« فضیلت نماز یکشنبه های ماه ذی القعده | امام رضا (ع) » |
نویسنده:فاطمه رفیعی
موضوع:خاطره نویسی
عنوان:خاطره از اولین سفر راهیان نور مناطق جنگی
خیلی وصف شلمچه وراهیان نور را شنیده بودم .گاهی اوقات تلویزیون صحنه هایی را از سرزمین های نور نشان می داد0(البته مثل الان نبود که بعضی اوقات به خصوص ایام عید ساعتی را به این مناطق اختصاص بدهند) من از پایگاه بسیج محله مان با خبر شدم که اتو بوسی قرار است به مدت چهار روز به مناطق چنگی سفر کنند .خیلی دلم می خواست بروم اما نمی دانستم آیا خانواده ام اجاز می دهند یا نه. برای همین اصلا این موضوع را مطرح نکردم. چند وقت بعد از حوزه بسیج خواهران به من زنگ زدند ، چون نیروی فعال بودم، گفتند قرار است اتوبوسی به مناطق جنگی برود و چند تایی جای خالی دارد با قیمت اندک و قثط همین امروز ، ساعت 2 حرکت می کنند.من که نمی دانستم چکار کنم ، گفتم باید پدرم اجاز بدهند. با دلهره موضوع را با پدرم گفتم .او گفت با چه کسانی و از طرف کجا ؟ گفتم با تعدادی از خواهران با بسیج محله هستم .و دیگر چیزی نگفت و این به منزله ِ رضایت او بود. من راهی سفر شدم ….
خیلی خوش گذشت.چون هم اولین بار بود که به زیارت شهدا در مناطق جنگی می رفتم و هم اینکه ما مهمان چند شهید تازه تفحص شده بودیم… یادش به خیر.
فرم در حال بارگذاری ...