« پيروزي انقلاب اسلامي ، نقش زنان، به روايت امام خمينيمهار تهاي زندگي (2) »

 مهار تهاي زندگي

در پست هاي پيشين به 3 نمونه از مهارتهاي زندگي اشاره نموديم واينك در ادامه مي خوانيم
4.مهارت و توانايي مقابله با اضطراب و نگراني روزانه
براي همه ما تجربه اضطراب و نگراني مي‌تواند تجارب خوشايند يا ناخوشايندي را به همراه داشته باشد. بنابراين قبل از هر چيز لازم است اضطراب را تعريف کنيم و ببينيم در چه شرايطي مطلوب ودر چه شرايطي نامطلوب هستند. منظور از اضطراب هيجان ناخوشايندي است که با اصطلاحاتي مانند: «نگراني»، «دلشوره»، «ترس»، «وحشت» بيان مي‌گردد. اضطراب سبب هيجان و بهم ريختن تعادل موجود زنده مي‌گردد. چون فرد دائما به منظور برقراري تعادل کوشش مي‌کند. مي توان گفت اضطراب يک محرک بسيار قوي است که امکان دارد گاهي مفيد و زماني هم مضر باشد و اين بستگي به درجه ترس و مقدار خطر متناسب باشد، آن را اضطراب طبيعي يا متعادل مي‌گويند، زيرا شخص را وادار مي‌سازد تا خطرات را از خود دور نمايد. اين حد از اضطراب مفيد بوده و براي رشد و تکامل شخصيت افراد وحتي يادگيري بيشتر لازم به نظر مي‌رسد. در واقع اکثر افراد انساني مقداري اضطراب دارند. اين نوع اضطراب واکنش‌هاي طبيعي هستند که در برابر فشارهاي رواني انجام مي‌گيرد. اضطراب زماني نابهنجار تلقي مي‌گردد که در برابر موقعيت‌هايي رخ مي‌دهد که اکثر مردم به راحتي آنها را حل و فصل مي‌کنند. پس از اضطراب متعادل براي رسد و تکامل فرد ضروري است ولي مقدار زياد آن باعث اختلال در رفتار فرد مي‌گردد.
توانايي مقابله با اضطراب به ما کمک ميکند تا هيجان خود را در خود و ديگران تشخيص دهيم و دريابيم که هيجان ها بر رفتار ما چه تاثيري دارند. اگر خشم، اندوه، نفرت ، پرخاش و غم به صورت کنترل نشده درآيند و براي مدتي ادامه پيدا کنند، بهداشت روان ما را به شدت تهديد مي‌کند. کنار آمدن با فشار رواني نيز در ميان مهارت‌هاي زندگي نقش برجسته‌اي دارد. طبيعي بودن حداقلي از اضطراب به اين معني است که مثلا اگر هيچگونه تنش و استرس نداشته باشيم، ممکن است براي امتحان روز بعد خود تلاش کافي به عمل نياوريم. هر چقدر آرزوها و اهداف بزرگتري داشته باشيم تنش بيشتر مي‌شود و همراه با آن انگيزه بيشتري براي مطالعه خواهيم داشت. حال با توجه به مسائل فوق مي‌توان گفت عملکردهاي اضطراب مي‌تواند جنبه‌هاي گوناگون داشته باشد که تعدادي از آنها را در زير مي‌آوريم:
- اضطراب مي‌تواند بر نحوه عملکرد و فعاليت‌هاي ما اثر منفي و يا اثر مثبت بگذارد.
- اضطراب يک فرايند اکتسابي است و بدن ما طي رشد مي‌آموزد که در بعضي شرايط مانند زمان امتحان مضطرب شود.
- گاهي اضطراب در حد کم آن مي‌تواند انگيزه‌اي براي پيشرفت باشد.
- افکار و طرز فکر ما نقش واسطه‌اي مهمي در بروز اضطراب حتي در زمان وقايع منفي و تلخ دارد و کنترل و تعديل اين افکار اثر مهمي بر رفع اضطراب مي‌گذارد.
- اضطراب حتي در زمان وقايع منفي و تلخ دارد و کنترل و تعديل اين افکار اثر مهمي بر رفع اضطراب مي‌گذارد.
- اضطراب پايه‌هاي عصبي و فيزيولوژيک مي‌باشد، لذا با استفاده از روش‌هاي خاص آرامش و عضلاني مي‌توان تا حدودي آن را کنترل کرد.
بسياري از مواقع تصور ما اين است که واقعه يا پديده خاصي باعث بروز احساسات و عواطف منفي و يا مثبتي در ما شده است. براي مثال تاخير يکي از اعضاي خانواده در رسيدن به خانه را، دليل اضطراب و تنش در خود و ديگر اعضا مي‌دانيم اما در حقيقت نحوه تفکر ما نسبت به پديده‌ها و دنياي اطراف دلي اصلي بروز هر نوع احساسي است. اگر به افکار واسطه‌اي خود در زمان مواجهه با موقعيت‌هاي گوناگون توجه داشته باشيم، پي خواهيم برد که بسياري از نگراني‌ها و استرس‌‌هايمان بي‌مورد است. در چنين مواردي آرام سازي عضلاني به ما کمک مي‌کند که تمرکز و آرامش بيشتري براي بررسي افکار خود داشته باشيم، يادآوري موقعيت‌هاي مشابه درگذشته و افکار نادرستي که در آن موقعيت‌ها داشته‌ايد، (و پس از مدتي متوجه شده‌ايد که چقدر بي‌اساس بوده‌اند) کمک زيادي مي‌کند تا بتوانيد در موقعيت‌هاي اضطراب زا و بحران‌هاي زندگي آرامش خود را حفظ کنيد.
روش مناسب ديگر جهت رفع اضطراب تفکر مثبت است. در هر موقعيت اضطراب زايي که قرار بگيريم حتي منفي‌ترين افکار که در ذهن ما نقش مي‌بندد، مي‌توانيم افکار مثبت را جايگزين افکار منفي نمائيم. مثلا در شرايط بسيار بحراني مثل زلزله، جنگ، سيل و… مي‌توان با تفکر مثبت در مورد قدرت مثبت خداوند و حاکميت او بر تمام اوضاع و به ويژه محبت او نسبت به بندگانش و آزمايش تلقي کردن موقعيت از اضطراب و فشار رواني آزار دهنده کاست.
پديده اضطراب امتحان با درجات مختلف در اکثر دانش آموزان و حتي دانشجويان وجود دارد که البته با توضيحات فوق مي‌توان آن را طبيعي تلقي نمده و به عنوان يک نيروي پيش برنده و آگاهي دهنده از انرژي آن در جهت هر چه بيشتر درس خواندن استفاده نمود. لازم به ذکر است که ميزان و کيفيت اضطراب در مورد کساني که به موقع جهت خواندن درس برنامه ريزي نمي‌کنند و همه سعي و تلاش خود را در شب امتحان انجام مي‌دهند، با ديگراني که براساس برنامه از پيش طراحي شده نسبت به حاضر نمودن درس اقدام مي‌کنند، کاملا متفاوت است. آناني که به هر دليل نتوانسته‌اند با برنامه ريزي درست به مطالعه عميق دروس در فاصله زماني مناسب اقدام کنند، اضطراب بيشتري را تجربه خواهند کرد.
5ـ مهارت و توانايي درک ارزش‌هاي فردي و خانوادگي:
همانطوري که قبلا نيز تا حدودي به آن اشاره شد، هر فردي براي خود داراي ارزش‌هايي است که ممکن است براي ديگران ارزش تلقي نشود. ارزش‌هاي خانوادگي هم نسبتا منحصر به فرد بوده و براي هر فرد مي‌تواند نوعي ارزش يا ضد ارزش مطرح باشد. تصور کنيم نوجواني که در يکي از رشته‌هاي شاخه فني و حرفه‌اي و يا کار دانش تحصيل مي‌کند (حسابداري - کامپيوتر- گرافيک و…) اين فرض قوت مي‌گيرد که تحصيلات مربوط به شناخت و آموزش يک حرفه و زمينه سازي براي ورود به بازار کار براي او يک ارزش فردي و يا حتي خانوادگي به حساب مي‌آيد. اما عده‌اي ديگر ممکن است اين گرايش تحصيلي شما را نپسندند و حتي آن را مورد تمسخر قرار دهند. طبيعي است که واکنش آنها فقط به درد خودشان مي‌خورد و براي شما هيچ ارزشي ندارد. از طرف ديگر همه انسان‌ها به ويژه نوجوانان بعد از تحصيلاتشان داراي گرايش‌هاي متعددي هستند. عده‌اي علاقه‌مند هستند از طريق تحصيل در رشته‌هاي فني و حرفه‌اي و يا کار دانش تحصيل مي‌کند(حسابداري- کامپيوتر - گرافيک و… ) اين فرض قوت مي‌گيرد که تحصيلات مربوط به شناخت و آموزش يک حرفه و زمينه سازي براي ورود به بازار کار براي او يک ارزش فردي و يا حتي خانوادگي به حساب مي‌آيد. اما عده‌اي ديگر ممکن است اين گرايش تحصيلي شما را نپسندند و حتي آن را مورد تمسخر قرار دهند. طبيعي است که واکنش آنها فقط به درد خودشان مي‌خورد و براي شما هيچ ارزشي ندارد. از طرف ديگر همه انسان‌ها به ويژه نوجوانان بعد از تحصيلاتشان داراي گرايش‌هاي متعددي هستند. عده‌اي علاقه‌مند هستند از طريق تحصيل در رشته‌هاي فني يا غير فني ادامه تحصيل دهند و ورود به بازار کار فعلا در ذهن آنها نباشد. برعکس عده‌اي ديگر ممکن است تحصيل تا مقطع ديپلم را کافي دانسته و ورود هر چه زودتر به بازار کار را خواستار باشند. به هر حال آن طور که انسان درباره آن فکر مي کند و مي‌انديشد، درباره آن نيز تصميم گيري مي‌کند و اين تصميم مي تواند براي او يک ارزش فردي محسوب گردد حال مي توانيم دايره ارزش‌هاي فردي را گسترش داده و مسايل ديگر زندگي را با آن بسنجيم. مثلا بحث ازدواج و تشکيل خانواده بعد از تحصيل و شغل شايد مهم‌ترين مسأله براي يک جوان باشد. در همين مسأله ازدواج ارزش‌هاي فردي و خانوادگي به شدت در انتخاب و تصميم ما دخالت دارند. بسياري از جوانان خانواده دختر را کانون توجه خود قرار مي‌دهند و اعتقاد دارند، برآيند آنچه که در خانواده دختر اجرا شده و به آن عمل شده را مي‌توان در دختر ديد و براساس آن انتخاب کرد. يعني مجموعه اخلاق، رفتار و کردار تعاملات آنها با افراد ديگر جامعه ملاک انتخاب جوان مورد نظر مي‌باشد. اما عده‌اي ديگر از جوانان به خانواده دختر به عنوان يک الگو نگاه نمي کنند و شخصيت فردي دختر براي انها مهم‌تر از ساير الگوهاست. عده‌اي ديگر حجاب، وقار، متانت و مسايل ايماني و ديني را براي اننخاب همسر آينده مهم مي دانند و بعضي ديگر ممکن است خيلي براي آنها اين مسايل مهم نبوده، زيبايي ظاهر و عشق و علاقه شخصي را مهم تلقي مي‌کنند. پس مي‌بينيم که تفاوت‌هاي فردي در ارزش‌هاي فردي و خانوادگي چقدر گسترده بوده و هر کس براساس برداشت‌هاي ذهني خود از ارزش‌هاي فرد آن را به مورد اجرا مي‌گذارد. اگر ما از ارزش‌ها تصوير روشني داشته باشيم مي‌توانيم تصميم‌گيري‌هاي خود را با ارزش‌هايمان همسو نمائيم. داشتن اين تصوير روشن ما را در برابر فشارهاي ناشي از ارزش‌هاي منفي و مخالف مقاوم مي‌سازد. مثلا اگر فردي داراي اين ارزش باشد که «تهيه پول کافي براي کمک به خانواده» مهم است و تحقق آن در گروه دستيابي به شغل مناسب است، براي ادامه تحصيل و مطالعه بيشتر تأکيد بيشتري خواهد کرد. در واقع اين رفتار مطابق و ناشي از ارزشي است که به آن معتقد است. شناسايي ارزش‌هاي فردي، خانوادگي، مذهبي و اجتماعي زندگي ما را در جهت‌هاي مثبت رهنمون مي‌سازند


موضوعات: فرهنگ خانواده
   شنبه 14 بهمن 1391


فرم در حال بارگذاری ...