« ماه مهربانی خوش آمدییاس سفید »

 

*حکايتي از زندگي حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی

شبي از شب هاي زمستان بود. آسمان دامن سخاوتش را گشوده بود و دانه هاي سفيد برف را به نشانه پاک دلي و صفا، دامن دامن نثار زمين مي کرد و رحمت و مهرباني براي زمينيان به ارمغان مي آورد. صداي گام هاي سنگين مردي سبکبال که از پله هاي پشت بام حرم قدسي امام رضا(ع) بالا مي آمد، به گوش مي رسيد.

پله ها را يکي يکي پشت سر گذاشت و به پشت بامي که بام دنيا، بلکه بام ملک و ملکوت بود، قدم گذاشت. سجاده اش را کنار گنبد زرد رضا(ع) که قبله اهل دل و مطاف کروبيان بود گشود. گرمي ياد دوست، زمستان سرد را در نظرش بهاري دل انگيز و برف روي پشت بام را مخملي نرم و سفيد ساخته بود. حرارت درونش، سوزش سرما را از يادش برده بود و لطافت روحش، سختي و زمختي زمين را. از گنبد زرين رضوي دو شعاع نور از توحيد و ولايت تا کهکشان پرتو افشاني مي کرد و در بي کران ها به هم مي پيوست.

او آماده نماز شد. عظمت حق، قلب و اعضايش را خاضع ساخته بود و خود را همواره در برابر وجودي بي کران و بي انتها مي ديد. در هيچ چيز، جز او نشانه اي از هستي نمي يافت. دو شستش با زبان حق گويش با هم به حرکت درآمدند و بانگ تکبير رسا و کوبنده اش، جز دوست همه چيز را پشت سر انداخت. سوار بر زورق حمد و سوره، بر اقيانوس آرام اسم وصفت و ذات حق به حرکت در آمد تا سرانجام جلال و شکوه حق او را به کرنش و رکوع واداشت؛ خم شد وبه رکوع رفت. آن مرد، مرحوم حاج شيخ حسنعلي اصفهاني معروف به نخودکي بود. خادمي که مسؤول بام حرم مطهر بود، مي گويد: آن شب براي بستن در پشت بام از پله ها بالا رفتم. مرحوم حاج شيخ حسنعلي را بالاي بام و در کنار گنبد مشغول نماز و در حال رکوع ديدم. رکوعش طولاني شد. چند بار رفتم و برگشتم؛ ولي او همچنان در حال رکوع بود. طبق دستور سپس در بام را بستم و پايين آمدم و به خانه رفتم. آسمان آن شب بغضش ترکيد و سفره دلش را حسابي خالي کرد و سينه زمين را از برف سنگين ساخت. سحرهنگام به حرم برگشتم. نگران جناب شيخ بودم و با عجله از پله هاي بام بالا رفتم و راز سجده فرشتگان بر آدم و اوج دل دادگي و عشق و پاک بازي و معناي عبادت و تعظيم و رکوع را به تماشا نشستم. ديدم شيخ حسنعلي در همان رکوع آغاز شب است و پشت ايشان با سطح برف برابر. برف نيز از چنين معراجي سرخوش بود واز اين که همراه با جناب شيخ و بر پشت او به قرب حق و بارگاه ربوبي راه يافته بود، به خود مي باليد.

   شنبه 8 تیر 1392
نظر از: مرکز مدیریت حوزه علمیه استان کرمانشاه [عضو] 
مرکز مدیریت حوزه علمیه استان کرمانشاه

تاامرفرج شودمهیا
بفرست بهرفرج وظهور مهدی(عج)صلوات

1392/04/14 @ 21:08


فرم در حال بارگذاری ...