« مراسم تجليل از برندگان مسابقات قراني مدرسه علميه حضرت زهرا سلام اله عليهاگزارش مراسمات عزاداري ماه صفر مدرسه علميه حضرت زهرا سلام اله عليها »

nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ل در قرآن، ما را متوجه خورشید جلوى چشم ماست، اما سوگند یاد میکند تا ما توجه پیدا کنیم که این پدیده، این حادثه

، این موجود این قدر داراى عظمت است - ما « والشّمس و ضحیها » - خورشید میکندهم باید به این پدیده هاى عظیمِ اطراف خود توجه کنیم؛ لذا گفتن اینها از این جهت لازم است که خودمان توجه پیدا کنیم.

1 محوریت اسلام

اولاً پیش از انقلاب، نظام حاکم بر کشور، یک نظام اسلام ستیزِ عمقى بود. آنها با ظواهر خیلى کارى نداشتند، اما از لحاظ عمق، حقیقتاً دنبالِ زدن ریشه هاى ایمان اسلامى مردم بودند. در این زمینه هم مثالها، شواهد، خاطره ها، فراوان در ذهن بنده هست، که مجال نیست عرض کنم

. انقلاب آمد درست صد و هشتاد درجه نقطه ى مقابل آنها، اسلام را محور اداره ى کشور قرار داد؛ محور مدیریت قرار داد؛ احکام و قوانین اسلامى، معیار و ملاك رد و قبول قوانین کشور و معیار عمل مجریان کشور است.

2 عدم وابستگی سیاسی

قبل از انقلاب، کشور از لحاظ سیاسى وابسته بود؛ یعنى حکومت، چه خود محمدرضا، چه دستگاه هاى گوناگون، مطیع آمریکا بودند؛ منتظر اشاره ى آمریکا بودند. باز شواهد فراوان است. آدمى پا میشود از اینجا میرود آمریکا - دکتر امینى - براى اینکه آمریکائى ها را قانع کند که

بشود نخست وزیر در ایران. آمد، شد نخست وزیر! بعد از یکى دو سال، شاه که با

او مخالف بود، بلند شد رفت آمریکا، آمریکائى ها را قانع کرد که او را از نخست وزیرى عزل کند. آمد او را از نخست وزیرى عزل کرد! این، وضع مملکت ما بود. براى انتخاب نخست وزیر، شاه مملکت، رئیس کشور محتاج موافقت و رضایت آمریکا بود! در بسیارى از مسائل،

شاه سفیر آمریکا و سفیر انگلیس را به کاخ خود دعوت میکرد تا تصمیمى را که میخواهد بگیرد، با آنها در میان بگذارد! اگر آنها مخالف بودند، تصمیم عملى نمیشد. وابستگى سیاسى یعنى این. مطیع آمریکا بودند؛ قبل از دوره ى آمریکا هم مطیع انگلیس

دستارودهاي انقلاب از منظر رهبر انقلاب

من چند مورد از این تغییراتى را که اتفاق افتاد، عرض میکنم. البته اینها را همه میدانید، همه میدانیم، جلوى چشم ماست؛ لیکن همان طورى که خداى متعال در قرآن، ما را متوجه خورشید جلوى چشم ماست، اما سوگند یاد میکند تا ما توجه پیدا کنیم که این پدیده،

این حادثه، این موجود اینقدر داراى عظمت است - ما « والشّمس و ضحیها » - خورشید میکند هم باید به این پدیده هاى عظیمِ

اطراف خود توجه کنیم؛ لذا گفتن اینها از این جهت لازم است که خودمان توجه پیدا کنیم.

1 محوریت اسلام

اولاً پیش از انقلاب، نظام حاکم بر کشور، یک نظام اسلام ستیزِ عمقى بود. آنها با ظواهر خیلى کارى نداشتند، اما از لحاظ عمق، حقیقتاً دنبالِ زدن ریشه هاى ایمان اسلامى مردم بودند. در این زمینه هم مثالها، شواهد، خاطره ها، فراوان در ذهن بنده هست، که مجال نیست عرض کنم

. انقلاب آمد درست صد و هشتاد درجه نقطه ى مقابل آنها، اسلام را محور اداره ى کشور قرار داد؛ محور مدیریت قرار داد؛ احکام و قوانین اسلامى، معیار و ملاك رد و قبول قوانین کشور و معیار عمل مجریان کشور است

.

2 عدم وابستگی سیاسی

قبل از انقلاب، کشور از لحاظ سیاسى وابسته بود؛ یعنى حکومت، چه خود محمدرضا، چه دستگاه هاى گوناگون، مطیع آمریکا بودند؛ منتظر اشاره ى آمریکا بودند. باز شواهد فراوان است. آدمى پا میشود از اینجا میرود آمریکا - دکتر امینى - براى اینکه آمریکائى ها را قانع کند

که بشود نخست وزیر در ایران. آمد، شد نخست وزیر! بعد از یکى دو سال، شاه که با او مخالف بود، بلند شد رفت آمریکا، آمریکائى ها را

قانع کرد که او را از نخست وزیرى عزل کند. آمد او را از نخست وزیرى عزل کرد! این، وضع مملکت ما بود. براى انتخاب نخست وزیر، شاه

مملکت، رئیس کشور محتاج موافقت و رضایت آمریکا بود! در بسیارى از مسائل، شاه سفیر آمریکا و سفیر انگلیس را به کاخ خود دعوت میکرد تا تصمیمى را که میخواهد بگیرد، با آنها در میان بگذارد! اگر آنها مخالف بودند، تصمیم عملى نمیشد. وابستگى سیاسى یعنى این. مطیع

یکا، یکى به جایش مى آوردند؛ یا اگر بنا بود اصلاحش کنند، اصلاحش میکردند آمریکا بودند؛ قبل از دوره ى آمریکا هم مطیع انگلیس

. صنعتى که وجود داشت، صنعت مونتاژ محض بود، بدون هیچ ابتکارى. بعد از انقلاب، خودباورى علمى و اعتماد به نفس ملى به وجود آمد؛ حضور این همه دانشمند، دانشمندان برجسته و بزرگ، در رشته هاى مختلف، مشاهده شد. امروز ما دانشمندانى در داخل کشور

داریم که در سطح جهان، شبیه آنها و نظیر آنها قابل شمارشند؛ تعداد معدودى هستند. دانشمندان ما پیش رفتند؛ غالباً هم جوان.

5 تأثیرگذاري جهانی

قبل از انقلاب، کشور ایران در مسائل جهان، حتّى در مسائل منطقه، هیچ تأثیرى نداشت؛ یک کشور تحقیر شده اى بود؛ هیچگونه تأثیرى در مسائل نمیتوانست بگذارد. بعد از انقلاب، عزت و عظمت این ملت در چشم ملتهاى جهان، تأثیرش در قضایاى منطقه

، دشمنان را مبهوت کرده؛ دشمنان به اقرار و اعتراف وادار شدند. امروز شما نگاه کنید؛ توى این سایتهائى که خبرهاى خارجى را مى آورند،

دائم از نفوذ ایران، از تسلط ایران، از حضور ایران در قضایاى منطقه ذکر میشود؛ حتّى با انگیزه هاى مغرضانه، اما اعتراف میکنند.

6 مقابله با تهاجم فرهنگی

قبل از انقلاب، در زمینه هاى فرهنگى، ما مقلد محض بودیم؛ اما بعد از انقلاب، تهاجم فرهنگى به عنوان یک خطر شناخته شد. از این قبیل سرفصلها زیاد است. اینها چیزهاى اساسى است وقتى در یک کشور این پایه ها گذاشته شد، آنگاه این ملت میتواند امیدوار باشد

.

که بر روى این پایه ها بناى یک تمدن جدید و عظیم را میتواند پایه گذارى کند. خب، هر کدام از

این خصوصیات به نحوى جلب نظر ملتها را میکند. ملتهاى دیگر نگاه میکنند، مى بینند، مجذوب میشوند، تحسین میکنند؛ که البته از همه مهمتر، همان مسئله ى استقلال سیاسى ویستادگى در مقابل زورگوئى دشمنان است

.

7 مردم سالاري

ک نمونه ى دیگر، مسئله ى مردم سالارى است. امام از اول اعلام کرد که مردم باید نظر بدهند؛ چه در اصل انتخاب جمهورى اسلامى، چه در تدوین قانون اسلامى، چه در پذیرش آن قانونى که در مجلس خبرگان تصویب شده بود، چه در انتخاب رئیس جمهور، چه در انتخاب مجلس.

امام ایستاد. ببینید، سى و دو سال از انقلاب میگذرد، با محاسبه ى رفراندومهائى که شده است، ما سى و دو تا حضور مردم داشتیم

- یعنى به طور متوسط سالى یکى - مردم رفتند رأى دادند، انتخاب کردند. انتخاب مردم خیلى مهم است. در دوران جنگ، این تهران زیر بمباران بود، اما انتخابات تعطیل نشد. دوران جنگ، در شهرهائى که موشکباران رژیم صدام بود، انتخابات تعطیل نشد. در یکى از دوره هاى

مجلس فشار آوردند شاید بتوانند به دلائل سیاسىِ خودشان انتخابات را تأخیر بیندازند، اما موفق نشدند. تا امروز در انتخابات جمهورى اسلامى و

حضور مردم، یک روز تأخیر نشده است؛ این مردم سالارى است. روز اول امام گفت و جمهورى اسلامى بر سر این مردم سالارى ایستاد؛

قبول نکرد که از مردم سالارى عبور کند. امروز مسئولین کشور، از خبرگان رهبرى که رهبر را نصب میکنند و عزل میکنند، گرفته، تا ریاست جمهورى، تا مجلس، تا شوراها، منتخبین مردمند. جریانهاى گوناگون هم سر کار آمدند. اینجور هم نبوده است که ما بگوئیم

یک جریان؛ نه، از اول تا امروز، این چند رئیس جمهورى که سر کار آمدند، هر کدام به یک شکل، یک جهتگیرى و گرایش سیاسى داشتند؛ اما همه با انتخاب مردم بر سر کار آمدند

.

8 عدالت اجتماعی

نمونه ى بعدى، نمونه ى عدالت اجتماعى است. امام از اول اعلام عدالت کردند. خب، عدالت اجتماعى از همه ى این کارها سختتر است؛ من به شما عرض بکنم. از حفظ مردم سالارى و بقیه ى کارهائى که در جمهورى اسلامى شده است، استقرار عدالت اجتماعى کار سخت ترى

است؛ بسیار کار دشوارى است. نمیگویم هم که ما تا امروز توانستیم به طور کامل عدالت اجتماعى را مستقر کنیم؛ نه، هنوز خیلى فاصله داریم.

آن عدالتى که اسلام از ما خواسته است، با آنچه که امروز در جامعه ى ماست، فاصله ى زیادى دارد؛ اما حرکت به سمت عدالت اجتماعى متوقف نشد و ادامه پیدا کرد و روزبه روز شدیدتر شده است. امروز حرکت به سمت عدالت اجتماعى از سالهاى قبل هم بیشتر است

، از دوره هاى قبل هم بیشتر است. یکى از نمونه هاى مهم عدالت اجتماعى، تقسیم و توزیع متناسب فرصتهاى کشور است.

در نظامهاى غافل از حقیقت عدالت اجتماعى، بر روى طبقه ى خاصى تکیه میشود، بر روى مناطق خاصى از کشور تکیه میشود؛ اما در جمهورى اسلامى هرچه پیش مى آئیم - تا امروز که سى و دو سال گذشته - این معنا را قوى تر مى بینیم. روستاها در حوزه ى مراقبت قرار میگیرند، شهرهاى دوردست در حوزه ى مراقبت قرار میگیرند. این همه مسکن سازى در روستاها، این همه جاده سازى به سمت شهرهاى دور کشور و روستاها، راه هاى ارتباطى، ارتباطات گوناگون، نیروى برق، آب مناسب، تلفن، امکانات زندگى، اینها در سرتاسر کشور توزیع شده است.

این سفرهائى که مسئولین کشور به استانهاى مختلف، به شهرهاى مختلف میکنند، بعضى از این شهرهاى دوردست تصور نمیکردند که بتوانند یک مسئول درجه ى دو را هم ببینند؛ حالا مى بینند که مسئولین بالاى کشور میروند سراغ اینها. اینها خیلى بااهمیت است، خیلى ارزش دارد.

وقتى انسان رفت، مشکلات را مشاهده میکند، براى برطرف کردن مشکلات انگیزه به وجود مى آید؛ و همین، استقرار عدالت اجتماعى است

. داریم میرویم به سمت عدالت اجتماعى آنچه که انسان در دنیا از زندگى مسئولان مشاهده میکند، زندگى هاى اشرافى است؛.

کسى که به حکومت میرسد، رئیس جمهور میشود یا یک مقام بالائى پیدا میکند، زندگى اش کأنه از این رو به آن رو میشود؛ در کشور ما نه

. البته امثال بنده باید زندگى هامان را مطابق با ضعیف ترین اقشار جامعه قرار بدهیم. نتوانستیم، این توفیق را نداشتیم، این نشده است؛ اما زندگى مسئولین جامعه، مسئولین کشور بحمداللَّه مثل زندگى متوسط مردم، گاهى بعضى پائین تر از متوسط مردم است؛ اینها خیلى

باارزش است.

9 استکبار ستیزي

نقطه ى بعدى، استکبارستیزى است؛ عدم تسلیم در مقابل فشارها. در این زمینه هم ایستادیم. این کار، سخت بود؛ اما جمهورى اسلامى توانست این کار سخت را با موفقیت انجام دهد. خیلى ها بودند از همان اوائل انقلاب، میگفتند آقا حالا که انقلاب پیروز شد، دیگر بس است

؛ برویم با آمریکائى ها مسائل را تمام کنیم! این معنایش این بود که شعار ظلم ستیزى انقلاب تخطئه شود. این را تشویق میکردند.

در طول زمان، بودند کسانى که دنبال این بودند؛ یعنى برویم با آمریکا همراه شویم؛ آن کسى که دشمن اصلى ماست، برویم زیر بال او؛

به دامن او پناه ببریم. معناى این حرف، فروختن قضیه ى فلسطین است. معناى این حرف، اغماض کردن از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و امثال اینهاست. معناى این حرف، چشم بستن بر روى این همه ظلمى است که آمریکا در جهان بر ملتها دارد

انجام میدهد. معناى این حرف، یعنى به این مسائل اعتراض نکنیم. خب، عادى کردن روابط معنایش این است که دیگر ملت ایران و مسئولین ایران نتوانند صریح اعتراض کنند و حرفشان را بزنند؛ و یک مرحله آن طرف تر، تدریجاً مجبور بشوند حرف آنها را قبول کنند. خب، این ثبات

و استقامت، پر زحمت بود؛ اما بابرکت بود، رحمت الهى را هم جلب کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد. ایستادگى شما ملت ایران ظرف این سى و دو سال بر روى شعارهاى اصلى انقلاب، این برکت بزرگ را داشته است که امروز دنیاى اسلام به چشم عظمت نگاه میکند. وقتى مسئولین کشور

شما به کشورهاى مختلف سفر میکنند، آنجور استقبالى از آنها میشود. وقتى حسابگرها میخواهند محبوبیت شخصیتهاى سیاسى را

محاسبه کنند، مسئولین کشور شما در ردیف اول قرار میگیرند. ملت ایران کارش الگو شد؛ امروز دارید نشانه هاى این را مشاهده میکنید

. این برکت بزرگ و این خصوصیت از خصوصیاتى است که جز با گذشت زمان معلوم نمیشد امروز در کشور مصر دارد انعکاس صداى شما

شنیده میشود. آن رئیس جمهور آمریکا که در دوره ى انقلاب ما رئیس جمهور بود، همین چند روز پیش مصاحبه کرده، گفته این

صداهائى که در مصر شنیده میشود، براى من آشناست! یعنى آنچه امروز در قاهره شنیده میشود، در تهرانِ آن روزهاى ریاست جمهورى او شنیده میشد. اینها را دنیا دارد قضاوت میکند. لذا امسال دهه ى فجر ما مهم است، حساس است، پر شور و حال است. ا نشاءاللَّه راهپیمائى بیست

و دوى بهمن به وسیله ى شما ملت عزیز بر همه ى این افتخارات خواهد افزود

.

1389 دانشگاه تهران /11/ برگفته از بیانات معظم له در خطبه هاي نماز جمعه 15.

 


موضوعات: عمومی
   شنبه 15 بهمن 1390


فرم در حال بارگذاری ...