بنیان تکامل آن، لذا بسیار حساس و سرنوشت ساز بوده، نباید آن را دست کم گرفت.١یکی از محیط هایی که انسان اغلب از آغاز تا پایان زندگی رابطه ای تنگاتنگ و سرنوشت ساز با آن دارد کانون خانواده است.حال باید دانست برای موفقیت در زندگی خانوادگی کسب چه مهارت هایی ضرورت دارد. بدون شک از جمله مهم ترین مهارت های زندگی خانوادگی، آشنایی نسبت به عوامل تحکیم بنیان خانواده و عمل براساس این مبانی است.
خوش بختانه دین اسلام با دقت در تمام جوانب نیازهای انسان، در این مسئله هم مثل سایر موارد دیدگاهی کامل و روشن گرانه دارد.شیوه های دین، آمیزه ای از شیوه های شناختی، عاطفی و رفتاری است. هم به نیازهای مادی توجه دارد و هم به نیازهای معنوی. هم بعد شناخت و عقلانیت را در برمی گیرد، هم بعد عاطفی و هم بعد رفتار را. بنابراین آموزه های دین، هم جامع نگرند و هم واقع نگر.
مفهوم حقوقی خانواده: خانواده یک واحد حقوقی است که لااقل از یک زن و یک مرد که بین آن ها رابطه ی زوجیت به وجود آمده ناشی می شود. ولی وجود زن و مرد اگرچه در ابتدا شرط حدوث آن است، ولی شرط بقای آن نیست. مانند خانواده ای که از یک مادر و یک فرزند تشکیل می شود (و پدر خانواده در قید حیات نیست.) به هر صورت وجود لااقل دو نفر، شرط تحقق یک خانواده است.
عوامل فراوانی در تحکیم بنیان خانواده و سرزندگی آن مؤثرند که در ذیل، به مهم ترین آن ها پرداخته شده است
١. ایمان و فضیلت گرایی اعضای خانواده: در قرآن توصیه های مکرری به تقوا در تشکیل خانواده شده است، چنان که می خوانیم: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَه وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا ؛ ای مردم! از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید، همان کسی که همه ی شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که هنگامی که چیزی از یک دیگر می خواهید نام او را می برید از قطع رابطه با خویشان خود بپرهیزید، زیرا خداوند مراقب شماست.»
همچنین خداوند در سوره ی بقره، شرط ازدواج با مشرکان را ایمان آن ها دانسته است: «وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ …؛ و با زنان مشرک و بت پرست تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید، کنیز باایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است، هر چند [مال و زیبایی او] شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست در نیاورید تا ایمان نیاورده اند، یک غلام باایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است هر چند [مال و موقعیت و زیبایی او] شما را به شگفتی آورد… .»
استدلال قرآن در آیه چنین است که گرچه مشرکان به دلیل آزاد و زیبا بودن، برتری ظاهری دارند، اما چون زناشویی با آنان باعث لغزش های اخلاقی و عقیدتی فرد مسلمان می شود، کنیزان و بردگان مسلمان بر آنان ترجیح دارند. این امر برای جوانان که گاه سخت شیفته و شیدای جمال و زیبایی ظاهری یا موقعیت مادی و اجتماعی - طرف مقابل - می شوند و ارزش های دینی و معنوی را فدای آن می سازند، هشدار و ره نمون مناسبی است. گفتنی است بسیاری از ازدواج هایی که براساس زیبایی های ظاهری شکل گرفته، بعدها از هم فرو پاشیده است. در واقع این آیه تاکید بر ایمان، عقیده و فرهنگ مشترک است.
٢. وجود عشق، مهر و محبت میان اعضای خانواده: انسان تشنه ی دوستی و محبت است. انگیزه-ی بسیاری از تلاش ها و زحمات طاقت فرسای زندگی، محبت است و وجود آن در خانواده، انسان را به فعالیت و کسب معاش وا می دارد.امام صادق(ع) می فرماید: «هر گاه کسی را دوست داشتی او را بدان آگاه ساز، زیرا این کار دوستی را در میان شما استوارتر می سازد.»
.
٣. آشنایی کامل اعضای خانواده با حقوق و وظایف خود: حق و وظیفه از هم جدا نیستند، یعنی هر کس حقی داشته باشد، در مقابل وظیفه ای نیز دارد و بالعکس. این موضوع در مورد تمام افراد بشر ثابت است و تنها خداست که حقوقی دارد اما وظیفه ای بر او نیست.
در هالهای از نور، آرام آرام پیش میآمدند و زمین زیر پایشان از تواضع، مثل حریر نرم میشد.
عدهای سایه نشین، که همیشه در تاریکی به سر برده بودند، گویی قصد مقابله با نور دارند؛ با صلیبهای به ظاهر آراسته، با ناآرامیِ تمام و با گیسوان چلیپایی، بازی میکردند و تمام ذهنشان سرشار از شکّ بود؛ شکّ به آنچه در دست و دلشان بود.
امّا آنان که در هالهای از نور پیش میآمدند، تبلور وجودشان مثل آب زلال و صداقت حضورشان، مثل خورشید، آشکار بود.
هستی، چنان غرق تماشایشان بود که انگار خداوند، بهشت را به معرض تماشا گذاشته است. تواضع خورشید در آسمان و کُرنش خاک در زمین نشان میداد که آن «پنج تن»، آیینهی جمال الهیاند؛ برگزیدگان راستین خداوند در زمین. و عنایت الهی، آنان را زیر چتری از حمایت گرفته است. عطر «کسای» حقیقت از وجودشان میتراوید و نگاهشان آکنده از تبسّم مِهربانی بود.
پنج تن، پنج کهکشان و پنج اقیانوس که وجودشان نشانهی عظمت الهی و سر چشمهی زلال معرفت است.
چه کسی میتواند به انکار برخیزد؛ وقتی که آدم علیهالسلام بگوید: اِلهی یا حَمیدُ بِحَقّ مُحَمّدٍ صلیاللهعلیهوآلهوسلم …؟
وقتی که نوح بگوید: …، وقتی ابراهیم و موسی و عیسی بگوید: … چه کسی میتواند انکار کند!
محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم یعنی: قرآن، یعنی: لَوْلاک لَما خَلَقتُ الْاَفْلاک؛ علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام ، حسن علیهالسلام و حسین علیهالسلام یعنی: محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، یعنی: اِنَما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ اَهْلَ البَیْتِ و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا.
چه کسی میتواند سخاوت خورشید، شرافت ماه، صداقت آب، کرامتِ درخت و نجابت گل را نادیده بگیرد.؟!
رنگ از رخسار «ابو حارثه» و نصارای نجران پریده بود و لرزش دستهایشان، نشان از ضعف و پشیمانی داشت. نجوایی در ضمیر ناخودآگاه ابو حارثه جریان گرفت او که عطر پیامبران دارد، او که مثل پیامبران مینشیند، او که آسمان و زمین میستایندش. از آن لحظه که دستهایش بوی قنوت بگیرند، توفان خشم الهی، همهی دشتها و کوهها را متلاشی خواهد کرد. از جا میخیزد و سر بر آستانِ کبریایی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میگذارد: ای ستودهترین خلقت الهی، ای آسمانیترین آیینهی خلقت و ای حقیقت محض! رضای ما، در رضایت تو است و رشتهی جان ما در دستهای آسمانیات.
در دایرهی قسمت، ما نقطهی تسلیمیم لطف، آنچه تو اندیشی، حکم، آنچه تو فرمایی
<< 1 ... 16 17 18 ...19 ...20 21 22 ...23 ...24 25 26 ... 31 >>