« چرا گناه؟ | همسر شما ، شريک زندگي شماست. » |
هويت در عصر اينترنت
انقلاب ارتباطات در عصر حاضر تأثيرات شگرفي را در ابعاد مختلف زندگي انسان ها گذاشته است که از مهمترين آنها مي توان به تأثيرات فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي بر فرهنگ ها اشاره کرد. فناوري هاي نوين و در رأس آنها شبکه جهاني اينترنت با دگرگوني در مفاهيم زمان و مکان، تغيير در اشکال نوين ارتباطي و ايجاد مراجع جديد هويت، موجب پيدايش ذهنيت هاي ناپايدار و هويت هاي جديد شده است. در جوامع امروزي براثر تحولات ساختاري ناشي از اين انقلاب، ذهنيت و هويت سيال و ناپايدار شکل مي گيرد و برداشت انسان ها از مفاهيم مختلف زندگي دگرگون مي شود.
مفهوم هويت
واژه هويت که در فارسي مورد استفاده قرار مي گيرد، در اصل کلمه اي عربي (الهويه) است، اين کلمه از «هو» يعني «او» که ضمير مفرد مذکر است، مشتق شده است. هويت عبارت است از فرايند معناسازي براساس يک ويژگي خاص يا مجموعه به هم پيوسته اي از ويژگي هاي خاص که بر منابع معنايي ديگر اولويت داده مي شود. «گيدنز» در اين باره مي نويسد: «هويت، منابع معنا براي کنشگران است وبه دست آنها از رهگذر فرآيند فرديت بخشيدن ساخته مي شود. با اين حال ممکن است از نهادهاي مسلط نيز ناشي شود، اما حتي در اين صورت نيز هنگامي هويت خواهد بود که کنشگران اجتماعي آنها را دروني کنند و معناي آنها را حول اين دروني سازي بيافرينند.» دو ويژگي را مي توان براي هويت برشمرد: اول آن که هويت وجه تمايز ميان «من» و «ما» با «ديگران» است؛ و دوم آن که هويت مهم ترين منبع شناخت، عواطف، احساسات و سازماندهي رفتارهاي جمعي و فردي محسوب مي شود. بنابراين، مفهوم هويت ضرورتاً با دو امر متضاد تعريف مي شود، يعني همساني و تفاوت. اين ادعا که چيزي يا فردي هويتي ويژه دارد، بدين معناست که اين چيز يا فرد مانند ديگر وجودها، داراي آن هويت است و در عين حال چونان چيز يا فردي متمايز، هويت و خاصيتي دارد. به بيان روشن تر، هويت يعني کيفيت يکسان بودن در ذات، ترکيب و ماهيت و نيز يکسان بودن در هر زمان و همه شرايط. در هر حال، هويت داشتن يا يگانه بودن، داراي دو جنبه متفاوت است: همانند ديگران بودن در طبقه خود و همانند خود بودن در گذر زمان.لذا هويت عبارت است از نيازهاي رواني انسان و پيش نياز هرگونه زندگي اجتماعي است. اگر محور و مبناي زندگي اجتماعي را برقراري ارتباط پايدار و معنادار با ديگران بدانيم، هويت اجتماعي چنين امکاني را فراهم مي کند. به بيان ديگر، بدون تعيين چارچوبي براي هويت اجتماعي، افراد مانند ديگران خواهند بود و هيچ کدام از آنان نخواهند توانست به صورتي معنادار و پايدار با ديگران پيوند يابند.
هويت در جامعه
هويت در طول تاريخ و در زمانها و مکان هاي گوناگون ويژگي هاي مختلفي داشته است. در يک جامعه سنتي هويت انسان ها بر آمده از يک نظام مقتدر سنت راهبردي و باورهاي ثابت آئيني و اسطوره اي است. در چنين جامعه اي هويت افراد شامل ويژگي هايي همچون ثابت بودن، يکسان بودن، يکنواخت بودن و قابل پيش بيني بودند است. در اين جوامع هويت همواره اجتماعي بوده و کمتر ديده شده که ترديدها و شک انديشي هاي فردي در آن خللي وارد کند. هويت فردي اغلب ثابت و ايستا و بر تعريف مشخصي استوار بوده که از سوي اسطوره ها و نظام هاي قانوني و تعريف شده ديرينه پشتيباني مي شده است. در اين نظام هر فرد بخشي از يک نظام خويشاوندي قديمي است. انديشه ها و رفتار او به چارچوبي معين محدود مي شوند و سمت و سوي زندگي او کم و بيش مشخص است. از همين روست که پرسش و چون و چرايي درباره جايگاه و موقعيت انسان در جهان به ميان آورده نمي شود.اما در مقابل در جوامع مدرن هويت ها در ميان افراد متغير بوده و متکي بر تفاوت آنهاست. در اين جوامع ذهنيت افراد ثابت نيست، بلکه درگير عدم پايداري هاست. هويت در جامعه مدرن خصلت شخصي و مدرن دارد اما در واقع امري اجتماعي و وابسته به مناسبات بين سازماني است.
در عصر مدرن، هويت براي نخستين بار با بحران مواجه مي شود. در اين دوران هم مانند دوران سنتي، هويت فردي بر شالوده رابطه با ديگران استوار است، از ثباتي نسبي برخوردار است، اما تأثير گذاري ها و تأثيرپذيري ها، سمت و سوي آن را چند وجهي مي کند. در اين دوران هر فرد چندين نقش اجتماعي را ايفا مي کند و بنابراين مي تواند هويت هاي متعددي را براي خود انتخاب کند. انسان اين دوره، نگران آن بود که مبادا هويت اش گذرا و شکننده و يا کاذب باشد. در شرايطي اين گونه، همواره يک خويشتن واقعي و فطري در زير نقش هايي که انسان در اجتماع بازي مي کند احساس مي شد و تلاش فرد همه آن بود که اين خويشتن واقعي را پيدا کند و دست کم در خلوت با آن روراست باشد.اما در دوره پست مدرنيته زندگي اجتماعي بسيار پيچيده تر از دوران مدرنيته است و گردش و شتاب بيشتري دارد. در اين دوران گستره اي از هويت هاي گوناگون پيش روي انسان قرار دارد و اوباخواسته هاوآرزوهايي آشنايي يافته است که در گذشته با آنها بيگانه بود. جوامع به سرعت تکه پاره مي شوند، انسان بايد در فرصت ها و مجال هاي کوتاه، شماري از نقش هايي را که مدام بر دامنه و گستره آن افزوده مي شود، به شکلي گذرا ايفا کند و همين واقعيت، برخورداري از يک هويت يکپارچه را دشوار و حتي ناممکن کرده است. در اين دوره که با عناويني همچون «عصر اطلاعات» و «عصر مجازي» مترادف شده فناوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي و در رأس آنها شبکه عظيم جهاني اينترنت منابع متعدد و گوناگون هويتي را به افراد عرضه مي کنند و زمينه بروز چالش هاي متعدد در هويت انسان امروزي را موجب مي شوند.
هويت در عصر اينترنت
در عصر حاضر با ورود وسايل ارتباط جمعي از قبيل روزنامه،کتاب،تلويزيون، ماهواره و اينترنت زندگي انسان ها دستخوش تغييرات گسترده اي گرديده است. امروزه رسانه ها قادرند در يک پروسه شتابان، هويت هاي مجازي براي افراد و گروه ها درست کنند، بدون اين که از مرزهاي سياسي مورد تجاوز نظامي قرار گيرند. از نتايج رشد شتابان فناوري هاي نوين ارتباطي مي توان به بحران هويت در جوامع اشاره کرد. بحران هويت واژه اي است که براي توصيف عدم توانايي افراد در قبول نقشي که جامعه از آنها انتشار دارد به کار رفته است.
جدي ترين بحراني که يک شخص با آن مواجه مي شود، در خلال شکل گيري هويت رخ مي دهد.اين بحران بدان جهت جدي است که عدم موفقيت در رويارويي با آن پيامدهاي بسياري دارد. در هنگامه بحران، کسي نمي داند هر آدمي واقعاً کيست و چه کاره است، چون در واقع چيزي مشخص نيست. امروز چيزي است و فردا چيز ديگر. همانند آدمي که کاملاً حس جهت يابي اش را از دست داده باشد، چند گامي به يک سمت برمي دارد و سپس در جهت ديگر و شايد هم در جهت مخالف جهت اول گام نهد. انساني که دچار بحران هويت شده است به حال خود رها شده، به درون آشوب ها و نابساماني هاي يک محيط ناب افتاده و در يک وضع حسرت بار فاقد هر نوع جهت يابي گرفتار شده است. در مجموعه گزارش هايي که به وسيله گروه نويسندگان و منتقدان طراز اول باشگاه معروف رم در سال ???? منتشر شده است به صراحت بحران مدرن به عنوان بزرگترين خطر زمينه ساز زوال فرهنگي و اخلاقي جهان امروز، تلقي شده است. آثار اين بحران در تمام شئون زندگي کشورهاي پيشرفته، در حال توسعه و عقب مانده به چشم مي خورد.
از پيامدهاي جدي و اساسي انقلاب ارتباطات و جامعه اطلاعاتي تحول در مفاهيم مکان و زمان و نيز چند منبعي هويت در عصر جديد است که هر يک به نوبه خود مفهوم هويت را دستخوش تغيير، ناپايداري و حتي بحران ساخته اند. فناوري هاي نوين ارتباطي مفهوم مکان و زمان را دستخوش تغيير کرده اند، در حالي که مکان و فضا از توانايي هويت سازي بسيار بالايي برخوردارند. به بيان روشن تر، مرزپذيري و قابل تحديد بودن مکان اين امکان را فراهم مي سازد که انسان ها با احساس متمايز بودن، ثبات داشتن و تعلق به گروه، امنيت و آرامش لازم را براي زندگي کسب کنند.در واقع، سه کار ويژه هويت آفرين مکان، بر خاصيت اصلي آن يعني، مرزپذيري و ثابت بودن استوار است.
اما فناوري هاي نوين ارتباطي با از بين بردن مرزها، مکان ها و فضاها هويت افراد را دستخوش ناپايداري و بحران مي سازند. از آنجا که مکان در مقايسه با فضا، توانايي و قابليت بسيار بيشتري براي تأمين نياز به ثبات، تمايز و همبستگي اجتماعي دارد، جامعه اطلاعاتي و شبکه اي با سرزمين زدايي و فضامند ساختن زندگي اجتماعي، نوعي ناپايداري، تزلزل و ثبات نداشتن در هويت و ذهنيت پديد مي آورد.جامعه اطلاعاتي با تبديل زمان تاريخي به حالت بي پايان، گذشته هويت بخش را نابود مي کند. نابودي گذشته به معناي از ميان رفتن خاطره و تاريخ، از ميان رفتن پيوند ميان گذشته مشترک و حال مشترک است. در چنين شرايطي انسان نوعي همزماني را تجربه مي کند و در دنيايي لحظه اي قرار مي گيرد که در چارچوب آن گذشت زمان را نمي توان احساس کرد، در حالي که يکي از پيش نيازهاي اصلي هويت، احساس تداوم در گذر زمان است و ذهنيت چونان آگاهي از زمان قلمداد مي شود.بنابراين هنگامي که زمان چونان تداوم از ميان مي رود، وحدت سوژه هم مخدوش مي شود و احساسي از موقتي بودن و متغير بودن بر ذهن انسان چيرگي مي يابد. فناوري هاي نوين ارتباطي در عصر ارتباطات نه تنها فرهنگ هاي گوناگون و پرشماري را در دسترس افراد و گروه هاي مختلف قرار مي دهد، بلکه دنياها و مرجع هاي اجتماعي آنان را افزون مي سازد.
بنابراين، اندک و حتي واحد بودن مرجع هاي اجتماعي در جوامع سنتي که نياز هويتي انسان ها به تعلق و همبستگي اجتماعي را به آساني تأمين مي کرد، از ميان مي رود و فرد ناگزير مي شود که با واحدهاي اجتماعي کوچک و بزرگ مختلفي هويت پيدا کند. منابع و گزينه هاي هويتي که در چنين شرايطي عرضه مي شوند، نه تنها متعدد و متنوع هستند، بلکه گاهي در تعارض با يکديگر نيز قرار دارند. به اين ترتيب، مرجع هاي اجتماعي و در نتيجه هويت ها نسبي مي شوند. اين نسبيت فراگير، هويت سازي را به مسووليت دشوار فردي و زندگي اجتماعي را به عرصه اي تعارض گونه تبديل مي کند.نسبي شدن فرهنگ ها نيز نوعي ناپايداري و ثبات نداشتن در هويت پديد مي آورد.کنار هم قرار گرفتن فرهنگ هاي خاص در درون فضاي اجتماعي بسيار گسترده و پهناور و نسبي شدن حاصل از آن، دنيايي فارغ از اصول عام و مطلق پديد مي آورد و بنيادهاي هرگونه يقين و قطعيت معناساز و هويت بخشي را متزلزل مي سازد. اين تزلزل، در واقع تزلزل پايه هاي ايمان و باور است. اما در جهت حفظ هويت فرهنگي بايد راهبردهاي متعددي از سوي مسوولان و برنامه ريزان اتخاذ شود. از جمله اين راهبردها تقويت باورها، ارزش ها و نگرش هاي اصيل مذهبي و ملي است که از اصلي ترين عوامل حفظ هويت فرهنگي جامعه به شمار مي رود.
ارزش هاي اصيل مذهبي و ديني به عنوان يک ابزار مهم در هويت بخشي به انسان ها و به ويژه نسل جوان و دادن معنا به زندگي و جهت بخشيدن به آن مطرح هستند، به طوري که «ساموئل هانتيگتون» نيز به نقش ارزشمند و والاي دين در حفظ هويت جوامع اشاره کرده و مي نويسد: «دين به زندگي نخبگان نوپاي جوامعي که در حال مدرن شدن هستند، جهت و معنا مي دهد». آفرينش فرهنگي با اتکا به عناصر و مواريث فرهنگي غني گذشتگان نيز يکي ديگر از راهکارهاي حفظ هويت فرهنگي افراد است. بي شک چنانچه نسل جوان، از لحاظ فکري و فرهنگي پرمايه و غني بوده و پايه هاي محکمي براي تفکر، جهان بيني و معناي زندگي داشته باشند، در برخورد با هجمه فرهنگي فناوري هاي نوين، معقولانه برخورد کرده و به درستي آنها را در ترکيب شخصيتي خود جذب مي کند.)"برگرفته از سايت مركز مديريت”
فرم در حال بارگذاری ...