« عید فطر ،بازگشت به فطرت وسرشتوداع ماه رمضان »


شب، شب سکوت است و دلم چه بی تاب و با چشمان اشکبار و صورتی کبود آسمان را نظاره می نمایم. حکایت از دیدن صحنه های دلخراش مظلومیت مردم غزه دارد. من جوان ایرانی در این ماه مبارک دلم چه بی تاب است، لحظه ای تحمل دیدن به خاک و خون افتادن مظلومیت مردم غزه را ندارم. خدای من چه دردآور است زندگی در زیر تانک ها و موشک های رژیم صهیونیستی، دردناکتر دیدن مرد جوانی است که با دستان خون آلود خود جنازه زن و بچه یک ساله اش را کفن می نماید.
صحنه های دلخراش به خاک و خون افتادن مردم مظلوم و بی دفاع غزه در تلویزیون نظاره نمودم. چه دردناک است دیدن صحنه های جانکاه طفلان معصوم غزه که ذره ذره وجود هر انسانی را آتش می زند. دیدن چشمان اشکبار، جنازه های له شده در زیر آوار و بمباران خانه ها در سکوت نیمه شب، همه و همه حکایت از زندگی مردم غزه دارد، و من جوان ایرانی نه در قالب ایرانی - اسلامی بلکه در قالب انسانیت در روستایی دور افتاده از این کره خاکی نظاره گر به خاک و خون افتادن ملت بی دفاع غزه باشم ولی افسوس، کاری جزء اندوه از دستم بر نمی آید.
خدای آفرینش در این شب های رحمت و مغفرتت چرا ملت مظلوم غزه باید در عزای یاران بنشینند و من جوان مسلمان در نقطه ای از این کره خاکی دورادور نظاره گر به خاک و خون کشیدن کودکان بی دفاع غزه باشم. رهبر عزیزم، آقای من، سید علی جان، جان ناقابلی دارم منتظر لبیک گویان شما هستم تا دوشادوش مردم غزه کفن پوشان جام شهادت را بنوشم و مانند حسین فهمیده های ۸ سال دفاع مقدس تانک های اسرائیل را برای آزادی بیت المقدس نابود سازم.
به امید پیروزی ملت مظلوم فلسطین

 


موضوعات: عمومی
   شنبه 4 مرداد 1393


فرم در حال بارگذاری ...