« علی اکبر(ع) سرو بوستان ایستادگیشکفتن گل باغ عصمت وطهارت »


اقیانوس‏ها همچون آوازهای آبی، حضورِ تو را به جشن می‏نشینند.
آب‏های پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.
سفینه‏هایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛ غزل‏هایی که با قوافیِ زلال ردیف شده‏اند.
این چنین است که سر انگشتان باران‏زایِ شعر و شعور از نازکای خیال، دسته دسته کرامت می‏آورند.
بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت» به لباس‏های روشن ایمان افزوده شدند و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»، کنار کتاب‏های در خور انسان چیده شدند. چه زیبا و شاعرانه، برگ‏های طنّاز مسرّت، دور تا دور ستونِ دلیری پیچیده‏اند و باید از هم‏اکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
از هم اینک باید با خوشخوییِ آب‏ها خو گرفت.
شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
روز چه می‏ارزد اگر برای جوانمردی‏ات برنخیزد؟!
آمدنت جلسه معارفه تمام پاکی‏ها به تمام دنیاست.
از بی‏لیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده می‏شود.
یا قمر بنی هاشم! واژه‏ای که از لبان مقدس تو خارج شود، دیگر عطشناک نیست. لحظه‏ای که آرامش تو در آن وارد شود، دیگر خطرناک نیست.
دریاها، شط‏هایی که نام تو را زمزمه نکرده‏اند، از مقوله پاکی بیرون رفته‏اند.
تنها قلم‏هایی که دست‏هایت را ستودند و سرودند، در قیام روسپیدند.
یا اباالفضل العباس علیه‏السلام ! این دنیا که من می‏شناسم، یقین که تو را نشناخته.
سلسله جبال اندک زمین، چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است و به حکایت نشسته است چه بیهوده، مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!
لب‏های ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
و ما همچنان از دریای عطوفت تو آب بر می‏داریم؛ با تمام محدودیت‏مان.
مقیم آبیِ احساس، عباس
مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
بگو با ذرّه‏های تشنه جان
به عشق حضرت عباس، «عباس علیه‏السلام »!»


موضوعات: عمومی, مناسبتها
   چهارشنبه 22 خرداد 1392


فرم در حال بارگذاری ...