« فضائل و مناقب امام رضا(عليه السلام) | میلاد امام رضا(ع) و دهه کرامت مبارک باد » |
مقدمه
یکی از راه های حفظ و بقای دین ، آشنایی نسل جوان با پیامبر و ائمه ـ علیهم السلام ـ و استمداد و توسل از آنان است. نسلی که مورد هجوم انواع شبهات و عقاید پوچ و باطل از طریق فرقه های ضالّه همچون وهابیت قرار گرفته و هر چه علم و فن آوری و وسایل ارتباط جمعی پیشرفت می کند، بر مشکلات روحی ، اخلاقی و عقیدتی او نیز افزوده می شود و آنهایی که تعمّق در آیات و روایات ننموده اند را در دام شیطانی خود گرفتار و سرگردان می کند. نسل امروز جدای از معنویت به پرتگاه های فساد و تباهی سقوط می کند و حال آنکه به دنبال پناهگاهی می گردد تا بر دردهای خود مرهمی گذارد؟ و توسل به معصومین و اولیاء خدا بزرگترین مرهمی است که در قرآن و روایات آمده است و در سیره ی مسلمانان از خلقت حضرت آدم تاکنون وجود داشته و دارد.
در زمانی که دنیای کفر و الحاد علاوه بر حمله های وحشیانه ی نظامی خود به کشورهای اسلامی با هجوم به اعتقادات مسلمانان و شیعیان، آنها را متهم به کفر و شرک نیز می کند و آنچه را که در قرآن با نام شعائر از آن یاد می کند، بدعت می نامد و با حجم تبلیغات و القای شبهات سعی در از بین بردن شعائر اسلامی و کاستن مقام و منزلت نبوت و ولایت دارد، نیاز است که متناسب با حجم تبلیغات دشمن ، اطلاعات دینی و عقیدتی خود را افزوده و با توسل و استمداد به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ پاسخ های مناسبی در برابر شبهات بیان کنیم تا هم جوانان خود را از افتادن در چنین پرتگاهی حفظ کنیم و هم طرفداران چنین فرقه هایی را متوجه اشتباه خود از فهم آیات و روایات کنیم .
بنابراین نوشتار حاضر در صدد بیان ضرورت توسل و مصادیق آن در زندگی و پاسخگوی شبهات وهابیت در ارتباط با توسل است.
مفهوم توسل
توسل در لغت به معنای «نزدیک شدن به چیزی با میل و رغبت» یا «هرچه که به سبب آن نزدیک شدن به دیگری ممکن باشد» است. و در معنای اصطلاحی هنگامی که فردخطاکار ملاحظه می کند به جهت نافرمانی و مخالفتش پدر یا سرپرست و استادش به او اعتنا نمی کنند، به شخصی که نزد آنها گرامی و محترم است متوسل می شود؛برای اینکه به مقصودش برسد توسل به این معنا عرفی و عقلانی بوده برپایه ی حکمت است.
انسان برای رسیدن به کمالات خود نیازمند به موجودات دیگراست و سایر موجودات نیز هریک برای رسیدن به کمالات نوعی خود نیازمند خارج از وجود خویش هستند، و این همان قانون توسل است که یک واقعیت تکوینی و یک قانون مسلّم طبیعی است که در نظام خلقت عالم و آدم بر قراربوده و همه جا مشهور است و انکار اصل توسل در واقع انکار اصلی ازاصول مشهود در عالم طبیعت ونادیده گرفتن قانونی از قوانین مسلم فطرت به شمارمی رود.
سنت توسل به وسائط نه تنها منافات با قدرت مطلق خداوند ندارد بلکه در حقیقت مؤکد آن است.وقتی خداوند برای رساندن رحمت وبرکات خود به موجودات جهان از اسباب تحت نظام خود، به کارِآفریدن و روزی دادن و زنده کردن ومیراندن و سایر فعالیتهای خود، ادامه می دهد،طبیعی است که در این صورت تمام اسباب، مظاهر وفعل وفاعلیت اوخواهند بود.
و نسبت داده فعل واثر هریک از موجودات جهان براساس این اعتقاد که آن موجود را خدا آفریده و نیروی اثربخشی را خدا به او داده و ما را هم طبق صریح آیه قرآن امر به توسل نموده است نه از نظر براهین فلسفی و عقلی محال است و نه از دیدگاه تعالیم عالی اسلام و قرآن وحدیث مستلزم شرک و ضد توحید است.
بنابراین توحید در نظام الهی، عین توسل و توسل نیز عین توحید است.
چرا که مراد از توسل به مقربان الهی این نیست که انسان چیزی را مستقلاً از پیامبران یا امامان و صالحان درخواست کند یا حل مشکلی را از آنان بخواهد بلکه هدف باید این باشد که انسان خود را در کنار آنان قرار دهد و با تعالیم آنان هماهنگ شود و خدا را به مقام آنان بخواند تا خداوند اجازه شفاعت دهد و در واقع نوعی احترام گذاشتن به مقام آنان به جهت نزدیکی آنها به خداست، پس چنین توسلی، نوعی توجه ونزدیکی به خداست.
باید توجه داشت که توسل هرچند همراه با خضوع است اما هرخضوعی عبادت نیست زیرا عبادت همراه با قبول الوهیت و عبودیت است و درتوسل چنین مطلبی منتفی است.
حقیقت توسل دارای معنای بسیار وسیعی است که شامل هرنوع اعتقاد و هرعمل و هرچیز و هرشخصی که به وجهی صلاحیت تقریب و نزدیکی کردن به پیشگاه خداوند را داشته باشد، می گردد از قبیل ایمان و اعتقاد به یگانگی خدا و نبوت و حقانیت روزجزا ، انجام اعمال عبادی، اعم از نماز وروزه وحج و زکات و انفاق پنهان وآشکار و این امور از کارهای خداپسند که همگی وسایل قرب به خدا هستند.
توسل در ادعیه و مناجاتهای مأثوره از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به طور وضوح دیده می شود،مانند دعای توسل، دعای روز عرفه ودیگر مناجاتهای معصومین ـ علیهم السلام ـ که در آنها ، معصومین را وسیله ی تقرب به خدا و رسیدن به حاجات قرار داده است .
در زیارت عاشورا نیز در جمله ی «اَللّهُمَّ اجْعَلنِی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَین فِی الدُّنیا وَ الْآخِرَةِ» مؤمنان با وسیله قرار دادن امام حسینu به خداوند تقرب می جویند و در دنیا و آخرت روسفید و آبرومند درگاه او می شوند.
توسل به عنوان یکی از ابزار پرواز، زمینه ی عروج انسان را فراهم می سازد تا از زمین ماده کندّه شده و در آسمان معنویت و ملکوت سیر کند.
علماء نیزدر مورد توسل توصیه های بسیاری نموده اند والبته خود در این زمینه همیشه پیشقدم بوده اند.
توسل در روح وروان انسان تأثیر عجیبی دارد به گونه ای که امروز عجیبترین معجزات در شفابخشی بیماران را توسل به نام خود ثبت کرده است.البته توسل واقعی زمانی صورت می گیرد که شخص معرفت کاملی نسبت به کسی که به او متوسل شده داشته باشد، و اعتقاد به استقلال در اراده و افعال انبیاء و اولیاء نداشته باشد که در این صورت مبتلا به شرک، مشکلات اعتقادی شدیدی می گردد وعمل او نیز از ارزش ساقط می شود. بلکه با بالا بردن معرفت خود و درخواست هدایت از سوی ائمه اطهار، راههای صحیح توسل را بیاموزد تا توسل او موجب تقرب او شود.
بدیهی است که انسان عاقل از هر موجودی به قدر توانایی وی انتظار اثر خواهد داشت برهمین اساس فرقه ی حقه ی شیعه که با دلایل عقلی و قرآنی معتقد است پیامبرu و ائمه ـ علیهم السلام ـ واسطه دررساندن احکام آسمانی به بشر هستند و در مسیر تقرب به خدا و دفع بلیّات وقضاءحاجات واجد قدرت خارق العاده می باشند بی تردید دست توسل به سوی آنان دراز کرده و از آنان در رفع شدائد و سختی ها کمک می طلبند و به اخذ فیض از مبدأ هستی نائل می شوند.
صحت و مقبولیت اعمال عبادی وابسته به «ولایت» اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است و این موضوع ، مصداقی از مصادیق بسیار روشن توسل است که برهر انسان مکلفی لازم است که در مقام عبودیّت و تقرب به خدا ، دست به دامن عباد مخلص خدا زده ، و از راه وساطت آن مقربان از خداوند استغاثه بنماید.
احادیث بسیاری در این زمینه وارد شده که اعمال عبادی را بدون توسل عاری از فائده می داند ، مانند روایتی که از پیامبر اکرم (ص) که می فرماید:«سوگند به کسی که جان محّمد در دست اوست اگر بنده ای در روز قیامت ، عمل هفتاد پیغمبر بیاورد، خدا آن را از وی نمی پذیرد تا اینکه با «ولایت » من و ولایت اهل بیت من ، خدا را ملاقات نماید.»
توسل از نظر قرآن
قرآن کریم که بر اساس فطرت انسان نازل شده است موضوع توسل را به عنوان یک راه مسلم برای نیل به قرب خدا نشان داده است و مؤمنین را به صورت امر ارشادی ، دعوت به سنت جاری در متن جهان می فرماید:« یا ایُّهَاالَّذینَ آمَنوُا اتَّقوُاللهَ وَ ابْتَغُوا اِلیهِ الوَسيلَة»
به دلیل اینکه جهان هستی آمیزه ای از اسباب و مسببات است، فیض مادی از طریق اسباب مادی به بشر می رسد.علاوه بر مسائل مادی ، فیض معنوی نیز به تصدیق آیات قرآن ازهمین طریق به دست بشر می رسد ، خدا برای هدایت بشر ، پیامبرانی می فرستد و مستقیماً با خود انسان سخن نمی گوید.
تنها نعمت هدایت نیست که از طریق پیامبران به انسانها می رسد ، بلکه خداوند مغفرت و آمرزش خود را نیز از طریق اسباب شامل حال انسان می فرماید ، هنگامی که خدا به افراد گنهکار پشیمان که نیازمند غفران خدا هستند ، دستور می دهد که حضور پیامبر برسند و در محضر رسول خدا ، از خدا طلب مغفرت کنند و ازآن حضرت نیز بخواهند که برای آنان طلب مغفرت بنماید.
درسوره یوسف می خوانیم، وقتی که برادران یوسف گناهشان آشکار شد ونزد پدر آمدند وبه جرمشان اعتراف کردند و از پدرشان تقاضا کردند که:«ای پدر برای گناهان ما طلب آمرزش کن همانا ما گنهکاریم» و در روایت ازا مام صادق u داریم که در وقت سحر برای آنان طلب مغفرت نمود.
بنابراین توسل به حضرت یعقوب به عنوان پیامبر و انسان صالح مورد قبول و رضایت خداوند است.
در آیات دیگری می خوانیم، پس از آنکه حضرت آدم از درخت ممنوعه خورد ، پشیمان شد و خواست توبه کند:«فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلَماتٍ فَتَابَ عَلَیْه اِنَّهُ هُوَ التَّوابُ الرَّحیمِ»:پس آدم u از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد، پس برآن توبه کرد همانا خدا توبه پذیر و مهربان است.
باتوجه به اخبار شیعه و سنی ، منظور از«کلمات» اسمهای اصحاب کساء هستند، بنابراین آیه برتوسل حضرت آدمu به ائمه اطهارـ علیهم السلام ـ دلالت دارد.
باتوجه به آیاتی که بیان شد، مشروع بودن وجواز توسل ازمنظر قرآن کریم ثابت می شود.
توسل از نظر روایات سنی
روایات متعددی از طریق شیعه و اهل تسنن در دست داریم که بر مشروع بودن توسل به پیامبران واهل بیت ـ علیهم السلام ـ دلالت دارد و اینکه توسل به آن معنی که در قرآن به آن اشاره شده هیچگونه اشکالی ندارد و اینگونه روایات متواترند.
در اینجا به چند روایت اشاره می نماییم:
«سمهودی»یکی ازعلمای معروف سنّی شافعی درکتاب«وفاءالوفاباخبارالمصطفی»میگوید:
رسول خدا (ص) فرمود: پس از اینکه آدم u مرتکب ترک اولی گردید ، در مقام توبه برآمده و به پیشگاه خدا عرضه داشت: پروردگارا به حق محمد از تو می خواهم که مرا بیامرزی. خداوند فرمود: ای آدم چگونه محمّد را شناختی در حالی که او را نیافریده ام؟ عرض کرد: خدایا پس از آنکه مرا آفریدی ، به پایه های عرش نظر کردم و دیدم این کلمات برآن نوشته است:لااله الا الله، محمد رسول الله، از آن پی بردم که محمّد محبوبترین خلق نزد تواست که نام او را قرین نام خود قرار دادی… خدا فرمود:چون به حق او تقاضای مغفرت نمودی تو را بخشیدم….
«طبرانی»در «کبیر» آورده است:
مردی به خاطرحاجتی که به عثمان عفان داشت چند دفعه به او مراجعه کرد امّا اوتوجهی ننمود، تا آن که روزی آن مرد به عثمان حنیف (از اصحاب پیامبر)برخورد و از بی مهری عثمان به او شکایت کرد.ابن حنیف گفت: برو وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و بگو: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلیکَ بِنَیِّنا محمَّدٍ (ص) نَبیِ الرَّحمَة یَا محمَّدُ انِّی اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلی رَبِّکَ اَنْ تَقْضِیَ حاجَتی » مرد رفت و چنان کرد، سپس به خانه ی عثمان بن عفان آمد و این بار تا رسید، دربان جلو آمد و او را نزد عثمان آورد، عثمان از حاجتش جویا شد و حاجتش را برآورد و از اوخواست هر زمان، هرحاجتی داشت از او بخواهد ، مرد که حاجت روا شده بود،نزد ابن حنیف رفت و به او گفت : خدا به تو پاداش دهد که درباره ی من نزد عثمان شفاعت نمودی . ابن حنیف گفت: به خدا قسم من نزد عثمان درباره ی تو سخنی نگفته بودم ، ولی رمز کار این است که من روزی در حضور رسول خدا (ص) بودم، مرد نابینایی وارد شد و از زوال نور چشم خود شکایت نمود. و پیامبر این دعا را به او تعلیم نمود و ماهنوز در محضر رسول خدا بودیم که همان مرد وارد مجلس شد در حالی که بینا شده بود و گویی که اصلاً نابینا نبوده است.
این حدیث از نظر سند، صحیح می باشد. دلالت حدیث بر مقصود نیزکاملاً روشن است و آن مرد نابینا به دعای پیامبر توسل جست ودر دعایی که می کند به ذات پیامبر متوسل می شود و ازخدا به وسیله ی او درخواست می کند تا حاجت او را برآورده سازد.
در کتب اهل تسنن آمده است:
هرگاه خشکسالی پیش می آمد،عمر از طریق توسل به عباس بن عبدالمطلب به استسقا می پرداخت و می گفت:«اَللّهُمَّ اِنّا کنّا اذا قَحَطْنا تَوَسَّلْنا الیکَ بِنَبیِّنا فَتَسْقَیْنا وَ اِنِّا نَتَوَسَّلُ بِعَمِّ نَبیِّنا فَاسْقِنَا.»
روایات متعدد دیگری از طریق اهل سنت وجود دارد که در صدد بیان همه ی آنها نیستیم، بلکه هدف مجاب نمودن خصم از طریق جدل و احتجاج به روایات نقل شده در مصادر مورد قبول خودشان است و این که به آنها ثابت کنیم توسل و درخواست دعا یک امر رایج و جایز درمیان صحابه بوده است و بیان این روایات پاسخ محکمی باشد برای کسانی که با لحنی قاطع می گویند: « در زمینه ی توسل و طلب حاجات از رسول خدا (ص) روایتی نرسیده است نه به سند صحیح و نه به سند ضعیف.»
توسل از نظر روایات شیعه
روایات در زمینه توسل بسیار زیاد است به نحوی که از حدّ تواتر گذر کرده است و از آنجایی که شیعه معتقد به مبحث توسل است نیازی به بررسی و استدلال به روایات برای قانع کردن آنها وجود ندارد و این روایات چند دسته است:
الف: روایاتی که اهل بیت ـ علیهم السلام ـ را وسیله (تقرب) به سوی خدا معرفی کنند.
حضرت زهرا (س) ضمن خطبه ی شریفه اش می فرماید:«حمد کنید خدایی را که عظمت و نورش ایجاب می کند که اهل آسمان ها و زمین وسیله بجویند و ما وسیله ای او رد میان خلقش هستیم.»
ب: دعاهایی که از معصومین ـ علیهم السلام ـ روایت شده و محتوای آنها توسل به ائمه ـ علیهم السلام ـ است.
امیرالمؤمنین علیهم السلام فرمودند: «پروردگارا همانا به وسیله پیامبرت که پیامبر رحمت است و اهل بیت او که آنها را برعالمیان برگزیدی به سوی تو روی می آورم.»
ج: روایات در مورد توسل به پیامبران به اهل بیت ـ علیهم السلام ـ
پذیرفته شدن توبه ی آدم وحوا به حق اسمائی که بر ساق عرش نوشته شده بود،(محمد،علی،فاطمه، حسن، حسین و دیگر امامان ـ علیهم السلام ـ )
د: روایات در مورد توسل به محبّت و مودّت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ
امام باقر علیهم السلام فرمودند:«…چنانچه فردی همه شب را در حال قیام بگذراند و روزها را روزه بگیرد و تمام ثروتش را صدقه بدهد و در همه عمرش حج به جا آورد و به ولایت ولّی خدا معرفت نداشته باشد تا به پیروی او قیام کند سزاوار هیچ ثوابی از جانب خدا نخواهد بود و از اهل ایمان محسوب نخواهد گشت».
اقسام توسل
درخواست چیزی از «اولیاءخدا» به صورت های گوناگون انجام میگیرد:
1ـ درخواست کار و کمک در امور عادی: زندگی در این جهان براساس تعاون استوار است و هرگز احدی در آن اشکالی نکرده است.
2ـ درخواست دعای خیر وطلب آمرزش: صحت چنین درخواستی از زندگان از ضرویات قرآن مجید است و آیات ناظر به این قسمت چند گروه است: آیاتی که خداوند به پیامبر دستور می دهد که در حق امت خود طلب آمرزش کند، آیاتی که خود پیامبر به گنهکاران وعده می دادند که برای آنان طلب آمرزش خواهند کرد،آیاتی که خداوند به گروه گنهکار دستور می دهدبرای طلب مغفرت خدا حضور پیامبر رفته و از او بخواهند درباره ی آنها طلب آمرزش کندو….
3ـ درخواست از اولیاء خدا از مجرای غیرطبیعی: از یک فرد زنده با آن اندیشه که قدرت بر امور«خارق عادت» دارد استمداد می نمائیم که کاری را از غیر مجرای طبیعی انجام دهد،آیات قرآن به روشنی گواهی می دهند که درخواست چنین حاجتی از پیامبران صحیح است و مجازگویی نیست، مانند زمانی که قوم موسی از وی آب طلبیدند که با عصای خود به صخره ها بزن «اِذْ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ اَنْ اضْرِب بِعَصاکَ الْحَجَر» یا درخواست حضرت سلیمان از حاضران مجلس که تخت بلقیس را حاضر کنند.
بنابراین هیچ مانعی ندارد که خداوند به اولیاء خود قدرت برانجام کارهای خارق العاده مرحمت بفرماید و ما نیز از آنان بخواهیم که این گونه کارهارا انجام بدهندو قرآن نیزبه صحت چنین درخواستهایی گواهی می دهد.
4و5ـ درخواست از ارواح مقدسه : که با پنج مقدمه اثبات می شود:
1ـ گواهی آیات قرآن بربقاء ارواح:آیاتی که در مورد خواندن نامه ی عمل توسط هرشخصی یا روزی دادن به اهل بهشت است.
2ـ امکان ارتباط با ارواح: سخن پیامبر اکرم (ص) با کشتگان بدر
3ـ اولیاء الهی مرکزکمالات معنوی: قرآن از پیامبران و خصوصاً رسول اکرم (ص) با احترام خاصی یاد می کند مانند اینکه او را مایه ی رحمت برای جهانیان می داند.
4ـ روح، مرکز کمالات انسان:واقعیت انسان و مرکز کمالات روحی و معنوی او همان روح است و بدن لباسی است که برآن پوشانیده اند.
5 ـ سیره مسلمانان: از نظر قرآن و روایات، توسل به اهل بیت یک امر مسلّمی است و سیره ی مسلمانان در زمان پیامبر و پس از او پیوسته به این صورت بود که به ذات اولیای الهی و مقام و منزلت آنان توسل می جستند و در تاریخ نمونه های زیادی از توسلات آنها وجود دارد.
مصادیق توسل
مصادیق توسل را از دوجهت می توان مورد توجه قرارداد: ازحیث افراد و از حیث اعمال
مصادیق توسل از حیث افراد
1ـ توسل به معصومین ـ علیهم السلام ـ : در سخن پیشوایان دینی توسل به اهلبیت توصیه شده است.
در طول تاریخ هم ازخلقت حضرت آدم تا کنون به همین صورت بوده است و روایات توسل پیامبران به خسمه طیبه و توسل به ائمه وخصوصاً امام زمان u گویای این مطلب است.
یکی از مصادیق توسل به معصومین ـ علیهم السلام ـ حضرت مهدی (عج) است که در زمان غیبت آن حضرت توجه بیشتری را می طلبد.
لزوم معرفت به امام زمان علیهم السلام
امام صادق علیهم السلام می فرماید :هرکس شبی صبح کند در حالی که امام زمانش را شناسد به مردن جاهلیت می میرد.
براساس آنچه در روایات آمده است وجود مبارک امام زمان u واسطه ی میان خدا و آفریدگان است و توسل به ایشان به دو منظور انجام می گیرد: اول محکم کردن رابطه ی خود با آن حضرت که ثمره اش تقرّب به خداست چرا که اوحبل الله ووسیله است، دوم درخواست حاجت و رفع گرفتاری ها به واسطه ی آن حضرت.
شیوه های توسل به حضرت مهدی علیهم السلام
انواع گوناگونی ازتوسل به وجود مبارک امام زمان u در ضمن روایات و در کتب دعا ذکر شده است مانند: نماز امام زمان علیهم السلام دعای عهد چهل روز صبح ، دعای ندبه، دعای افتتاح، دعای فرج، زیارت آل یاسین و…
2ـ توسل به غیر معصومین: قبور غیر معصومینی که ازمقامات بالایی برخوردار بوده و از مصادیق اولیاء الهی می باشند نیز می توان زیارت نمود و به صاحبان آن متوسل گردید. از جمله امامزاده ها، علما و عارفان به حق و آرامگاه پدر و مادر.
مصادیق توسل از حیث اعمال
اقامه ی مجالس سوگواری
توسل و اجرای مدّاحی و منبر
توسل و سرودن شعر
توسل و تحقیق و تدوین کتاب و جزوه و…
توسل و انتخاب اسم برای فرزند
توسل و بزرگداشت اسمای معصومین
توسل و زیارت قبور معصومین ـ علیهم السلام ـ
توسل و تعلیم و تعلّم علوم دینی
توسل وادعیه و زیارتنامه ها
توسل و انجام اعمال مستحبی به نیابت ازایشان و انتظار فرج و…
پیدایش وهابیت
فرقه ی وهابیت منصوب به محمّد بن عبدالوهاب است که او اولین تأثیرات فکری خود را از مطالعه ی آثار ونوشته های ابن تیمیه گرفته است و هدف او آن چنان که خود و پیروانش مدّعی بودند بازگردانِ اسلام به خلوص و سادگی آغازین و پیکار با بدعت در دین بود.
در این میان استعمار انگلیس که دریافته بود ،تبلیغ عقاید و مذاهب ساختگی می تواند گامی در جهت ایجاد جوّ تکفیر و اختلاف وبدبینی بین امت اسلامی شود، تا آنجا که هرفرقه خود را مسلمان واقعی و دیگران را مرتد و کافر واجب القتل بداند، جاسوسانش را تشویق به نشر و تبلیغ مذاهب جعلی در مراکز اسلامی می نمود.
مأموران انگلیسی نیز با شمّ قوی و آگاهی سیاسی و تسلط فکری برموقعیت و وضعیت جوامع اسلامی آن روز باشناخت دقیق و اطلاع کامل از فرهنگها و روحیات مسلمانان ، دنبال شخصی مناسب برای اجرای اهداف خود بودند که شیخ محمّد بن عبدالوهاب را مناسبترین فرد یافتند.
شخصیت خاص محمدبن عبدالوهاب برای پذیرش یک چنین مسئولیت سنگین ، کار مداوم و تلاش فراوان جاسوسان استعمار، خصوصاً مستر همفرجاسوس عالی رتبه ی سفارت انگلستان ، عدم آگاهی مسلمانان جهان نسبت به نقشه های استعمار و شرایط فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی سرزمین نجد همه و همه دست به دست هم داده و باعث شدند تادعوت ابن عبدالوهاب برخلاف دعوت ابن تیمیه در کتابها مدفون نمانده و جامعه اسلامی به مصیبت عظیم فرقه ی وهابیت گرفتار گردد.
پس از چند سال که دعوت محمدبن عبدالوهاب و انتشار مذهب او موفقیهایی بدست آورد ، استعمار تصمیم گرفت از نظر سیاسی هم در جزیره العرب یک حامی پیدا کند ، به همین منظور یکی از عمّال خود به نام محمدبن مسعود را به همکاری با محمدبن عبدالوهاب مأموریت می دهد. از تلفیق این دونیرو توانست قلمرو وهابیت را گسترش دهد. ازیک طرف بازوی نظامی واقتصادی وهابیان قوی شد و از طرف دیگر حمایت محمدبن عبدالوهاب از ابن سعود وجهه ی مذهبی به جدّ سعودیان بخشید.
این خلاصه و اجمالی بود از ریشه یابی مسلک شوم وهابی که دیدیم چگونه بذرآن به دست شیطنت باز استعمار افشانده شد وآن گاه از آن مراقبت جدی به عمل آمد تا به حد ثمر رسید.
عقاید وهابیان
شبهه اول: وهابیان و تعمیر قبور اولیاء خدا
نخستین بار این مسأله را ابن تیمیه وشاگرد معروف او ابن القیم عنوان کرد وبرتحریم ساختن بنا برقبور و لزوم ویرانی آن، فتوا داد. وهابیان به حدیث ابی الهیاج که از علی u نقل کرده است استناد می جویند: «علی به ابی الهیاج گفت من تو را برکاری مبعوث می کنم که رسول خدا مرا برای آن برانگیخت. هیچ تصویری را نمی بینی مگر اینکه آن را محوکن و قبری را مشاهده نمی کنی مگر آنکه آن را مساوی و برابر نما».
پاسخ به شبهه
برای روشن شدن موضوع سه مسأله را باید مورد بررسی قرارداد:
الف: نظریه قرآن درباره ی تعمیر قبور: تعمیر و حفظ قبور اولیاء از تعظیم شعائر الهی است و بزرگداشت هرچیزی که نشانه ی دین الهی باشد، مایه ی تقرب به درگاه الهی است و به طور مسلم انبیاء اولیاء الهی از بارزترین نشانه های دین الهی هستند.
ب: امت اسلامی و تعمیر قبور: روزی که اسلام در شبه جزیره ی انتشار یافت، قبور پیامبرانی که مدفن آنها شناخته شده بود سقف و سایبان و قبه داشت ، قبر هاجر و فرزند او اسماعیل در حجر قرار داشت و قبور پیامبرانی مانند ابراهیم و اسحاق و یعقوب در بیت المقدس همگی دارای نشانه بود، و این آثار اسلامی نشانه ی اصالت دین است.
ج: حدیث ابی الهیاج: از نظر سند، وثوق راویان حدیث مورد اتفاق دانشمندان حدیث شناس نیست.
و از نظر دلالت نیز ، مراد از صاف کردن قبر ، دلالت ندارد «بر اینکه محل دفن مساوی با زمین باشدبلکه منظور از «تسویه قبور» مسطح بودن آن است و اینکه وهابیان می گویند: حضرت علی u به ابی الهیاج دستورداد که قبرهای بلند را ویران کند و آن را با زمین یکسان سازد از جهاتی مردود است اولاً در حدیث تسویه به معنی هدم و ویرانی نیامده، ثانیاً احدی از علماء اسلام به آن فتوا نداده اند بلکه استحباب را به بلندی قبر از زمین به اندازه یک وجب می دانند.
شبهه دوم: مسجدسازی درجوار قبور صالحان
وهابیان ، برتحریم بنای مسجد در جوار قبر صالحان به حدیثی که بخاری در صحیح خود نقل می کند استدلال کرده اند: «لَعَنَ اللهُ الیَهودَ وَ النَّصاری اِتَّخَذوُا قُبُورَ انبیائِهِمْ مَسْجِداً»
آگاهی از هدف روایت، بستگی به آگاهی ازنحود عمل یهود و نصاری در کنار قبور پیامبران خود دارد .یهود و نصاری قبور پیامبران خود را قبله قرار داده و به قبله واقعی توجه نمی کردند بلکه بالاتر ، در کنار قبور پیامبران به جای پرستش خدا ، پیامبران خود را می پرستیدند یا آنان را با خدا در عبادت شریک می ساختند.
پاسخ به شبهه
اولاً: مورد حدیث جایی است که مسجدی روی قبر ساخته شود و این مطلب ربطی به مشاهد مشرفه ندارد، در تمام مشاهد،مساجد درکنار مدفن ائمه و اولیاء قرار گرفته است به طوری که مسجدی داریم و حرمی داریم ، در این صورت این اماکن مشرفه از مفاد حدیث بیرون است و اگر واقعاً ساختن مسجد در کنار قبر، حرام است، چرا مسجدالنبی را کنار قبر پیامبر اکرم (ص) ساختند.
ثانیاً: از این روایت بیش از این استفاده نمی شود که پیامبر(ص) از مسجد سازی برمدفن اولیاء و یا جواز آن نهی کرده ولی هرگز دلیل قطعی وجود ندارد که ثابت کند این نهی ، یک نهی تحریمی است، بلکه بعضی از نهی ها دلالت بر کراهت می کند.
شبهه سوم: برگذاری نماز و دعا نزد قبور اولیاء
ابن تیمیه برای اولین بار، نماز در کنارقبور انبیاء را غیرمشروع شمرد و ازگروهی نقل کرد که نماز باطل است و لازم است فقط و فقط در مساجد همه ی عبادات انجام گیرد. این مسأله به مرور زمان ، از مرحله ی ممنوعیت به مرحله ی شرک رسیده است و هم اکنون در میان وهابیان یک چنین کاری شرک و انجام دهنده مشرک است.
اکنون باید ببینیم،آیا به خاطر دفن جسد صالحان در محلی ،آن مکان شرافت خاصی پیدا می کند یا نه؟
پاسخ به شبهه
این حقیقت را می توان با توجه به آیات قرآن اثبات کرد:
گروه موّحد درباره مدفن اصحاب کهف چنین نظر دادند: «لَنَتَخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» آنان چنین تصور می کردند که این مکان با در نظر گرفتن اجساد بندگان محبوب خدا، فضیلت خاصی دارد و در ضمن قرآن نیز بدون اینکه از سخن آنها انتقاد کند، نقل می کند.
قرآن به زائران خانه خدا دستور می دهد در مقام ابراهیم نماز بخوانند: « وَاتَّخَذُوا مِن مَقامِ اِبراهیمَ مُصّلیً» و مراجعه به اخبار معراج این حقیقت را روشن می سازد که نمازگزاران در نقاطی که با بدن مردان خدا و پیامبر تماس داشته است دارای فضیلت است.
همه ی این دلایل به ضمیمه سیره ی مسلمین که پیوسته در مکانهایی که عزیزان خدا به خاک سپرده شده اند، نماز می گزارند و به دعا و نیایش می پردازند می رساند که دعا و نماز در این مناطق،از فضیلت و شرافت بیشتر برخوردار است و هدف جز این نیست که با شرافت محل تبرک جسته و عمل خود را در محلی انجام دهند که مورد توجه خداست.
با وجود این دلایل در عدم حرمت نماز در مقابر و مشاهد، آیا برای وهابیان جایی باقی می ماند تا به کسانی که در مشاهد و مقابر نماز می خوانند، اتهام شرک و کفر بزنند و بگویند اینها صاحب قبر را عبادت می کنند؟
شبهه چهارم: زیارت قبور پیامبر و مؤمنان
ابن تیمیه ومحمدبن عبدالوهاب سفربرای زیارت مشاهد مشرفه وقبر پیامبرراحرام می دانند و به حدیث زیر استناد می کنند:
پیامبر اکرم (ص) فرمود:«لاتُشَّدُ الرِّحالُ اِلّا اِلی ثَلاثَةٍ مَساجِدَ مَسْجِدِی هذا وَ مَسْجِدِ الْحَرامِ وَ مَسْجِدِالاَقْصی»
پاسخ به شبهه
دلالت حدیث: با توجه به قواعد زبان عربی، مستثنی منه در جمله نیامده است و باید کلمه ای در تقدیر گرفته شود، و دو احتمال وجود دارد: محذوف،«مسجد» باشد یا «مکان».
بنابر فرض اول(مسجد)،حدیث به این صورت معنی می شود که به هیچ مسجدی از مساجد بارسفر بسته نمی شود مگر این سه مسجد. و بنابر فرض دوم(مکان)،حدیث به معنی این است که همه ی سفرهای معنوی جز سفر به این سه نقطه ممنوع خواهد بود، خواه سفر برای زیارت مسجد باشد یا برای زیارت نقاط دیگر. ولی با توجه به اینکه استثناء متصل است، مستثنی منه«مسجد» است نه مکان ، همچنین اگر هدف حدیث ممنوع ساختن تمام مسافرتهای معنوی است ، چرا در اعمال حج برای عرفات و مشعر و منی بار سفر می بندند و چرا سفر به این نقاط جایز شده است ، در ضمن تمام فرقه های مسلمین اتفاق نظر دارند که سفر به هر مکانی برای جهاد ، طلب علم ، صله ی رحم، یا تجارت و… اشکالی ندارد.
و اگر پیامبر میفرماید به غیر این سه مسجد بار سفر بسته نمی شود ، مقصود حرمت سفر به غیراین مکانها نیست بلکه مقصود این است که غیرآنها ارزش سفر و تحمل رنج را ندارد.
در ضمن مشروع بودن زیارت با چهار دلیل : قرآن ، روایات، عمل اصحاب و عقل اثبات می گردد. پس زیارت قبور هرگز جنبه ی قبرپرستی ندارد واگر چنین بود رسول خدا خود به آن تشویق نمی کرد. مسلمانان از رحلت پیامبر تاکنون به زیارت قبر پیامبر شتافته اند و هرگز احدی از این راه دچار شرک و عبادت پیامبر نشده است ، بنابراین وهابیان انگیزه ای جز کاستن مقام و منزلت نبوت ندارند.
شبهه پنجم: بدعت
وهابیان می گویند: زیارت قبور انبیا و اولیاء و سلام کردن بر آنها و نماز و دعا در کنار مرقد آنها و بوسیدن و دست کشیدن بر ضریح های آنها و بزرگداشت موالید و وفیات اولیاء خدا ونظایر این امور ، بدعت و حرام و نامشروع است.
پاسخ به شبهه
بدعت از نظر لغت: به معنی کار بی سابقه است که نمونه قبلی نداشته باشد و بدعت به معنای لغوی ، نمی تواند بدون قید و شرط حرام باشد.
بدعت از نظر علما و فقها عبارت است ازاین که کسی کاری یا عقیده ای را که جز دین نیست و دارای هیچ حکمی از احکام دین نمی باشد به عنوان جزء دین ، داخل در دین بنمایند.بدعت به این معنا، حرام بودن و نامشروعتش بسیار واضح است.
آنچه مهم است موضوع تشخیص مصادیق بدعت و تمیز آن از مصادیق سنت است.
کارهایی که به عنوان دین صورت می گیرد ، برسه نوع است:
الف ـ کاری که اسلام همه ی خصوصیات آن را از اصل و فرع، ماده و صورت آن را بیان کرده است مانند نمازو روزه .
ب ـ کارهایی که اسلام اصل و حقیقت آن را بیان کرده ولی شکل و صورت آن را به مقتضیات زمان واگذار نموده است مانند آموزش به فرزندان.
ج ـ کارهایی که به عنوان امر دینی انجام می گیرد و به هیچ نحوی در دین سابقه نداشته باشد. مانند ازدواج با محارم که قرآن آن را تحریم کرده است.
قسم اول، مصداق روشن اطاعت و قسم دوم مصداق واضح بدعت است، آنچه مهم است، سخن در باره ی قسم دوم است.
اگر شارع مقدس، اساس حکمی را بیان کرده ولی شکل و لباس آن را محدود نکرده باشد طبعاً هرنوع دگرگونی در شکل وصورت و کیفیت اجزاء بدعت نخواهد بود. گرامی داشت پیامبر به صورت های گوناگون مصداق روشن از این قسم است. زیرا آیات و روایات به مسلمانان فرمان داده که به پیامبر خودمهر ورزند ، چنین اصل اسلامی در هر زمان، صورتهای مختلفی دارد.
حال وجدان وهابیها را به داوری می طلبیم ، اگر کسی بخواهد به مودت ذوی القربی پیامبر (ص) که از فرائض اسلامی است و قرآن به آن تصریح می کند، عمل کند راه آن چیست؟ آیا جزاین است که در روزهای شادمانی آنان شادمان و درایام غم آنان اندوهناک گردد؟برسرمزار و قبور آنان حاضر شود و در و دیوار مشاهد آنان را بوسه باران کند؟
علل عدم استجابت توسل
یکی از سوالاتی که در ذهن متوسلین خطور می کند، به اجابت نرسیدن دعا و توسل است که اگر پاسخ آن مشخص نشود ممکن است فاصله های عمیق اعتقادی برای انسان بوجود آورد، بنابراین در پاسخ می گوئیم:
عدم شناخت و معرفت به خداوند و اولیای او، کثرت گناهان و حجاب واقع شدن آن، پاکیزه نبودن مال از شبهات، نداشتن اخلاص در هنگام در خواست و نداشتن حالت تضرّع و تلاش نکردن برای خواسته، منافات داشتن با حکمت الهی و مستجاب نشدن توسل و دعا بهانه ای برای ادامه ی مناجات مؤمن از عوامل عدم استجابت توسل است.بدیهی است که عکس این موارد موجب استجابت می شود.
راهکارها
رسالت خانواده: خانواده در پرورش مذهبی فرزندان و الگوگیری آنان از ائمه و توسل به آنها نقش بسزایی دارد، به برخی از آن موارد اشاره می شود:
طهارت نطفه و مراقبتهای دوران جنینی هم از لحاظ تغذیه ی حلال و هم از لحاظ معنوی با برقراری ارتباط معنوی با معصومین و توسل به آنها، باز نمودن کام نوزاد با تربت امام حسینu و انتخاب نام ائمه برای آنها، شرکت در مجالس شادی و عزاداری ائمه، زیارت بردن فرزندان، افزایش معرفت فرزندان نسبت به اهل بیت، واکسینه نمودن فرزندان در مقابل شبهات و تعلیم آنها توسط معلّمان متدیّن و….
رسالت اجتماع:جامعه به عنوان نهادی بزرگتر از خانواده وظایف گسترده تری در افزایش توسل واقعی به معصومین و تقرب به خدا برعهده دارد، که به چند مورد اشاره می کنیم:
حوزه علمیه: تربیت مبلغان زبده و اعزام آنها به همه ی مناطق کشور و حتی خارج از کشور در مناسبت های مختلف، افزایش سطح علمی مداحان و واعظان، تألیف کتب بر اساس مبانی دین به زبان جدید، راه اندازی سایت اینترنتی برای پاسخگویی به شبهات وهابیت و تشکیل نشستها و همایش هایی در زمینه ی چگونگی پیدایش وهابیت و شبهات آنها….
آموزش و پرورش: گسترش کتابخانه های مدارس و کتابهایی با موضوع توسل و وهابیت، برگزاری مراسم جشن در اعیاد و عزاداری در روزهای شهادت ائمه، برگزاری مسابقات کتابخوانی با موضوع توسل و وهابیت، برگزاری اردوهای زیارتی و….
صدا و سیما: ساختن برنامه های متنوع با الگوگیری از داستانهای اخلاقی معصومین و موضوع توسل به ائمه، برگزاری جشنهای میلاد و سوگواری، اجرای مسابقات با محوریت موضوع توسل و…
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی: ممنوع نمودن نشر کتب گمراه کننده و تکثیر سی دی های تبلیغاتی وهابیت، پشتیبانی از نویسندگان کتب با موضوع توسل و وهابیت، برپایی مسابقات هنری با موضوع توسل و….
نتیجه
انسان برای رسیدن به کمالات خود نیازمند به موجودات دیگر است و سایر موجودات نیز برای رسیدن به کمالات نوعی خودنیازمند خارج از وجود خویش هستند و این همان قانون توسل است که یک واقعیت تکوینی و طبیعی در نظام خلقت است.
سنت توسل به وسائط با قدرت مطلق خداوند ملاقات ندارد بلکه در حقیقت مؤکد آن است و نسبت دادن فعل و اثر به هریک از موجودات جهان براساس این اعتقادکه آن موجود راخدا آفریده و نیروی اثر بخشی را خدا را به او داده ، نه از طریق براهین فلسفی و عقلی محال است و نه از دیدگاه تعالیم عالی اسلام و قران و حدیث مستلزم شرک و ضد توحید است.
قرآن کریم که براساس فطرت انسان نازل شده است موضوع توسل را به عنوان یک راه مسلم برای نیل به قرب خدا شریفترین کمال ممکن برای انسان در مسیر عبودیت و بندگی می باشد نشان داده است و می فرماید:«یا ایُّهَاالَّذینَ آمَنوُا اتَّقوُاللهَ وَ ابْتَغُوا اِلیهِ الوَسيلَة»
بنابراین توحید در نظام الهی ، عین توسل و توسل نیز عین توحید است.
با توجه به آیات و روایات متعددی که ازطریق شیعه و اهل تسنن در دست داریم بنا بر مشروع بودن جواز توسل به پیامبران و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ دیگر جای هیچگونه اشکالی باقی نمی ماند هرچند فرقه ی وهابیت بدون توجه به این همه آیات و روایات که حتی در مصادر مورد قبول خودشان است و با سطحی نگری به آنها و با چند جمله ی زیبا ولی خالی از حقیقت و محتوا که با تردستی خاصی با آیات و روایات قرین کرده اند و در زیر ماسک قلاّبی دفاع از توحید و پیروی از قرآن دست به غارت گوهر ایمان مردم می زنند و کسانی را که سعی در زنده نگه داشتن ارزشهای والای الهی و احترام به مقام و منزلت خاندان وحی و نبوت را دارند متّهم به شرک و کفر و بدعت می کنند.
ما نیزباید همه ی تلاش خود را بکنیم تا مصادیق توسل را در لحظه لحظه ی زندگی خود پیاده کنیم، چرا که می دانیم صحت و مقبولیت اعمال عبادی در گرو ولایت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ که خود از روشن ترین مصادیق توسل است می باشد و گرنه هیچ یک از عبادتهای ما به حالمان سودی نخواهد داشت و مستوجب ثواب نخواهد بود.
فهرست منابع
*قرآن کریم
*نهج البلاغه
*مفاتیح الجنان
*صحیفه سجادیه
1.امین زاده، محمّدرضا، فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی:قم ، انتشارات در راه حق،1376.
2.تهرانی ، حسین ، سؤالات ما: قم، نشر حاذق ، چاپ دوم، 1427ه.ق.
3.تیجانی تونسی، محمد، اهل بیت کلید مشکل ها: ترجمه سید محمد جواد مهری، قم ، بنیاد معارف اسلامی، چاپ چهارم، 1379.
4.جوادی ، مرتضی، فلسفه ی زیارت و آیین آن: قم ، مرکز نشر اسراء، 1382.
5.حسینی نسب، رضا ، شیعه پاسخ می دهد: بی جا، نشر مسعود، چاپ پنجم، 1381.
6.حیدری فر، مجید،مدرسه ی عشق: قم ، انتشارات زائر، 1382.
7.خرازی، محسن، سخنی پیرامون توسل: ترجمه محمدرضا امین زاده، قم ، نشر برگزیده، 1385.
8.خسروی، احمد علی ، بررسی وهابیت و ریشه های تاریخی وهابیگری: قم ، نشر تحسین، 1380.
9.دفتر نماینده مقام معظم رهبری در امور اهل سنت بلوچستان، پاسخ 60 پرسش از دیدگاه تشیع و تسنن: قم ، مرکز انتشارات دفتر نماینده ی مقام معظم رهبری در امور اهل سنت بلوچستان، 1378.
10. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه ی دهخدا: ج14، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران، 1373.
11. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن الکریم: قم، ذوی القربی، چاپ دوم، 1423ه.ق.
12. رشاد ، علی اکبر ، دانشنامه امام علی u : ج4، تهران ، انتشارات پژوهشکده فرهنگ و اندیشه های اسلامی، چاپ دوم، 1382.
13. سبحانی، جعفر ، آئین وهابیت: قم، نشر مشعر، چاپ چهارم، 1380.
14. …، توسل یا استمداد از ارواح مقدسه: تهران، انتشارات قدر، 1363.
15. …، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی: قم، انتشارات توحید، 1373.
16. شهیدی ،عباس، توسل در نگاه قرآن و حدیث:بی جا، پارسایان، 1377.
17. ضیاء آبادی، محمّد، توسل: تهران، بنیاد بعثت، چاپ چهارم، 1380.
18. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان: ج 5 و 12، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1364.
19. الطبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع: ج2، ترجمه اکبر غفوری، حبیب روحانی و احمد امیری شادمهری، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم، 1377.
20. …، تفسیر مجمع البیان : ج3، تهران، انتشارات فراهانی، 1379.
21. طبسی، نجم الدین، رویکرد عقلانی بر باورهای وهابیت: ج3 ، 4 و 5، قم ، انتشارات امیر العلم، چاپ دوم، 1384.
22. غلامی ،محمّد، حقانیت:بی جا ، بی تا.
23. فقیه ایمانی، محمّد باقر، فوز اکبر: قم، انتشارات حضرت معصومه (س) ، 1420ه.ق.
24. قرائتی، محسن، حج: قم ، دفتر انتشارات اسلامی ، 1365.
25. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن: ج7، تهران ، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سیزدهم، 1378.
26. قزوینی، محمّد حسن ، تجزیه و تحلیل عقاید فرقه وهابی: ترجمه علی دوانی، تهران ، نشر قدر ، بی تا.
27. قمی ، عباس، منتهی الامال: ج2، مصحح صادق حسن زاده، قم ، مؤمنین، 1379.
28. کلینی ، محمّد بن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی: ج1و 2، ترجمه جواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه، بی تا.
29. گروه کتاب نشر گلستان کوثر، توسل به حضرت مهدی (عج): تهران، انتشارات گلستان کوثر، 1383.
30. لویس، معلوف، فرهنگ بزرگ جامع نوین(ترجمه المنجد): ج2، ترجمه احمد سیّاح، انتشارات اسلام، نوزدهم، 1377.
31. مجلسی،محمّدباقر،بحارالانوار:ج53،41،37،36،35،27،26،24،23،16،11،10، 102،94،93،90 ،بیروت، دارالحياة التراث العربی، 1403ه.ق.
32. محمّدی ری شهری، محمّد ، میزان الحکمة: ترجمه حمیدرضا شیخی، قم ، دارالحدیث، چاپ سوم ، 1381.
33. مظاهری ، حسین، جهاد با نفس: ج4، قم ، انجمن اسلامی معلمان، 1369.
34. معین، محمّد، فرهنگ فارسی معین: ج1، تهران ، امیرکبیر، چاپ چهاردهم، 1362.
35. مکارم شیرازی، ناصر ودیگران، تفسیر نمونه: ج1، 4، 7، 8، 10، 12، 15، 16، 18، 21، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و یکم، 1377.
36. موسوی همدانی، محمّد باقر، پاسخ به پرسش های دینی: ج1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، 1375.
37. نیلی پور ، مهدی، شهاب قبس: اصفهان، انتشارات سلسبیل، 1385.
38. وحیدی، ، محمّد ، احکام عمومی: ج2، مشهد، انتشارات سنابل، 1383.
39. همفر، یادداشتهای مستر همفر: ترجمه مصطفی بهرمن، اصفهان، بینش آزادگان اصفهان، 1380.
مجله
ـ جمعی از اساتیدحوزه علمیه قم ، ماهنامه ی پاسدار اسلام ، آبان ماه 1368 ، شماره 95
ـ مرکز مشاوره حوزه علمیه قم ، مقاله توسل راهی به سوی آرزوها : قم ، واحد پژوهش حوزه علمیه قم ، 1381
ـ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ، ره توشه راهیان نور: قم ، ویژه محرم و صفر 138، شماره ی 46
پایان نامه
رستمی،راضیه، اهمّ شعائر اسلامی و آسیب های آن: تحقیق پایانی سطح دو (کارشناسی)، خمینی شهر ، مدرسه علمیه حضرت زهرا (س) ، 1386
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...