« برگزاري نشست سياسي در مدرسه علميه حضرت زهرا سلام اله عليها خميني شهر | در ختي با ميوه هايي به شكل سر انسان !! » |
زندگی نامه"حجر بن عدی” مردی که هیچگاه از ولایت دست نکشید(1)
حجر بن عدی که بود؟
به راستى قلم در برابر عظمت و وفاى حجر، عاجز و ناتوان است، او كسى نبود كه كه بزرگى ها و فداكارى هاى او را بتوان به آسانى ترسيم كرد. او مرد خدا بود، مرد رزم بود، مرد وفا بود، شب زنده دار و روزه دار بود… او مسلمانى راستين بود.
از دوران جوانى، دلاورى و شجاعت با سرشت او درهم آميخته شده و خون حماسه و پيكار در رگ هاى او جارى بود. زندگانى او از روزى كه اسلام آورد در مبارزه و پيكار با كفر و شرك و پيروان باطل سپرى شد و سرانجام نيز جان خود را در اين راه فدا كرد و با آغوش باز از مرگ استقبال كرد.
خوب است در اين جا قدرى درنگ كنيم و تاريخ را ورق بزنيم و با تاريخچه زندگانى پرافتخار و حماسه آفرين «حجر» بيشتر آشنا شويم:
او در نوجوانى همراه برادرش «هانى بن عدى» به حضور پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)شرفياب شد و به آيين اسلام گرويد.[1]
گوهر شخصيت او در پرتو اسلام درخشندگى يافت و وجود او كه كانون مشتعل استعدادها و شايستگى ها شگرف بود، نضج و تكامل يافت و به حدى رسيد كه تاريخ نگاران درباره او مى نويسند:
«او با اين كه در زمان پيامبر از نظر سن و سال جوان بود، از ياران بافضيلت و عالى قدر آن حضرت به شمار مى رفت.»[2] او از دوران حيات پيامبر چيزى درك نكرد و پس از اندك زمانى كه از مسلمانى او مى گذشت، پيامبر از دنيا رفت، به همين جهت تاريخ، مشخصات بيشترى از كوشش ها و مجاهدت هاى حجر را در زمان حيات پيامبر اسلام ثبت نكرده است و در جنگ هاى زمان آن حضرت نيز اسم او به چشم نمى خورد، ولى در فتح شام يكى از سربازان فاتح بود[3] و همو بود كه «مرج عذرا» را فتح كرد.[4] او در جنگ «قادسيه» هم شركت داشت.[5]
حجر در ميدان جنگ، از هيچ خطرى نمى ترسيد و در راه پيروزى ارتش اسلام، هيچ چيز نمى توانست مانع پيشروى او باشد.
در جريان فتح «مدائن» هنگامى كه ارتش اسلام به كنار رود «دجله» رسيد، با چنين رود بزرگى روبه رو شد به طورى كه هيچ كس جرئت نداشت وارد دجله شود، در اين هنگام صداى رساى «حجر» بلند شد كه:
«چه چيز مانع شده است كه از اين رود گذشته خود را به دشمن برسانيد؟ هيچ كس بدون اذن پروردگار، و پيش از رسيدن اجل قطعى نخواهد مرد.[6] اين را گفت و با اسب به داخل دجله تاخت، همين كه حجر وارد آب شد، بقيه سپاه نيز خود را به آب زدند، ايرانيان كه اين منظره را ديدند، وحشت كرده و گفتندچ«اينان سپاه ديواند!» كه چنين از آب عبور مى كنندواز بيم نابودى فرار كردند.
برگرفته از آثار آيت اله جعفر سبحاني
[1] اسدالغابه ، ج 1، ص 385; طبقات ابن سعد ، ج 6، ص 217 و الاصابه ، ج 1، ص 313.
[2] . كان من فضلاء الصحابة ( الاستيعاب ، ج 1، ص 335 و اسدالغابه ، ج 1، ص 385).
[3] . الغارات ، ج 2، ص 814 و البداية والنهاية ، ج 8 ، ص 50 .
[4] . طبقات ابن سعد، ج 6، ص 355. مرج عذرا محلى در دوازده ميلى دمشق است.
[5] . همان، ص 217; معارف ابن قتيبه ، ص 334; مستدرك حاكم ، ج 3، ص 468 و الاصابه ، ج 1، ص 313.
[6] . ( وَما كانَ لِنَفْس أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذنِ اللّهِ كِتاباً مُـؤَجَّلاً ) (آل عمران، آيه 145).
[7] . حياة الصحابة ، ج 4، ص 511 به نقل از تفسير ابن كثير ، ج 1، ص 410.
فرم در حال بارگذاری ...