خميني شهرهمچنان بيداراست
متولدکه شدم اسمم راتوي ثبت احوال ثبت کردند ،محل صدورشناسنامه ام را زدند خميني شهر
بزرگترکه شدم پابه عرصه ي علم ودانش گذاشتم ،وقتي حرف ازعلماوشهدا مي شد يادم مي افتاد،به 23هزارشهيد ،به سرداراعتصامي، ابراهيمي، نواب صفوی ،به آيت الله اشرفي ،آيت الله معرفت، وآيت الله جبل آملي، آیت الله فیاض ،آیت الله شیخ محمد حسین نجفی ،….
نيازنبودکه بگويند محرم است همه جا سياه پوش بود،نام حسين بر سردرهمه دلها حک شده بودتاجايي که نام شهرمان راگذاشتند حسينيه ايران ….
روزي که شيپورجنگ به صدا درآمددسته دسته سبکبالان عاشق ازپيروجوان جان به کف دست گرفتندوشربت شهادت نوشيدند….
خيابان هاي شهرما صداي پاي مردان وزنان سلحشورراهنوزبه يادداردکه بامشت هاي گره شده فريادخودرابرسرابرقدرت ها سردادند وباحجاب فاطمي سروده ي زنان برومندراآويزه عالم کردند….
سنگرمساجدومحفل نماز جمعه ماهنوز ازعطرعاشقان ولايت پراست….
سراسرشهرم جز غيرت وعفت وجوانمردي نيست اماامروزچه شده ….
چه شده که دست نامحرمان روزگار به شهرمان درازشده ؟!
مگرخبرندارندکه خميني شهري ها همچنان بيدارند!!
وافسوس که بعضي ناآگاهان روزگار بدون درنظرگرفتن سابقه تابناک خميني شهر پرده جهل تاريک خويش رابررخ پرفروغ آن کشيدند…(بزگنمایی حادثه اراذل و اوباش)
آيا با ابوجهل ها وابوسفيان ها مکه هارابدنام مي کنند؟
مردم خميني شهر همگي محمدي وحسيني اند،،جهالت ها رادرخاک بهشتي خود دفن ونابود مي کنند


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 1 تیر 1390نظر دهید »

مهمان خدا

محبت كن تا  محبوب آسمان  و زمين شوي دو ركعت نماز بخوان وبه خداوند عرض كن خدايا هركس به من بدي  كرده  را بخشيدم تو هم مرا ببخش . اگر صلوات را با اشاره و  با لطافت  از ته دل بفرستي تا هفت آسمان بالا مي رود . اگر يك مؤ من در شهري بخوابد خداوند بلا را از آن شهر دور مي كند .

 در دنيا هر جه داري با خلق خدا بخور ، در آخرت هر چه داري مال خودت چون در آخرت همه غني هستند و به تو احتياجي ندارند. دنيايتان را به خدا واگذاريد و پي آخرت باشيد دنيا را فقط يك بار نگاه كن نظر اولي بلا اشكال است و آخرت را چند بار ، و صاحب خانه  را هميشه !

بياييد يك شب خدا را با دلمان مهمان كنيم هر جا كه محبت است خداو پيامبر و ائمه (ع) آنجا هستند.

خود را مهمان خدا ببينيد تا به موت نايل شويد.

برگرفته از كتاب دلباخته( شرح حال مرحوم حاج اسماعيل دولابي)


موضوعات: در محضر علما
   شنبه 5 اسفند 13911 نظر »


عطر افشاني قبور شهدا توسط طلاب مدرسه علميه
حضرت زهرا سلام اله عليها خميني شهر

همزمان با ايام الله دهه فجر انقلاب اسلامي ، 20 تن از طلاب اين مدرسه با حضور در گلستان شهداي امامزاده سيد محمدشهرستان ، به عطر افشاني و تجديد ميثاق با شهداي انقلاب اسلامي پرداختند.
شايان ذكر است ، برنامه پاياني صرف ناهار وحدت در جوار ملكوتي امامزاده و شهدا بود.


موضوعات: اخبار مدرسه
   دوشنبه 23 بهمن 1391نظر دهید »


جشن پيروزي انقلاب اسلامي در مدرسه علميه حضرت زهرا سلام اله عليها خميني شهر


به همت مسئولين مدرسه مراسم جشن ويزه ايام الله دهه فجر در روز پنج شنبه 19 بهمن ماه برگزار شد. در اين مراسم آقاي دادخواه (مسئول عقيدتي -سياسي سپاه) به سخنراني با موضوع نقد فرماسونري و شيطان پرستي پرداخت .
وي باتوجه به اهميت موضوع دشمن شناسي در تداوم دستاوردهاي انقلاب و همچنين فعاليت هاي گسترده اين گروه در كشور و تأثيرات مخرب آموزه هاي آنان بر اذهان جوانان به نقد و بررسي اين فرقه ضاله پرداخت .
در ادامه از برنامه شعر خواني ، اجراي طنز و پخت آش نذري توسط طلاب جهت سلامتي امام زمان (عج) و حفظ نظام مقدس جمهوري اسلامي استفاده شد.
شايان ذكر است حدود 100 نفر از طلاب و عموم خواهران در اين مراسم شركت داشتند.


موضوعات: اخبار مدرسه
   دوشنبه 23 بهمن 1391نظر دهید »

پيروزي انقلاب اسلامي ، نقش زنان، به روايت امام خميني
مصطفي آخوندي

زنان ، ايـن عنـاصـر فضيلت و ارزشهاي الهي داراي بـرکـات زيـادي هستند و به عنـوان نيمـي از جامعه بشريت ، همـواره بيشتريـن بار مشکلات را بـر دوش مي کشند و نـوعا شـريک غم خانـواده مـي باشنـد.
اسلام برخلاف جـوامع و تمدن جاهلـي که زنان را حقير و ضعيف و دون شمرده و آنان را در خـدمت ابتذال و فساد گـرفته بـود ، به زنان ، شخصيتـي باکرامت و مقامي والا بخشيد. ايـن مقام و منزلت ، تـوإم با فـداکاري و ايثار ، در پـرتـو انقلاب اسلامـي تجلـي يافت و عطر شکـوفايي ايـن مـوجـود بزرگـوار و بافضيلت ، جهانيان را به شگفت آورد ، تا آنجا که از سـوي خبرگزاريها و تحليل گران ، انقلاب اسلامي به «انقلاب چادرها» نام گرفت.
زنان ، ايـن عناصر عفاف و نجابت ، نه تنها در پيروزي انقلاب اسلامي سهم بزرگـي ايفـا کـردنـد ، بلکه در تثبيت نظام جمهوري اسلامـي و تداوم انقلاب اسلامـي حرف نخست را زدند و با حضـور در صحنه انقلاب اسلامي ، تـوطئه هاي دشمنان را در عرصه هاي گوناگون فرهنگي ، نظامي ، اقتصادي ، اجتماعي ، سياسـي و … نقـش بـر آب سـاختنـد. در ايـن مقاله تلاش شـده است با بهره گيـري از سخنان گهربـار معمار انقلاب اسلامـي ، حضـرت امـام خمينـي ، نقـش و سهم بزرگ زنـان در پيـروزي انقلاب ، به تصوير کشيده شـود و تلاش و منزلت ايـن بزرگواران عيان گردد. چهار عنوان «تحـول فکري و روحي زنان» ، «حضـور زنان در صحنه انقلاب اسلامـي» ، «انگيزه حضـور زنان در انقلاب اسلامـي» و «ويژگـي زنان انقلابـي» محـورهاي اصلـي ايـن تصـوير مـي باشـد.
1ـ تحول فکري و روحي زنان
هنر انقلاب اسلامي ايـن بود که زنان جامعه ما را متحول ساخت و در مسير اسلام و ارزشهاي الهي هدايت کرد و از بي هـويتـي و بـي بند و باري و ابتذال که سوغات غرب بـود ، به سوي عزت خـواهي ، عفاف ، درک شخصيت و کمال جـويي و تحول فکري و روحي هدايت کرد و از دون مايگي به اوج انسانيت ارتقا بخشيد.
زنان مسلمان در انقلاب اسلامي شخصيت و هويت خويـش را يافتند و به مقام و منزلت والاي خـويـش پـي بردند و بينـش سياسـي ، فرهنگـي و اجتماعي پيدا کردند. ايـن تحول فکري و روحي بزرگي که نصيب زنان شد ، مـوهبت الهي بـود که امام خميني بارها از آن به بزرگـي ياد کـرده و آن را افتخـار بزرگ ملت ايـران دانستند:
«مـن در جامعه زنها يک جـور تحـول عجيبـي مي بينـم که بيشتر از تحـولي است که در مردها پيدا شده[ است].»(1) «خانمهايي که در قبل وضعشان يک نحـو ديگـري بـود ، و رژيـم آنها را به يک مسـايل ديگري مشغول کرده بـود ، متحول شدند به کساني که در مقابل رژيـم ايستادنـد.»(2) «نهضت اسلامـي به بـرکت اسلام چنان تحـولـي در نفـوس زن و مـرد به وجـود آورده که ره صـد سـاله را يک شبه طـي نمـوده است.»(3) «اين يک تحـولي بـود که بشر نمي تـوانست ايـن تحول را درست کند. اين تحول الهي بـود.»(4) «ايـن تحول که در ايـران پيـدا شـد ، تحـول همه جـانبه بـود»;(5)
يعنـي زنان در تمـام زمينه هاي روحـي ، فکـري ، اخلاقـي ، فـرهنگـي ، سيـاسـي ، اجتمـاعي و انگيزه هـا و اهـداف ، الهي شـده بـودنــد و مـي خـواستند در صبغه اسلام قرار گيرند و در مسير حضرت زهرا(س) و زينب کبرا(س) قدم بردارند.
زنان مسلمان از حالت بـي اعتنايي بيرون آمدند و نسبت به سرنـوشت خـود و خـانـواده خـويـش و اسلام احسـاس مسـووليت کـردند:

«همان زنهايـي که آن وقت که ـ هيچ ـ بـي تفاوت بـودنـد راجع به کشـور خـودشان ، راجع به همه چيز ، هميـن ها وارد شدند در ميدان و ديـديـم که خـوب هـم مـي تـواننـد انجـام وظيفه کننـد.»(6)
تحول فرهنگي
در تهاجـم فرهنگـي غرب ، زنان را در مسلخ «فروش کالا» و «فساد و فحشا» قربانـي کرده و ايـن مرکز عطـوفت و فضيلت را به گرداب ابتذال کشانده بـودنـد. در طـول پنجاه سال سياه حاکميت خانـدان فاسـد پهلـوي ، زنان مسلمان زير فشار و يـورش فرهنگـي استعمار و استکبـار دست و پـا مـي زدنـد. رضـاخـان ايـن مهره استعمــاري و استبدادي ، خشـن ترين شيوه را در اشاعه فرهنگ مبتذل غرب ، در قالب کشف حجاب به کار برد.
اسلام و انقلاب آمـد و زنان را از ايـن منجلاب فرهنگـي نجات داد و آنان را به اخلاق اسلامـي و حجـاب و عفاف و فضيلتها آراسته ساخت:
«ايـن اسلام که در ايران زنده شد ، آن خـدمتـي را که به بانـوان کرده است و خواهد کرد ، ارزشش به اندازه اي است که نمي توانيـم ما توصيف کنيـم. اگر نبود اين انقلاب و نبود ايـن تغيير و تحولي که در ايران واقع شـده بـود ، بعد از چنـد سال ديگـر اثـري از اخلاق اسلامي در ايران نبود.»(7)
«اينجانب به زنان پرافتخار ايران ، مباهات مي کنـم که تحولي آن چنان در آنان پيـدا شـد که نقـش شيطانـي بيـش از 50 سال کـوشـش نقاشان خارجـي و وابستگان بـي شـرافت آنان ، از شعراي هرزه گرفته تا نويسندگان و دستگاههاي تبليغاتي مزدور را نقـش بر آب نمودند و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهـي نشـده و با ايـن تـوطئه هاي شـوم غرب و غرب زدگان آسيب نخـواهد پذيرفت.»(8)
«بجز مشتي زنان مرفه طاغوتـي و وابستگان ساواکـي و سرسپـردگان آنان ديگر قشرهاي ميليـونـي زنان متعهد که اساس ملت مسلمان اند ، در دام فـريب دلباختگان به غرب نيفتاده و بـا عمل خـود در طـول پنجاه سال سياه ، بـا روي سفيـد نزد خـدا و خلق شجـاعانه مقاومت نمودند.»(9)
بنيانگذار انقلاب اسلامـي خطاب به روشنفکـران مـرتجع و دلباختگان بـي بنـد و بـاري و ولنگـاري غرب فـرمود:
«آيا زنها در ايران ديگر کنار رفتند به کلـي ، يا همـدوش مردها در کارهاي سازنده داخل انـد؟ شما مـي خـواهيد که زنهاي اينجا هـم بـي بند و بار باشند ، هر جـور مـي خـواهند باشنـد؟ ايـن برخلاف آن تحـولـي است که در خـود زنها پيـدا شـده است.»(10)
ميل به مبارزه
رها سـاختـن زنـدگـي آرام و بـي درد سـر و روي آوردن به زنـدگـي پرمخاطره و مبارزه با طاغوت يکي از تحـولاتـي بـود که خداوند در وجود زنها به وجـود آورد. آن ترس و وحشتـي که از طاغوت داشتند ، از ميـان رفت و شجـاعت و شهامت جـاي آن نشست. زنـان مسلمـان از چکمه پـوشان و سـرنيزه هـاي گـارد شـاهنشـاهـي واهمه اي به دل راه نمي دادند و از زخمي و کشته شـدن نمـي هراسيدنـد. امام راحل ايـن گونه اين تحول را بيان مي کند:
(خـداوند) قلبها را از آن وحشت بيرون آورد ، از آن وحشتـي که از ايـن رژيمها همه داشتنـد ، از آن وحشت بيـرون آورد و به جـاي آن تصميـم و شجاعت به ايشان داد ، به طوري که زنها ، بچه ها و مردها ، همه به مبارزه برخاستند. کـي سابقه داشت که زن در مبارزه بيايد مقابل توپ و تانک بايستد؟ ايـن يک تحول روحي بود که خداي تبارک و تعالـي در ايـن ملت تحـول را ايجـاد فـرمود.»(11)
تحول سياسي
بانوان به برکت انقلاب اسلامي و هدايتهاي پيامبرگـونه امام خميني چنان از بينـش سياسي برخـوردار شدند که دشمنان اسلام و انقلاب از گمراه ساختـن آنان نااميد و درمانده شـدند. زنان با شناختـي که از ماهيت و تـرفنـدهاي دشمنان اسلام پيدا کـردنـد گام در ميـدان مبارزه و سياست نهادند و خصـم دون را از صحنه بيـرون رانـدنـد. امام خميني در ديدار زنان مناطق ساحلي جنـوب ايران با اشاره به اين تحول بزرگ سياسي مي فرمايد:
«در اينکه مـي بينـم گـوينده شما بانـوان ساحلي ، مسايلـي را که مطـرح مـي کنـد ، مسايل روز است ، مسـايل سيـاسـي روز است ، مسـايل اجتماعي روز است ، همان طـور که بانوان ديگر در مراکز و در ساير جاهاي ايـران مسايلـي را که مطـرح مـي کننـد ، مسايل روز و مسايل سياسـي و اجتماعي است ، که اين تحـول به بـرکت ايـن نهضت اسلامـي پيدا شده ، مـن اميدوارم که ايـن تحـول باقـي بماند.»(12) و در مـورد بـانـوان محله چهارمـردان قـم فـرمـودنـد:
«بانـوان قـم و چهارمردان پيشرو نهضت اسلامي بـودند. رشد سياسي خود را اثبات کردند.»(13)
تحول اجتماعي
زنان در انقلاب اسلامـي شيفته کمک رسـانـي به محـرومان و مستضعفان بـودند و به شـوق ياري رساندن به کشاورزان و قشر محروم جامعه و شرکت در جهادسازندگـي سر از پا نمـي شناختنـد. حضرت امام خمينـي فرمود:
«در ايـن جهادسازندگـي که گاهي وقتها مـي بينـم خانمها رفتند و مشغول شـدنـد ، خـوب ، البته از خـانمها ســـاخته نيست که مثل يک رعيتي ، مثل اشخاصي که ورزيده اند ، در امـور کار کنند ، لکـن همان رفتنشان در بين آن رعايا و بيـن کشاورزان ، همان رفتـن و اشتغال پيدا کردن ، به همان مقداري که مي تـوانند ، ايـن باعث مـي شـود که قـدرت آنها چنـد مقـابل بشـود. وقتـي آنها ببيننـد که از شهرها خانمهاي محصل ، خانمهاي محترم آمـدند و در دهات مشغول کمک هستند به برادرهاي خـودشان ، قدرت آنها چند مقابل مي شود و ايـن يک عمل بسيار ارزشمند است ولو عمل خـودش به حسب حجمـش کوچک باشد ، لکـن حجم معنوي خيلي زياد است.»(14)
2ـ حضـور زنـان در صحنه انقلاب اسلامـي
حضور پرشـور در صحنه انقلاب اسلامي از افتخارات بزرگ زنان مسلمان ايـران اسلامـي است. آنـان در همـان روزهـاي نخستيـن انقلاب وارد ميدان مبارزه شدند و با جهاد خـود قدم به قدم ، انقلاب اسلامـي را ياري کردند. زنان با عزمـي استـوار عليه طاغوت و استکبار جهاني به صحنه مبارزه آمـدند و ديـن خـود را نسبت به اسلام و انقلاب به خـوبـي ادا کـردنـد. امـام خمينـي خطـاب به بـانـوان فـرمــود:

«شما خـواهران در ايـن نهضت سهم بسزايي داشته ايد»(15) «شما سهم بزرگـي در نهضت اسلامي ما داريد. شما در آتيه براي مملکت ما پشتـوانه هستيد.»(16) آن حضرت به ايـن حضـور مـي بالد و افتخار مي کند و مي فرمايد:

«مـا بـايـد امـروز که روز زن است … به زنان خـويـش افتخـار نماييـم. چه افتخاري بالاتر از اينکه زنان بزرگـوار ما در مقابل رژيـم ستمکار سابق و پـس از سرکـوبـي آن ، در مقابل ابرقدرتها و وابستگان آنان ، در صف اول ، ايستـادگـي و مقاومتـي از خـود نشان دادنـد که در هيچ عصـري چنين مقاومتي و چنيـن شجاعتـي از مردان ثبت نشده است. »(17)
پيشگام در انقلاب اسلامي
زنان در انقلاب اسلامي ، پيشگام و جلـودار نهضت بـودند و پيشاپيـش مردها در صفـوف تظاهرات خياباني عليه نظام طاغوت حرکت مي کردند. زنان مسلمان در تمامي نهضتها و حرکتهاي اسلامـي پيـش قدم بـودند:

«در مسإله تنباکـو پيش قدم بـودند. در مسإله مشروطيت پيـش قدم بـوده اند و بحمدالله زنها در ايـن جمهوري اسلامـي چنانچه در همه مسـايلـي که عمـومـي پيـش آمـده است ، بـراي ايـران پيـش قــــدم بوده اند.»(18)
«در مملکت ما ايـن طـور شـد که بانـوان همـدوش بلکه جلـوتر از مردها از خانه ها بيرون آمدند و در ايـن راه اسلامـي زحمت کشيدند و رنج ديدند ، جـوان دادند ، شوهر دادند ، برادر دادند ، معذلک رنج کشيدند ، عمل کردند ، پشتيباني از اسلام کردند و مردها هـم به تبع زنها اين کار را کردند. »(19)
«زنهاي محترم متعهد ايران پيشاپيـش مردان به ميدان رفتند و سد عظيم شاهنشاهي را در هـم شکستند و ما و همه مرهون قيام و اقدام آنان هستيم.»(20)
نقش هدايتگري و تشويق مردها
زنها در انقلاب اسلامي نقـش هدايتگري داشتند و با حضور خـويـش در صف مقـدم تظاهرات ، انگيزه قيام و حضـور در تظاهرات و مقابله با طـاغوت را در مـردهـا و جـوانها به وجـود آوردند.
احساس برانگيز بـودند و الهام بخـش ، مردان را تشـويق کردنـد و به جـوانها جرات و شجاعت بخشيدند: «ما نهضت خودمان را مديون زنها مـي دانيـم. مـردها به تبع زنها در خيابانها مـي ريختنـد. تشـويق مـي کردند زنها مردان را. خـودشان در صفهاي جلـو بـودند. »(21)
«مردهاي ايران از مخدرات ايران ، از بانـوان ايران عبرت گرفتند و تعليم گرفتند.»(22)
«بانـوان عزيز ما اسباب ايـن شدند که مردها هـم جرإت و شجاعت پيـدا کننـد. مـا مـرهـون زحمـات شمـا خـانمها هستيـــم.»(23)
به واسطه حضـور زنان در صحنه ، غيرت مردانگي و احساسات در مردان بـرانگيخته مي شـود و هميـن مـوجب مـي شـود سستـي و تـرس را کنار بگذارنـد و بـا شجـاعت قـدم در ميـدان بگذارنـد. امام فـرمـود: «در مـردها يک حسـي است که اگـر ببيننـد زنها بيـرون آمـده از خـانه هـا بـراي يک مقصـدي ، اگـر قـوه شـان يکـي بـاشـد ، ده تــا مي شود.»(24)
«اگر چنانچه يک عده از زن وارد بشـونـد در ، فرض کنيد يک محلـي که محل جنگ است ، علاوه بر اينکه خـودشان جنگ مـي کننـد ، مردها را که يک احساسـي دارند نسبت به زنها ، حساسيت دارند نسبت به زنها ، مردها را ، قـوه شان را دوچندان مي کنند. ايـن طـور نيست که اينها اگر فرض کنيد بروند دفاع کنند ، فقط خـودشان دفاع کرده اند; خير ، دفاع کرده اند ، خـودشان دفاع کرده اند و ديگران هـم به دفاع وارد کـرده انـد. مرد حساس است نسبت به زن. مرد اگـر صـد نفـر مرد را ببيند که مي کشند ، ممکـن است خيلـي چيز نشـود ، اما اگر يک زن را ببينند که بي احترامي مي کند حساسيت دارد و لـو اجنبـي باشند ، آن زن ، هيچ کار هـم به او نـداشته باشـد. ايـن يک حساسيتـي است که مردها دارنـد … (اين) اسباب ايـن مـي شـود که مردها هـم بيشتر وارد بشـونـد ، مـردهـا هـم قـويتـر بشـوند.»(25)
ايثار جان و فرزند
بچه هاي خـردسـال در آغوش مادران ، بـا اسلحه دژخيمان شاه پـرپـر مي شدند ، و جوانان و نوجوانان در پيش رويشان بر زميـن مي افتادند و خـون سرخ شهيدانشان سنگ فرشهاي خيابان را رنگيـن مـي ساخت ، اما آنان چون زينب کبرا(س) تـن به رضاي خدا داده و پرصلابت و استوار در مقابل ستمگران مـي ايستادند و با ايثار جان و فرزند و صبر در مصيبتها ، احسـاس رضـايت در انجـام وظايف خـويـش داشتند.
امام راحل ايثارگـريهاي ايـن قشـر از جامعه را ايـن چنيـن بيان مي دارند:
«شما در چه تاريخي چنيـن ديده ايد؟ امروز زنهاي شيردل طفل خـود را در آغوش کشيـده و به ميـدان مسلسل و تـانک دژخيمـان رژيـــم مـي روند. در کدام تاريخ چنيـن مردانگـي و فـداکاري از زنان ثبت شده است؟»(26)
«در تظاهرات خياباني ، زنان ما بچه هاي خردسال خـود را به سينه فشـرده ، بـدون تـرس از تـانک و تـوپ و مسلسل به ميـدان مبـارزه آمده اند.»(27)
ايثار مال
زنان در ايثار جان و فرزند در انقلاب پيشقـدم بـودنـد. در ايثار مال هـم بر مردان سبقت جسته بـودند. آنان آنچه ذخيره داشتنـد و با قناعت جمع کرده بودند ، در طبق اخلاص گذاشته ، تقديـم مستضعفان و محرومان کردند. امام چه زيبا زنان مـومـن و عفيف را در ايثار مال معرفي مي کند:
«زنان ايران ، هم مجاهدات انسانـي عظيـم کرده اند و هـم مجاهدات مالي. ايـن طبقه محترم زنها که در جنوب تهران و در شهر قم و در سايـر شهرها هستنـد ، هميـن خانمهاي محجبه ، همينها که مظهر عفاف هستند ، در نهضت پيشقدم بودند و در ايثار مال هـم پيشقدم. ايثار کردند جـواهرات و طلاهايي که دارند. براي مستضعفيـن دادند. عمده در ايـن امـور آن قصـد پاک است.»(28)
«خـداوند شما مـومنات را حفظ کند که در نهضت اسلامـي خط کافـي داشتيد ، و الان هـم براي مستمندان کمک کرديد و کمکهاي شما بسيار باارزش است. کمکهاي بانوان ارزشـش چند برابر کمکهاي مردان است. خداوند شما را حفظ کند.»(29)
«اينها طلاهـاي خـود را که ذخيـره 50 سال ، 20 سال ، 30 سـالشـان بـود ، آمـدند بـراي مستمندان دادنـد. شما چه کـرديـد؟ شماها چه کرديد؟»(30)
پشتوانه انقلاب و اسلام
چنـانچه پيشگـامـان انقلاب يعنـي آنـان که سهم بزرگــي در انقلاب داشتنـد و بـا ايثار جان و فـرزنـد و مال ، گـوش به فـرمان امام خميني بـوده و در تمامي صحنه هاي انقلاب اسلامي حضـور داشته ، ايـن حضـور را تداوم بخشند و سستـي و بـي اعتنايي به خـود راه ندهند ، يقينـا انقلاب اسلامـي بيمه خـواهـد شـد. بنيانگذار انقلاب اسلامـي بارها ايـن مسإله را بيان داشته و از زنان به عنـوان پشتـوانه انقلاب و اسلام ياد کردند: «ملتـي که بانـوانـش در صف مقدم براي پيشبـرد مقـاصـد اسلامـي هست ، آسيب نخـواهـد ديد. »(31)
«شما در آتيه براي مملکت ما پشتـوانه هستيد.(32) مـن اميدوارم که باز شما در صف مقدم باشيد و ايـن نهضت را به آخر برسانيد که حکـومت اسلامي ان شإالله تإسيـس بشـود و تمام اقشار ملت ، تمام مستضعفيـن به حقوق حقه خـودشان برسند. خداوند شماها را حفظ کند و بـراي اسلام و مسلمين نگهدارد.»(33)
3ـ انگيزه حضـور زنـان در انقلاب اسلامـي
زنان و مـردان مسلمان در ايـران با انگيزه الهي انقلاب کـردنـد. آنان خـواستار حکـومت اسلامـي و احياي اسلام ناب محمدي(ص) و زنده شـدن نام قرآن و ائمه اطهار(ع) بـودند. از ايـن رو با نام فاطمه زهرا(س) و زينب کبرا و امام حسيـن(ع) به خيابانها مـي ريختنـد و تظاهرات راه مي انداختند.
عشق به اسلام و قرآن
کسـي زنان مسلمان را مجبـور نکـرده بـود کـودکانشان را در آغوش گرفته ، در مقابل تـوپ و تانک و مسلسلهاي رژيـم طاغوت بايستنـد. آنان به خاطـر مقام و قـدرت و رياست ، خـود و فرزنـدانشان را در معرض خطـر قرار ندادنـد ، بلکه عشق به اسلام و قـرآن و پيشـوايان معصـوم بـود که آنان را به صحنه کشاند. عشق به فاطمه زهرا(س) و زينب کبـرا بـود که زنان مسلمان ما را انقلابـي کـرد. امام راحل انگيزه زنـان مسلمـان را عشق به اسلام و قـرآن بيـان داشته است:
«ملت ما عاشق اسلام بـود که در همه اطـراف بـا دست تهي سينه هاي خودشان را سپر کردند ، جـوانهاي خودشان را بردند در ميدان ، زنها و مردها رفتند و مبارزه کـردند و پيروز شـدنـد.»(34) «خانمها بـراي اينکه يک چيزي مثلا دستشـان بيايـد يا فـرض کنيـد که صاحب منصب بشـوند ، نمـيآيند بيرون ، خـودشان و بچه هايشان را به کشتـن بـدهنـد. ايـن اسلام و قرآن است که خانمها را آورده است بيرون و همدوش مردها بل جلـوتر از مردها وارد در صحنه سياست کرد.»(35) «ايـن قدرت ايمان است که شماها را به خيابانها کشيد و بانـوان را به خيـابـانها ، و ارزش عمل همين است.»(36)
استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي
شعار زنـان مـا در انقلاب اسلامـي سه کلمه بــود: استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي. آنان خواستار استقلال بـودند و مـي خـواستنـد زيـر سلطه هيچ کشـور و قدرتـي نباشند و مي خـواستند آزاد باشند; يعني در سايه اسلام زيست کنند; بنده خـدا باشند و عبـد و ذليل ديگران نباشند. جمهوري اسلامي يعني حکـومتـي بر اساس اسلام ناب محمدي(ص) مي خواستند که ارکانـش را تـوحيد و عدل الهي تشکيل داده باشد ، و ولايت خـدا و پيـامبـر بـر آن حـاکـم گـردد. امـام امت فـرمـود:
«زن و مرد زحمت کشيد ، به خيابانها ريخت ، جـورها کشيـد ، خـونها داد که اسلام را زنده نگه دارد ، براي اسلام خـون داد ، براي شهادت داوطلب شـد ، … آنکه به او رإي داد ملت مـا ، جمهوري اسلامـــي بود ، اسلام مورد نظر بود.»(37)
«آنکه از سر تا سـر کشـور فريادش در خيابان و در کـوچه ها و در مـدارس و در همه جـا بلنـد بـود ، ايـن بــود که استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامـي. ايـن سه کلمه سـر زبـان همه بود.»(38)
الگـوپذيـري از حضـرت زهـرا(س) و زينب کبرا(س)
زنان مسلمـان ايـران بـا اقتـدا و الگـوپذيـري از حضـرت فـاطمه زهـرا(س) و دخت بزرگـوارش زينب کبـرا(س) وارد نهضت شـدنـد و در مقابل طاغوت ايستادند و از اسلام و قرآن دفاع کردنـد. بنيانگذار انقلاب اسلامي فرمود:
«فردا روز زن است … روز زنـي است که دخترش «حضرت زينب(س)» در مقابل حکومتهاي جبار ايستاد و آن خطبه را خـواند … زني که در مقابل يک جباري ايستاد که اگر نفـس مردها مـي کشيدند ، همه را مـي کشتنـد و نتـرسيد و ايستاد و محکوم کرد حکـومت را ، يزيـد را محکـوم کـرد … زن يک همچـو مقامـي بايـد داشته بـاشـد.»(39)
«زنهاي عصـر ما بحمـدالله شبيه به همـانها (فـاطمه زهـرا(س) و زينب کبـرا(س) هستنـد. ايستـادنـد در مقابل جبار بـا مشت گـره کـرده ، بچه هـا در آغوششـان و به نهضت کمک کـردند. »(40)
«ما مکـرر ديـديـم که زنان بزرگواري زينب گـونه(عليها سلام الله) فرياد مـي زنند که فرزنـدان خـود را از دست داده و در راه خـداي تعالي و اسلام عزيز از همه چيز خود گذشته و مفتخرند به ايـن امر و مـي دانند آنچه به دست آورده اند ، بالاتر از جنات نعيـم است ، چه برسد به متاع ناچيز دنيا.»(41)
4ـ ويژگي زنان انقلابي
زنان مسلمان و انقلابـي که با جهاد در راه خدا ، سلطنت 2500 ساله طاغوت را سـرنگون کـردند و تاريخ را دگـرگـون ساختنـد ، از منظر حضـرت امـام خمينـي داراي ايـن خصـايل ارزنـده بـودند:
شيردل و شجاع
«ما همگـي مـرهـون شجـاعتهاي شمـا زنـان شيـردل هستيـم.»(42)
«مادران شجاع فـرزنـدان اسلام خـاطـره جـانبـازي و رشـادت زنان قهرمان را در طـول تاريخ زنده کـردنـد. در چه تاريخـي اينچنيـن زنـانـي را سـراغ داريـد ، در چه کشـوري؟»(43)
مظهر حجب و عفاف
زنان انقلابي کسانـي بـودند که باحجابـي کـوبنده و عفتـي زيبنده وارد صحنه مبارزه شدند و هميـن براي دشمنان انقلاب اسلامي بيش از هر چيز شکننده و کوبنده بود:
«همينها که مظهر عفاف هستنـد ، در نهضت پيشقـدم بـودنـد.»(44)
مظهر خلوص
زنان مسلمـان در انقلاب اسلامـي پيـش از مـردان اخلاص داشتنـد. از ايـن رو ارزش اعمـال آنـان نيز بيشتـر بـود:
«خـواهرهاي ما که در عصر نهضت شـرکت داشتنـد ، ارزش اعمال آنان بيشتـر بـود از ارزش اعمال مردها. آنها از پـرده هاي عفاف بيرون آمدند و با پرده عفاف با مردان همصـدا شـدند و پيروزي را تحصيل کردند و حالا هـم با قصـد خالص آنچه که در ايام عمر تهيه کردند ، بـراي مستمندان دادنـد. اين ارزش دارد ، متمکنيـن اگر ميليـونها بـدهنـد ، به قـدر ارزش ايـن نيست.»(45)
از طبقات محروم و جنوب شهرها
زنان انقلابـي از طبقـات محـروم و مستضعف و به اصطلاح جنـوب شهري بودند:
«ايـن زنهايي اطراف شهر قـم و زنهاي جنوب تهران و زنهاي جنـوب همه شهرستانها (جنـوب به معناي اينکه شما (غرب زده ها) مـي گـوييد اينها از طبقه پاييـن هستند) اينها حقـوق بشر را مي دانند و عمل مـي کننـد … شمـاهـا چه کـرده ايـد؟»(46)
«هميـن زنهاي محترم و مـردهاي عزيز محتـرم بـودنـد که از طبقه محروم در آن رژيـم بودند ، اينها بـودند که تـوانستند ايـن قدرت شيطانـي را بشکنند و ايـن سـد را خرد کنند و اينها هستند که از ايـن به بعد بـاز تکليف دارند»(47)
تربيت شده اسلام
«آنها که قيام کرده انـد ، هميـن زنهاي محجـوبه جنـوب شهر قـم و ساير بلاد اسلامي بـودند. آنها که به تربيت آريامهري تربيت شدند ، ابـدا در ايـن امـور دخالت نداشتنـد. آنها تربيتهاي فاسـد شـده بـودند از تربيتهاي اسلامـي آنها را دور نگه داشتند. اينهايي که تـربيت اسلامـي داشته اند ، خـون دادند ، کشته دادنـد ، به خيابانها ريختنـد ، نهضت را پيـروز کـردند.»(48)

پي نوشت :
1ـ صحيفه نور ، ج11 ، ص162.
2ـ همان ، ج8 ، ص184.
3ـ همان ، ج12 ، ص72.
4ـ همان ، ج7 ، ص129.
5ـ همان ، ص262.
6ـ همان ، ج9 ، ص156.
7ـ همان ، ج18 ، ص262.
8ـ همان ، ج14 ، ص201.
9ـ همان.
10ـ همان ، ج19 ، ص273.
11ـ همان ، ج7 ، ص129.
12ـ همان ، ص262.
13ـ همان ، ج6 ، ص85.
14ـ همان ، ج9 ، ص109.
15ـ همان ، ص285.
16ـ همان ، ج22 ، ص219.
17ـ همان ، ج16 ، ص125.
18ـ همان ، ج19 ، ص278.
19ـ همان ، ج11 ، ص162.
20ـ همان ، ج12 ، ص73.
21ـ همان ، ج6 ، ص185.
22ـ همان ، ج5 ، ص177.
23ـ همان ، ج6 ، ص2.
24ـ همان ، ج11 ، ص162.
25ـ همان ، ج19 ، ص278.
26ـ همان ، ج2 ، ص111.
27ـ همان ، ص143.
28ـ همان ، ج6 ، ص194.
29ـ همان ، ص283.
30ـ همان ، ج7 ، ص57.
31ـ همان ، ج13 ، ص31.
32ـ همان ، ج22 ، ص219.
33ـ همان ، ج6 ، ص80.
34ـ همان ، ج12 ، ص98.
35ـ همان ، ج17 ، ص241.
36ـ همان ، ج7 ، ص147.
37ـ همان ، ج6 ، ص269.
38ـ همان ، ج10 ، ص148.
39ـ همان ، ج6 ، ص186.
40ـ همان.
41ـ همان ، ج21 ، ص172.
42ـ همان ، ج5 ، ص153.
43ـ همان ، ج3 ، ص102.
44ـ همان ، ج6 ، ص194.
45ـ همان.
46ـ همان ، ص283.
47ـ همان ، ص263.
48ـ همان ، ص186.

 


موضوعات: عمومی
   سه شنبه 17 بهمن 13911 نظر »

 مهار تهاي زندگي

در پست هاي پيشين به 3 نمونه از مهارتهاي زندگي اشاره نموديم واينك در ادامه مي خوانيم
4.مهارت و توانايي مقابله با اضطراب و نگراني روزانه
براي همه ما تجربه اضطراب و نگراني مي‌تواند تجارب خوشايند يا ناخوشايندي را به همراه داشته باشد. بنابراين قبل از هر چيز لازم است اضطراب را تعريف کنيم و ببينيم در چه شرايطي مطلوب ودر چه شرايطي نامطلوب هستند. منظور از اضطراب هيجان ناخوشايندي است که با اصطلاحاتي مانند: «نگراني»، «دلشوره»، «ترس»، «وحشت» بيان مي‌گردد. اضطراب سبب هيجان و بهم ريختن تعادل موجود زنده مي‌گردد. چون فرد دائما به منظور برقراري تعادل کوشش مي‌کند. مي توان گفت اضطراب يک محرک بسيار قوي است که امکان دارد گاهي مفيد و زماني هم مضر باشد و اين بستگي به درجه ترس و مقدار خطر متناسب باشد، آن را اضطراب طبيعي يا متعادل مي‌گويند، زيرا شخص را وادار مي‌سازد تا خطرات را از خود دور نمايد. اين حد از اضطراب مفيد بوده و براي رشد و تکامل شخصيت افراد وحتي يادگيري بيشتر لازم به نظر مي‌رسد. در واقع اکثر افراد انساني مقداري اضطراب دارند. اين نوع اضطراب واکنش‌هاي طبيعي هستند که در برابر فشارهاي رواني انجام مي‌گيرد. اضطراب زماني نابهنجار تلقي مي‌گردد که در برابر موقعيت‌هايي رخ مي‌دهد که اکثر مردم به راحتي آنها را حل و فصل مي‌کنند. پس از اضطراب متعادل براي رسد و تکامل فرد ضروري است ولي مقدار زياد آن باعث اختلال در رفتار فرد مي‌گردد.
توانايي مقابله با اضطراب به ما کمک ميکند تا هيجان خود را در خود و ديگران تشخيص دهيم و دريابيم که هيجان ها بر رفتار ما چه تاثيري دارند. اگر خشم، اندوه، نفرت ، پرخاش و غم به صورت کنترل نشده درآيند و براي مدتي ادامه پيدا کنند، بهداشت روان ما را به شدت تهديد مي‌کند. کنار آمدن با فشار رواني نيز در ميان مهارت‌هاي زندگي نقش برجسته‌اي دارد. طبيعي بودن حداقلي از اضطراب به اين معني است که مثلا اگر هيچگونه تنش و استرس نداشته باشيم، ممکن است براي امتحان روز بعد خود تلاش کافي به عمل نياوريم. هر چقدر آرزوها و اهداف بزرگتري داشته باشيم تنش بيشتر مي‌شود و همراه با آن انگيزه بيشتري براي مطالعه خواهيم داشت. حال با توجه به مسائل فوق مي‌توان گفت عملکردهاي اضطراب مي‌تواند جنبه‌هاي گوناگون داشته باشد که تعدادي از آنها را در زير مي‌آوريم:
- اضطراب مي‌تواند بر نحوه عملکرد و فعاليت‌هاي ما اثر منفي و يا اثر مثبت بگذارد.
- اضطراب يک فرايند اکتسابي است و بدن ما طي رشد مي‌آموزد که در بعضي شرايط مانند زمان امتحان مضطرب شود.
- گاهي اضطراب در حد کم آن مي‌تواند انگيزه‌اي براي پيشرفت باشد.
- افکار و طرز فکر ما نقش واسطه‌اي مهمي در بروز اضطراب حتي در زمان وقايع منفي و تلخ دارد و کنترل و تعديل اين افکار اثر مهمي بر رفع اضطراب مي‌گذارد.
- اضطراب حتي در زمان وقايع منفي و تلخ دارد و کنترل و تعديل اين افکار اثر مهمي بر رفع اضطراب مي‌گذارد.
- اضطراب پايه‌هاي عصبي و فيزيولوژيک مي‌باشد، لذا با استفاده از روش‌هاي خاص آرامش و عضلاني مي‌توان تا حدودي آن را کنترل کرد.
بسياري از مواقع تصور ما اين است که واقعه يا پديده خاصي باعث بروز احساسات و عواطف منفي و يا مثبتي در ما شده است. براي مثال تاخير يکي از اعضاي خانواده در رسيدن به خانه را، دليل اضطراب و تنش در خود و ديگر اعضا مي‌دانيم اما در حقيقت نحوه تفکر ما نسبت به پديده‌ها و دنياي اطراف دلي اصلي بروز هر نوع احساسي است. اگر به افکار واسطه‌اي خود در زمان مواجهه با موقعيت‌هاي گوناگون توجه داشته باشيم، پي خواهيم برد که بسياري از نگراني‌ها و استرس‌‌هايمان بي‌مورد است. در چنين مواردي آرام سازي عضلاني به ما کمک مي‌کند که تمرکز و آرامش بيشتري براي بررسي افکار خود داشته باشيم، يادآوري موقعيت‌هاي مشابه درگذشته و افکار نادرستي که در آن موقعيت‌ها داشته‌ايد، (و پس از مدتي متوجه شده‌ايد که چقدر بي‌اساس بوده‌اند) کمک زيادي مي‌کند تا بتوانيد در موقعيت‌هاي اضطراب زا و بحران‌هاي زندگي آرامش خود را حفظ کنيد.
روش مناسب ديگر جهت رفع اضطراب تفکر مثبت است. در هر موقعيت اضطراب زايي که قرار بگيريم حتي منفي‌ترين افکار که در ذهن ما نقش مي‌بندد، مي‌توانيم افکار مثبت را جايگزين افکار منفي نمائيم. مثلا در شرايط بسيار بحراني مثل زلزله، جنگ، سيل و… مي‌توان با تفکر مثبت در مورد قدرت مثبت خداوند و حاکميت او بر تمام اوضاع و به ويژه محبت او نسبت به بندگانش و آزمايش تلقي کردن موقعيت از اضطراب و فشار رواني آزار دهنده کاست.
پديده اضطراب امتحان با درجات مختلف در اکثر دانش آموزان و حتي دانشجويان وجود دارد که البته با توضيحات فوق مي‌توان آن را طبيعي تلقي نمده و به عنوان يک نيروي پيش برنده و آگاهي دهنده از انرژي آن در جهت هر چه بيشتر درس خواندن استفاده نمود. لازم به ذکر است که ميزان و کيفيت اضطراب در مورد کساني که به موقع جهت خواندن درس برنامه ريزي نمي‌کنند و همه سعي و تلاش خود را در شب امتحان انجام مي‌دهند، با ديگراني که براساس برنامه از پيش طراحي شده نسبت به حاضر نمودن درس اقدام مي‌کنند، کاملا متفاوت است. آناني که به هر دليل نتوانسته‌اند با برنامه ريزي درست به مطالعه عميق دروس در فاصله زماني مناسب اقدام کنند، اضطراب بيشتري را تجربه خواهند کرد.
5ـ مهارت و توانايي درک ارزش‌هاي فردي و خانوادگي:
همانطوري که قبلا نيز تا حدودي به آن اشاره شد، هر فردي براي خود داراي ارزش‌هايي است که ممکن است براي ديگران ارزش تلقي نشود. ارزش‌هاي خانوادگي هم نسبتا منحصر به فرد بوده و براي هر فرد مي‌تواند نوعي ارزش يا ضد ارزش مطرح باشد. تصور کنيم نوجواني که در يکي از رشته‌هاي شاخه فني و حرفه‌اي و يا کار دانش تحصيل مي‌کند (حسابداري - کامپيوتر- گرافيک و…) اين فرض قوت مي‌گيرد که تحصيلات مربوط به شناخت و آموزش يک حرفه و زمينه سازي براي ورود به بازار کار براي او يک ارزش فردي و يا حتي خانوادگي به حساب مي‌آيد. اما عده‌اي ديگر ممکن است اين گرايش تحصيلي شما را نپسندند و حتي آن را مورد تمسخر قرار دهند. طبيعي است که واکنش آنها فقط به درد خودشان مي‌خورد و براي شما هيچ ارزشي ندارد. از طرف ديگر همه انسان‌ها به ويژه نوجوانان بعد از تحصيلاتشان داراي گرايش‌هاي متعددي هستند. عده‌اي علاقه‌مند هستند از طريق تحصيل در رشته‌هاي فني و حرفه‌اي و يا کار دانش تحصيل مي‌کند(حسابداري- کامپيوتر - گرافيک و… ) اين فرض قوت مي‌گيرد که تحصيلات مربوط به شناخت و آموزش يک حرفه و زمينه سازي براي ورود به بازار کار براي او يک ارزش فردي و يا حتي خانوادگي به حساب مي‌آيد. اما عده‌اي ديگر ممکن است اين گرايش تحصيلي شما را نپسندند و حتي آن را مورد تمسخر قرار دهند. طبيعي است که واکنش آنها فقط به درد خودشان مي‌خورد و براي شما هيچ ارزشي ندارد. از طرف ديگر همه انسان‌ها به ويژه نوجوانان بعد از تحصيلاتشان داراي گرايش‌هاي متعددي هستند. عده‌اي علاقه‌مند هستند از طريق تحصيل در رشته‌هاي فني يا غير فني ادامه تحصيل دهند و ورود به بازار کار فعلا در ذهن آنها نباشد. برعکس عده‌اي ديگر ممکن است تحصيل تا مقطع ديپلم را کافي دانسته و ورود هر چه زودتر به بازار کار را خواستار باشند. به هر حال آن طور که انسان درباره آن فکر مي کند و مي‌انديشد، درباره آن نيز تصميم گيري مي‌کند و اين تصميم مي تواند براي او يک ارزش فردي محسوب گردد حال مي توانيم دايره ارزش‌هاي فردي را گسترش داده و مسايل ديگر زندگي را با آن بسنجيم. مثلا بحث ازدواج و تشکيل خانواده بعد از تحصيل و شغل شايد مهم‌ترين مسأله براي يک جوان باشد. در همين مسأله ازدواج ارزش‌هاي فردي و خانوادگي به شدت در انتخاب و تصميم ما دخالت دارند. بسياري از جوانان خانواده دختر را کانون توجه خود قرار مي‌دهند و اعتقاد دارند، برآيند آنچه که در خانواده دختر اجرا شده و به آن عمل شده را مي‌توان در دختر ديد و براساس آن انتخاب کرد. يعني مجموعه اخلاق، رفتار و کردار تعاملات آنها با افراد ديگر جامعه ملاک انتخاب جوان مورد نظر مي‌باشد. اما عده‌اي ديگر از جوانان به خانواده دختر به عنوان يک الگو نگاه نمي کنند و شخصيت فردي دختر براي انها مهم‌تر از ساير الگوهاست. عده‌اي ديگر حجاب، وقار، متانت و مسايل ايماني و ديني را براي اننخاب همسر آينده مهم مي دانند و بعضي ديگر ممکن است خيلي براي آنها اين مسايل مهم نبوده، زيبايي ظاهر و عشق و علاقه شخصي را مهم تلقي مي‌کنند. پس مي‌بينيم که تفاوت‌هاي فردي در ارزش‌هاي فردي و خانوادگي چقدر گسترده بوده و هر کس براساس برداشت‌هاي ذهني خود از ارزش‌هاي فرد آن را به مورد اجرا مي‌گذارد. اگر ما از ارزش‌ها تصوير روشني داشته باشيم مي‌توانيم تصميم‌گيري‌هاي خود را با ارزش‌هايمان همسو نمائيم. داشتن اين تصوير روشن ما را در برابر فشارهاي ناشي از ارزش‌هاي منفي و مخالف مقاوم مي‌سازد. مثلا اگر فردي داراي اين ارزش باشد که «تهيه پول کافي براي کمک به خانواده» مهم است و تحقق آن در گروه دستيابي به شغل مناسب است، براي ادامه تحصيل و مطالعه بيشتر تأکيد بيشتري خواهد کرد. در واقع اين رفتار مطابق و ناشي از ارزشي است که به آن معتقد است. شناسايي ارزش‌هاي فردي، خانوادگي، مذهبي و اجتماعي زندگي ما را در جهت‌هاي مثبت رهنمون مي‌سازند


موضوعات: فرهنگ خانواده
   شنبه 14 بهمن 1391نظر دهید »

1 ... 70 71 72 ...73 ... 75 ...77 ...78 79 80 ... 101