خميني شهرهمچنان بيداراست
متولدکه شدم اسمم راتوي ثبت احوال ثبت کردند ،محل صدورشناسنامه ام را زدند خميني شهر
بزرگترکه شدم پابه عرصه ي علم ودانش گذاشتم ،وقتي حرف ازعلماوشهدا مي شد يادم مي افتاد،به 23هزارشهيد ،به سرداراعتصامي، ابراهيمي، نواب صفوی ،به آيت الله اشرفي ،آيت الله معرفت، وآيت الله جبل آملي، آیت الله فیاض ،آیت الله شیخ محمد حسین نجفی ،….
نيازنبودکه بگويند محرم است همه جا سياه پوش بود،نام حسين بر سردرهمه دلها حک شده بودتاجايي که نام شهرمان راگذاشتند حسينيه ايران ….
روزي که شيپورجنگ به صدا درآمددسته دسته سبکبالان عاشق ازپيروجوان جان به کف دست گرفتندوشربت شهادت نوشيدند….
خيابان هاي شهرما صداي پاي مردان وزنان سلحشورراهنوزبه يادداردکه بامشت هاي گره شده فريادخودرابرسرابرقدرت ها سردادند وباحجاب فاطمي سروده ي زنان برومندراآويزه عالم کردند….
سنگرمساجدومحفل نماز جمعه ماهنوز ازعطرعاشقان ولايت پراست….
سراسرشهرم جز غيرت وعفت وجوانمردي نيست اماامروزچه شده ….
چه شده که دست نامحرمان روزگار به شهرمان درازشده ؟!
مگرخبرندارندکه خميني شهري ها همچنان بيدارند!!
وافسوس که بعضي ناآگاهان روزگار بدون درنظرگرفتن سابقه تابناک خميني شهر پرده جهل تاريک خويش رابررخ پرفروغ آن کشيدند…(بزگنمایی حادثه اراذل و اوباش)
آيا با ابوجهل ها وابوسفيان ها مکه هارابدنام مي کنند؟
مردم خميني شهر همگي محمدي وحسيني اند،،جهالت ها رادرخاک بهشتي خود دفن ونابود مي کنند
زن و جهانی شدن در عصر انتظار
درآمد مقاله:
شناخت دنيای پيرامون و مسايلی که از لحاظ فرهنگی، سياسی و اجتماعی در اطرافمان می گذرد نيازی است که نمی شود بدون تعمق و تفکرازآن صرف نظر کرد. چرا که بدون درک درستی ازآن زندگی بشربه مخاطره می افتد .
ونريد اَن نَمُنَّ علی الذين استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين1
از جمله مسائلی که در دهه های پايانی قرن بيستم در محافل روشنفکری خود را نشان داده و تضارب افکار پيرامون آن بسيار زياد است و توانست در زمانی کوتاه توجه انديشمندان جهان را به سوی خود جلب کند اصطلاح « جهانی شدن » است .
جهانی شدن نه تنها به شاخصه عصر ما تبديل شده بلکه به نظر می رسد که در سرنوشت ما نيز نقشی تعيين کننده دارد . بی ترديد پيشرفت تکنولوژی و ظهور تجارت پيشرفته ، پيوند ميان جوامع مختلف جهان را افزايش داده و امکان انتقال سريع مردم و اطلاعات را فراهم آورده است . اين مقوله در زمان ما مفهوم خاصی پيدا کرده که تا خاستگاه آن و ماهيت نظامهای فکری و فلسفی و اجتماعی و اقتصادی حاکم بر مدعيان آن شناخته نشود نمی توان درباره آن موضع درستی اتخاذ نمود و چنين شناختی مستلزم آن است اولاً با مفهوم و واژه اين پديده و همين طور با غرب و نظامهای حاکم بر آن بخصوص نظام سرمايه داری به خوبی آشنا شويم و چنين شناختی ميسر نمی شود مگر آنکه نظامهای فکری و فلسفی خاصی که زمينه ساز مقوله جهانی شدن هستند را مورد مطالعه قرار دهيم .
بويژه ارتباط مستقيم اين پديده با توسعه انسانی و تاثيرات متفاوتی که بر عدالت جنسيتی داشته است که به گفته بعضی متفکران جهانی2 شدن اثرات مختلفی داشته که جهت مثبت آن اين است که سرمايه داری جهانی فرصتهای زنان را برای اشتغال افزايش داده و حکومت جهانی برای ارتقاء جايگاه زنان ابتکارهای قانونی و سازمانی ارائه داده اند و جامعه مدنی جهانی امکانات بيشتری را برای عدالت جنسی بسيج کرده است و از جنبه منفی قشربندی نادرست دسترسی زنان به بسياری از فضاهای جهانی را محدود کرده و بيشتر زنان در اقتصاد جهانی شرايط نامطلوب دارند و هزينه های بازسازی اقتصادی جهانی نوليبرالی به طور نامتناسبی بر زنان تحميل شده است .
که از اين نگاه جهانی شدن هم ره آورد مثبت و هم منفی برای زنان داشته است . بويژه اثرات حقوقی و فرهنگی پديده جهانی شدن بر جنبشهای زنان در جهان و تحت الشعاع قرارگرفتن آنان در اين طيف مستلزم بحثهای طولانی است و به علت وقوع اين تغييرات و تحولات گسترده و ژرف در جهان و اهميت و جايگاه موضوع جهانی شدن نمی توان از کنار اين قضيه راحت گذشت و آن را نا ديده گرفت بخصوص اينکه دراين عرصه زنان نقش بسزائی دارند چرا که نيمی از جهان را زنان تشکيل می دهند و نيمی ديگر در دامن زنان پرورش می يابند پس می توان با بررسی اين پديده و تبيين نقش والای زنان و موقعيت آنان زمينه و بستر ظهور حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه) را فراهم کرد.چرا که شيعه با ارائه نظريه حکومت جهانی مهدی (عجل الله فرجه) در طول قرنها و سالهای متمادی ، داعيه دار اصلی جهان شمولی در عرصه های فرهنگی ، سياسی … بوده است . با توجه به اين نکات نگارنده اين مقاله درصدد است تا بعد از تبيين پديده جهانی شدن و نگاهی اجمالی به ابعاد مختلف اين امر به ارتباط آن به مسئله زنان و اثرات مثبت و منفی آن بپردازد و تأثير آن را در ساختار فرهنگی ، سياسی کشور های جهان را بررسی نمايد و بر اساس روند تحولات گذشته با عنايت خداوند چشم اندازی از آينده را تبيين نمايد تا پلی برای فهم و درک نياز به حکومت جهانی مهدوی زده شود . زيرا وضعيت کنونی جهان با ضعف ها و قوت ها ، نقاط مثبت و منفی ، نظريه ها و آرمان ها ، خواسته ها و نيازها … بهترين و روشن ترين دليل و برهان بر اثبات ضرورت حکومت جهانی مهدوی و نياز به آن است.
واژه ها و تعاريف
واژه جهانی شدن در سالهای بعد از دهه 1980 پا به عرصه گفتمان های اجتماعی گذاشت و در مدت کوتاهی جزء فراگفتمان های عصر قرار گرفت و خود را در صدر مباحث سياسی ، اقتصادی و فرهنگی جای داد . اما از آنجا که نسبت به شناخت اين پديده و تعريف آن هنوز وحدت نظری وجود ندارد و از طرفی در تمامی حوزه های سياست، فرهنگ … روندهای متضادی مشاهده می شود، دست يافتن به تعريفی جامع با مشکل روبرواست.3
بازگشت کلمه جهانی شدن 4 به کلمه انگليسی گلوبال است که در بعضی فرهنگها به معنی يکجايي آمده است 5 و در جائی ديگر از آن تعبير به پوشش دادن همه جهان شده است6 .
البته کاربرد اصطلاح جهانی شدن برمی گردد به دو کتابی که در سال 1970 م . انتشار يافت . کتاب نخست « جنگ و صلح در دهکده جهانی » تاليف مارشال مک لوهان و کتاب دوم نوشته برژينسکی ، مسئول سابق شورای امنيت ملی امريکا در دوران رياست جمهوری ريگان بود . که مباحث کتاب نخست بر نقش پيشرفت وسايل ارتباط در تبديل دنيا به دهکده واحد جهانی متمرکز بود در حالی که بحث اصلی کتاب دوم درباره نقشی بود که امريکا می بايست برای رهبری جهان و ارائه نمونه جامع مدرنيسم به عهده می گرفت . 7
يکی از برداشتهای رايج استنباط جهانی شدن به معنای بين المللی شدن است . از اين ديدگاه واژه جهانی برای روابط برون مرزی است . از اين نظر پل هرست و گراهام تامپسون جهانی شدن را جريان يافتن گسترده رو به رشد تجارت و به کار انداختن سرمايه در ميان کشورها تعريف می کنند.8
شواهد اين نوع از جهانی شدن را می توان در شتاب فزاينده ارتباطات و رسانه ها و انتقال پيامها و انديشه ها در ميان کشورها دانست که بيشتر حول محور اقتصاد جهانی شکل می گيرد .
در معنای ديگر9 جهانی شدن را به معنای آزاد سازی می آورند10. که در اين جا جهانی شدن به فرايند برداشته شدن محدوديتهايي اطلاق می شود که دولتها در فعاليتهای ميان کشورها برقرارمی کنند و هدف آن بوجود آوردن اقتصاد جهانی آزاد است .11
با يک نگرش ديگر جهانی شدن به معنای جهان گستری است در واقع وقتی اليور رايزر و ب. ديويس در دهه 1940 فعل جهانی کردن را اختراع کردن آن را به معنای عمومی کردن و ادغام فرهنگهای روی زمين در يک نگاه انسان گرايانه پيش بينی کردند. در اين کاربرد واژه جهانی به معنای سراسر دنيا و جهانی شدن يعنی فرايند انتشار تجربيات و هدفهای گوناگون در دنياست .12
البته مفاهيم ابزاری جهانی شدن جنبه ديگری است که مورد توجه جامعه شناسانی چون گيدنز (1999) قرار گرفته است و بعضی همچون جيمسون (1998) با نگاه فلسفی به تحليل جهانی شدن پرداخته اند ، و در نهايت فرهنگ گراهايي همچون رابرستون (1992) و فيدرسون (1995) ابعاد فرهنگی جهانی شدن را توسعه داده اند. 13
در تعريف دقيق جهانی شدن با توجه به معانی و نظرات گوناگون همانطور که بيان شد ، هنوز وحدت نظری بين متفکران وجود ندارد . زيرا اين پديده به حد نهائی تکامل خود نرسيده و همچنان دستخوش تحول است و هر روز وجه تازه ای از ابعاد گوناگون آن نمايان می شود . اما در عين حال اکثر کسانی که در رابطه با جهانی شدن سخن گفته اند سعی کرده اند تا تعريفی به تناسب آنچه که مورد بحث آنها بوده از جهانی شدن ارائه دهند . که با توجه به تعاريف گفته شده می توان در يک رده بندی ابعاد مختلف اين پديده را اينطور بيان کرد:
از منظر رسانه ای
شايد بتوان گفت ظهور تکنولوژی پيشرفته ارتباطات نقش اصلی را دربوجود آوردن جامعه شبکه جهانی داشته است و بنظر می رسد يکی از نتايج مهم شبکه ای شدن ارتباطات اجتماعی در سطح محلی و جهانی ، تحول مفهوم زمان و مکان است . بر اين اساس مهم نيست که مردم در کجا هستند زيرا هر جامعه انسانی در حيطه صنعت جهانی ارتباط می باشد. اين تحول صنعتی کل جغرافيای جهان را دريک فضای مشترک واحد قرارداده است. صنايع ارتباطی مثل تلکس ، تلفن ، صدا و سيما ، ماهواره ، اينترنت همه همراه با پيشرفت صنايع نقليه تندرو موجب بوجود آمدن نيروی جديد در تعامل با منابع بومی و محلی قرار گرفته است و موجب ورود اطلاعات جديد و منابع جديد در زندگی بشر شده است. که بطور حتم منشاء تغييرات جدی در کل مسير زندگی انسان خواهد شد .14 البته اِما نومُل ريشتر « جهانی شدن » را شکل گيری شبکه ای می داند که در چارچوب آن اجتماعاتی که درکره خاکی دورافتاده بوده اند بوسيله ارتباطات جهانی به وحدت جهانی می رساند و در آن ادغام می گردند .15
از منظر اقتصادی
گروهی نيز به تعريف جهانی شدن از ديدگاه اقتصادی پرداخته اند و آن را يک پارچگی بازارهای مالی و گسترش تجارت جهانی می دانند وهمانطور که گفته شد افرادی مانند پل هرست و گراهام تامپسون به تبيين اين پديده از منظر اقتصاد پرداخته اند و عده ای معتقدند هيچ نهادی بدون رويکرد جدی تجارت بين الملل در کلاس جهانی قرار نمی گيرند و توجه به جنبه های نظری تجارت بين الملل و استفاده از ساز و کارهای آن برای شرکت جهانی الزامی است و و در واقع پيوستن به سازمان جهانی تجارت (W.T.O ) به منزله برداشتن تدريجی مرزهای تجاری بين کشورهاست .16
از منظر فرهنگی
همانطور که از نظرات متفکران غربی معلوم می شود عده ای هم از منظر فرهنگی به تعريف اين پديده پرداخته و جهانی شدن را يکسان سازی فرهنگها می دانند و اين ديدگاه باعث شده که عده ای قائل به شناور شدن معنای فرهنگ در پروسه جهانی شدن باشند به اين صورت که فرهنگ ديگر آنگونه که فرهنگ شناسان کلاسيک آن را تعريف می کردند منحصراً مجموعه ای از ارزشها و خاطرات ، باورها ، عقايد صرف در يک حوزه مشخص جغرافيائی نيست. زيرا فرهنگ در عصر جهانی شدن مفهوم گسترده ای می يابد و فرامرزی است. در نتيجه گسترش ارتباطات و اطلاعات ميان جوامع مختلف و تشديد آگاهی ابناء بشر در اين زمينه ، فرهنگها به طور اجتناب ناپذيری با هم آشنا شده اند و شاهد فرهنگ جهانی هستيم .17
از منظر سياسی
برخی هم از منظر سياسی به تعريف جهانی شدن پرداخته اند و بر اين اعتقادند که جهانی شدن بستر يگانه ای را برای کليه کشورهای جهان بوجود می آورد که در آن پيوند های بين المللی به حداکثر رسيده و واژه ملی جای خود را به واژه بين المللی خواهد داد و در آن نوعی همگرائی سياسی در غالب ليبرال دموکراسی شکل می گيرد . به نظر فرانسيس فوکوياما ، جهانی شدن به معنای يک پارچگی درهمه زمينه ها واستاندارد سازی سياست و فرهنگ و اقتصاد بر پايه ضوابط و ملاکهای غربی است .18
جهانی شدن پروژه يا پروسه
در ابتدا با يک نگاه نه چندان عميق به اين پديده شايد اين مسئله در ذهن شکل بگيرد که جهانی شدن بطور کلی خواه ناخواه بصورت يک پروسه اجتناب ناپذير دامن گير تمام جهان می شود . و بايد خود را در بس در اختيار آن گذاشت و مقاومت دولتهای ضعيف در مقابل آن منجر به عقب -ماندگی از توسعه و پيشرفت خواهد شد و بقول بعضی19 جهانی شدن يک واقعيت گريز ناپذير پر سابقه و دوسويه است و در طول تاريخ در شکلهای مختلف فرهنگی ،اقتصادی … شاهد آن بوديم و مسلمانان به جای مقابله با آن بايد از اين امکان استفاده لازم را بکنند .
اما با يک نگاه موشکافانه به اين مقوله بدست می آيد که اين روند کاملاً از پيش تعيين شده است و با توجه به طرح پايان تاريخ فرانسيس فوکوياما نظريه پرداز ژاپنی الاصل آمريکائی همگام با پيروزی ليبرال دمکراسی بر رقبای ايدئولوژيک خود نظير سلطنت مورثی، فاشيسم و کمونيسم در جهان، نظام ليبرال دمکراسی يکه تاز ميدان شد. و طبيعتاً برای رسيدن به اهداف ليبرالی ، امريکا که يگانه کشور قدرتمند نظامی و اقتصادی با توان فن آوری بالا ، خود را می شمارد با اهرم هايي که در اختيار دارد به سادگی می تواند بر روند تصميم گيری ها و فعاليتهای سازمان های بين الملل تاثير بگذارد و از طريق امپراتوری خبری و تبليغاتی خود ، الگوی مورد نظرش را تبليغ وتحميل کند پس می شود گفت : جهانی شدن روندی هدفدار است که در صورت ادامه يافتن به امريکائی شدن جهان خواهد انجاميد 20 که البته اين نکته هم حائز اهميت است که ما هميشه در طول تاريخ با روند رو به رشد تکامل علمی و صنعتی در جهان روبرو بوديم که طبيعتاً همه ملت ها را به فراخور ارتباطات موجود تحت تاثير قرار می دهد که اين فرآيند هر چند گريز ناپذير است ولی نه تنها راه رشد جوامع و شکوفائی آنها را سد نمی کند بلکه در مسير ترقی خود تعامل مشترک نسل ها را فراهم می سازد .
اما با توجه به تاريخ مدرنيسم در غرب از قرن بيستم به بعد با مفهوم ديگری از جهانی شدن که در دستور کار نظام سرمايه داری و عموماً صهيونيست درسرزمين امريکا قرار گرفت مواجه شديم که با به خدمت گرفتن محصولات علمی و فنی با يک برنامه ريزی سياسی و اقتصادی به استعمار ديگران پرداخت . که با تشکيل کانونها و پيمان های مشترک به تدريج کارتل ها و تراست های بين المللی شکل گرفت و طبيعی است که کشورهای در حال توسعه نتوانند کاملا با جريان توانمند و پرشتاب جهانی که با ايجاد حق وتوهای پنهان و آشکار در حوزه فرهنگ ، سياست ،اقتصاد به استحاله ملتها و ارزشهای آنها می پردازند هماوردی داشته باشند .21
اين در حالی است که می بينيم در دستور کار پروتکلهای دانشوران صهيون آمده 22« هر کشوری مجاز است که در نبرد با دشمن از هر وسيله و روش و نيرنگی … استفاده کند و هيچ يک از کارها خلاف اصول اخلاقی نيست » کاملا شعار هدف وسيله را توجيه می کند به کار گرفته شده و ملتها را به زير يوغ خود در می آورند چرا که معتقدند « … زور و فريب مردم تا آنچه را فريب کارانه به خودشان ميدهيم به عنوان يک امر صحيح بپذيرند و به درستی آن ترديد نکنند .23»
پس شايد به گزافه نگفتند عده ای که جهانی شدن هيولائی است در سيمای ژانوس که برای اشراف زاده ها خوشبختی ارزانی می کند در حاليکه سهم تهيدستان چيزی جز بدبختی و تنگدستی نيست و شايد چيزی که استعمار اقتصادی عصر ما را آزار دهنده تر می کند اين واقعيت است که در کنار فلاکتهای اقتصادی ثروت عظيم و فراوانی نيز وجود دارد که بطور نمونه شهروندان ايالات متحده سالانه هشت ميليارد دلار صرف لوازم آرايشی می کنند که اين مبلغ دو ميليارد بيشتر از هزينه لازم برای تأمين آموزش ابتدائی تمام مردم جهان است. يا اينکه اروپائی ها سالانه 11ميليارد صرف خريد بستنی می کنند اما می دانيم که فقط 9 ميليارد دلار می تواند آب و بهداشت عمومی مردم جهان را برای مدت يکسال تضمين کند .24
مبانی فکری فرهنگی غرب در بستر جهانی شدن
1- اُمانيسم و فردگرائی : اين انديشه در واقع با شعار بهره وری عادی و سالم از برکات زندگی در سايه يک تمدن پيشرفته با استفاده از قانون اعتدال در غرب شکل می گيرد. اما حوادث و تحولات جهانی در عمل نشان ميدهد که اين تفکر خواهان انواع لذتها وزيبائی های مادیاست بطوريکه اميد ازآسمان را گرفته و آرزوهای خويش را در زمين و درغرائز حيوانی می جويند .25
جان مايه اصلی جهانی سازی کنونی انسان پرستی است که فردگرائی اوج آن می باشد که با مؤلفه های ميل شخصی و عقل ابزاری به پيش می رود تا بشر را بسوی لذت هرچه بيشتر نزديک کند .
2- نسبيت گرائی : دستاورد مهم امانيسم برای رهائی انسان از فشار وجدان بيدار برای توجيه عملکرد های او و نسبی کردن ارزشهاست؛ يعنی جداسازی ارزشها از واقعيات و اينکه معيار حق و باطل خود انسان است و خواست اوست . ايريس مورداک معتقد است :« ارزشها قبلا به مفهومی در عالم اعلی رقم زده شده بود هم اکنون به دامان انسان سقوط کرده است . واقعيت متعالی وجود ندارد . تصور از خوب غير قابل تعريف و تهی است و انتخاب انسان آن را پر می کند .»26
3- سکولاريسم : از ديگر پيامدهای قهری جهانی سازی است . گرايش به پاکسازی جامعه و فضای زندگی در حوزه اقتصاد ، سياست و فرهنگ از ارزشهای دينی است؛ زيرا ارزشهای دينی می تواند از شتاب اهداف توسعه بکاهد که البته می توانيم در اين بازی قدرت در پديده جهانی سازی افکار صهيونيستها را نيز يافت .چرا که آنها معتقدند : که بايد مذهب را ريشه کن سازند و اصل اعتقاد به خدا را از اذهان بيرون آورند و مردم را متوجه صنعت و تجارت سازند .زيرا با اين کار تمام ملتها به کسب و کار و سودآوری و دنيا گرائی مشغول می شوند و از توجه و پرداختن به دشمن مشرک غافل می شوند .27
غرض از طرح مباحث بالا اين است که نشان دهيم مسئله حقوق زنان و جريانهای دفاع از حقوق زن در روند پر شتاب جهانی در چه بستری فکری فرهنگی مطرح شده است و آن ريشه ها چگونه به برآمدن ميوه هايي چون فمينيسم و شکل گيری معاهدات بين المللی در دفاع از حقوق زنان انجاميده است.
اين اصول ياد شده محصول تحولات اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی غرب بود .لوسين گلدمن که خود يکی از متفکران وفادار به انديشه روشنگری در عصر حاضر است در کتاب فلسفه روشنگری به خوبی از اين ارتباط پرده برمی دارد و نشان ميدهد که خودمداری ، برابری ، آزادی ، حق مالکيت … همگی از خواسته های طبقه متوسط شهری و سرمايه دار است و مهمترين عنصر را مبادله آزاد Exchange می داند که اساس اقتصاد را می سازد و اين عنصر به تعريفی از انسان نياز دارد که بر اساس ميل به تحصيل بيشترين سود و تلاش برای بدست آوردن حداکثر امکانات مادی عمل کند .28
آزادی در روابط اجتماعی و شتاب در تغيير باورها و هنجارهای اجتماعی به منظور هماهنگی و همسويي با تحرک سرمايه گذاری جهانی از نيازهای نظام ليبرال است .
لذا در عصر روشنگری در ابتدا به حقوق زنان بی اعتنايي شد زيرا آن نظام حاکم به نيروهای زنان در عرصه اقتصاد نيازی را نمی ديد . اما از قرن بيستم به بعد نظام سرمايه داری در يک طيف جهانی به نيروی کار زنان نيازمند شد .لذا به ندای حق خواهی زنان پاسخ داد .
ويل دورانت مورخ معاصر می گويد آزادی زن از عوارض انقلاب صنعتی است. زيرا موجب شد تا زن صنعتی شود زيرا زنان کارگران ارزانتری بودند و کار فرمايان آنان را بر مردان سرکش سنگين قيمت ترجيح می دادند . لذا ندای خودکفائی اقتصادی زنان شعار روز شد29و حتی در حال حاضر در بسياری کشورها مثل کانادا در برابر کار يکسان دو حقوق متفاوت به زن و مرد داده می شود .30
اما بقول استاد مطهری رشد روز افزون صنعت که بيش از نياز واقعی انسانها بود به ضرورت تحميل کالا بر مصرف کننده انجاميد که می بايست با ترفندهای زيادی و بکارگيری همه وسايل ارتباطی ، فکری و هنری انسانها را به عامل بی اراده مصرف تبديل کند . و قدرت سرمايه داری بار ديگر سراغ بهره کشی از زن برآمد اما اين بار نه از نيروی بدنی و کار زن بلکه از نيروی جاذبه و زيبائی او و گرو گذاشتن شرافت و حيثيتش و از قدرت افسونگری زنان در تبليغات و تحميل کالاهای توليدی به دنيا استفاده کرد ،که بديهی است همه اينها را به حساب آزادی و تساوی با مرد گذاشت .31
متأسفانه شاهديم که زنان همه عُرضه خود را در عَرضه خود ديدند غافل از آنکه به نوعی از ستم تاريخی رهائی يافتند و به زير يوغ استعمار نوين و مدرنيسم با شعارهای فريبنده قرار گرفتند و برای رهائی از وجدان بيدار او را به دامن فردگرائی و نسبيت در ارزشها فراخواندند که هر فکر بيداری را خفته گرداند.
لذا زنان دچار يک ورشکستگی فرهنگی شدند که اوج آن با سکس و بی بندوباری خاتمه می يافت . تجاوز به عنف و سوء استفاده جنسی سرنوشت زن عصر پست مدرن را رقم می زند . زنان نه تنها هدف اصلی اکثر فيلم های پر خشونت و سکس شدند بلکه بايد کاملا مطابق معيارهای کليشه يي رسانه ها عمل می کردند .
زنان غربی از بند اسارت در خانه رها شده اند وعده ها و آزادی های جديد برايشان مسجل شد اما پيامد آن غربت و تنهايي ، آزار و خشونت و تجاوز و بهره کشی مضاعف بود32 . و امروزه همه شهرهای دنيا از آريزونا گرفته تا آفريقای جنوبی و از آنجا تا کراچی و سيدنی همه وسايل زندگی و خوراک و پوشاکشان يکجور شده و حتی آرزوهايشان يکسان شده و از غايت حيات خود خواست واحد دارند .
اين فرهنگ همرا با سينمای هاليوود و محصولات مک دونالد در رديف صادرات دنيای غرب قرار می گيرد .و اين جاست که با سلاح رسانه ها - ماهواره – اينترنت در غالب توسعه فرهنگ از پيش تعيين شده دهکده جهانی را سازمان دهی می کنند .
در اين رهگذر از اهرمهای فشار مهمی که به تحميل فرهنگ جهانی می پردازد وبدست سرمايه دار جهانی است می توان سازمانها و موسسات بين المللی را نام برد .همچون سازمان تربيتی ، علمی و فرهنگی ملل متحد ( يونسکو ) و کمسيون حقوق بشر می باشد . هدف تعريف شده يونسکو ترويج و کمک به برقراری و حفظ و صلح و امنيت جهانی از طريق رشد و تعالی فرهنگ و آموزش و پرورش در ميان ملتهاست .اما متأسفانه طراحان استراژی همسان سازی فرهنگی همواره در پی اين بودند که ازاين سازمان نير برای رسيدن به اهداف خود سوء استفاده کنند .33
پرفسورهربرت آی شيلراستاد دانشگاه کاليفرنيا ازفرآيند فرهنگ سازی جهانی باعنوان امپرياليسم فرهنگی يادمی کند ومی گويد : واژه امپرياليسم فرهنگی نشان دهنده نوعی نفوذ اجتماعی است که از طريق ان کشوری اساس تصورها، ارزشها ، معلومات ، و هنجارهای رفتاری و همچنين روش زندگی خود را بر کشورهای ديگر تحميل می کند .34
طبيعتاً همسان سازی فرهنگ جهانی راهی برای ايجاد ثبات سياسی درجهان است و زمينه لازم را برای رسيدن غرب به منافع سياسی و اقتصادی فراهم می سازد و با ايجاد حس اعتماد در بين مردم جهان نظام سرمايه داری به تضمين منافع اقتصادی دراز مدت در غالب مصرف کالاها دست می يابد همان چيزی که بعضی به آن استعمار کوکا کولايی می گويند و چه متين و جالب رهبرانقلاب فرمود: تا خانمها توجهشان به اين است که فلان مدازغرب بايد بيايد فلان زينت بايداز آنجا سرايت کند … نمی توانيد مستقل باشيد اگر بخواهيد شما را به اينکه يک ملتی هستيد بشناسند و بشويد يک ملت از تقليد بايد دست برداريد تا در اين تقليد هستيد آرزوی استقلال را نکنيد .35
زنان در هر جامعه ای بطور مستقيم در شکل گيری فرهنگ و تمدن آن جامعه نقش بسزايي دارند و نقش آنان در پايداری و نابودی تمدنها بر کسی پوشيده نيست و همانطور که امام راحل فرمودند زنان در استقلال يک کشور می توانند بسيار تاثير گذار باشند . بحث از زوايای مثبت و منفی نقش زنان در سرنوشت معنوی و مادی انسانها بحثی گسترده است که جايگاه خاص خود را می طلبد .
گرايش طبيعی زنان به زيبائی ، آراستگی ، زيور و زينت دنيوی می تواند خود مايه دلپذير شدن فضای خانه و خانواده گردد و موجب رونق حيات مادی اعضا گردد اما همين موهبت الهی اگر در مسير تعادل قرار نگيرد می تواند مايه ابتذال زن و خانواده شده و حيات معنوی آنها را به مخاطره اندازد و همه را اسيراميال و غرايز پست مادی کند . تاثير پذيری شديد مردان از زن و خانواده می تواند عاملی برای حرکت پسران و همسران در مسير عبوديت عارفانه باشد و از سوی ديگرمی تواند موجب بازداشتن آنها از هر فداکاری و گذشت برای حفظ ارزشهای انسانی و صيانت از سرمايه های مادی و معنوی اجتماع شود .
همينطور نقش حساس زنان در اقتصاد خانواده وتعيين الگوی مصرف می تواند خانواده را به سوی فرهنگ ساده زيستی و قناعت وخود داری ازمصرف کالاهای غير ضروری سوق دهد که اگردرمسيرمخالف تغيير جهت دهد می تواند خانواده ،اجتماع و کشور را بسوی اهداف اُمانيستی و زندگی مرفه و اسراف و تبذير رهنمون شود .36
از آنجا که نيمی از جهان را زنان تشکيل می دهند و در شکل گيری الگوی شخصيتی نيمه ديگر زنان نقش بسزايي دارند لذا اين نقش حساس در شکل گيری فرهنگ و مدنيت يک قوم و ملت باعث شده که نظريه پردازان فرهنگ جهانی و کسانيکه در پی همسان سازی فرهنگها هستند دربرنامه ريزی خود زنان را مورد توجه قرار می دهند و آنان را بعنوان نقطه عطف فعاليتهای خود در نظر بگيرند .
از اين جهت همراه با ترويج دمکراسی، سکولاريسم ، توسعه ، اقتصاد آزاد … به عنوان نسخه های رهايي بخش ملتها فمينيسم ( زن گرائی ) را در سراسر جهان مطرح کردند و به مدد روشنفکران بومی کشورهای شرقی درصدد تلقی اين انديشه اند که آنها هم می خواهند حقوق از دست رفته خود را باز يابند که در اين گذر چاره ای جز بهره گيری از راهکارهای فمينيسم و کنارگذاری ارزشهای بومی و دينی ندارند37. ومی توان بروز اين اهداف شوم را در نظرات صهيونيسم جهانی يافت که می گويد:… کلمات آزادی – عدالت – برابری کلماتی هستند که بوسيله آنها مبلغان و عمال بی جيره مواجب ما موفق شدند در چهار گوشه دنيا تعداد بيشماری را به زير بيرق ما درآورند . در حالی که اين کلمات همواره مثل خوره به جان آنها افتاده و امنيت و آسايش را از خانه های آنها ريشه کن کرده و روح همبستگی را از آنها گرفته است .38
حقوق زن در روند جهانی شدن :
بعد از سلطه قدرتهای بزرگ بر منابع اقتصادی و سياسی جهان آنچه بعنوان يک نيازمندی بويژه پس از جنگ جهانی دوم خود را نشان داد تدوين يک سری قوانين و خطوط جهانی بود که بواسطه آن بتوان نظم و چارچوبی را بر کشورهای جهان حاکم کرد زيرا بيم آن می رفت که با تزاحم قدرتهای بزرگ درشرق و غرب هرآن حيات بشری دچار تهديد جدی و جبران ناپذيری گردد . لذا تشکيل سازمان ملل متحد همزمان با پايان يافتن جنگ جهانی دوم نقطه عطفی در تاريخ روابط دولتها بود . ضرورت هماهنگی فرا منطقه ای و اتخاذ سياستهای هماهنگ در جامعه بين الملل اين سازمان جهانی را در جايگاه مديريت نظام بين الملل قرار داده است و در راستای اِعمال اين مديريت ، تدوين معاهدات بين المللی نقشی مهم و اساسی در تنظيم رفتارهای جامعه جهانی و حرکت به سمت نظم واحد ايفا می نمود .
به هر حال جامعه جهانی خود را نيازمند به وضع يکسری قواعد و قوانين جهانی می ديد که می توانست مايه اميدواری بسياری ملتها باشد. اما آنچه از عملکرد اين معاهدات بين المللی و به ويژه ناظران و متوليان و نوع پيگيری آنها در برابر کنوانسيونها و معاهدات بر جای مانده ، اين بود که عليرغم اينکه می توانستند نقطه تسلی برای بشر باشند به نقاط تسلط بر بشر تبديل شدند و عملا منشورها و قواعد معاهدات بين المللی حقوق بشر و کنوانسيون رفع تبعيض از زنان تا کنوانسيو ن حقوق کودک به حربه ای برای افکار سازی جهانی در يک دهکده جهانی به نفع قدرتهای بزرگ تبديل شدند و ابزار توجيه آنها برای ابعاد تسلط شان گرديد.
اين معاهدات با هدف همگرائی جهانی بين سياستها ، سرمايه ها ، و نيروهای انسانی در جهان مطرح شد و در بسياری از موارد مفاد و محتوايش حاوی خطوطی بود که انهدام فرهنگها و قوانين و سنن کشورها را در برداشت و در مواردی هم که خالی ازاشکال بود مصداق کلمةُ الحق يُراد بها الباطل بود که حرف حقی با اراده باطل بکار گرفته می شد و صرفاً قصدشان اهداف غير خير خواهانه و غير انسانی بود .39
موضوع کنوانسيون رفع تبعيض از زنان که به دنبال شکل گيری جنبشهای دفاع از حقوق زن و فمينيست شکل گرفت که به عنوان مهمترين سند سازمان ملل متحد پيرامون زنان در سال 1979(1358) به تصويب مجمع عمومی سازمان ملل رسيد . اين معاهده در 30 ماده تنظيم شده که از جامعه جهانی می خواهد با يک نگاه جهانی به زن او را در فرصتهای برابر در قبال مرد در خانواده و محيط اجتماعی قرار دهد .40
به دنبال آن 4 کنفرانس جهانی با هدف يکسان کردن قوانين و مقررات حاکم بر زنان در کشورهای مختلف تشکيل شد که عبارتند از : کنفرانس مکزيکوسيتی (1975) – کنفرانس کپنهاک (1980)- کنفرانس نايروبی (1985) – کنفرانس پکن (1994) که البته طرفداران آن با اعتقاد به اينکه سوای تفاوتهای زيستی يا بيولوژيک بين زن و مرد با تعريفی اجتماعی دارد که جامعه به زنان و مردان با توجه به فرهنگ و سنت اطلاق کرده به شدت به دنبال فرصتهای برابر با مردان هستند .41
مدعيان پذيرش اسناد بين الملل بر اين باورند که با اين الحاق گام مهم در روند و فرايند شکل گيری قوانين يکسان و هماهنگ در سطح جهانی برداشته می شود زيرا امکان ندارد کشوری بدون نياز از کشورهای ديگر بتواند زندگی کند و هرگونه تعاملی با جهان اطراف ، وقتی امکان پذير است که در نظام واحد جهانی مطرح باشد و تنها چيزی که می تواند ظرف اين تعامل باشد پذيرش کنوانسيو ن است .42
حتی درجريان همه گير شدن حقوق در جهان عده ای می گويند : « در قصه حقوق بشر ما به يونيورساليسم ( انگاره های عام و همه شمول ) احتياج داريم يعنی بايد يک حقوق مبنايي عام را برای همه آدميان به رسميت بشناسيم و الا حقوق بشر با نفی حقوق بشر مساوی است …»43
و اين در حالی است که طرفداران توسعه اصرار دارند زنان از هر فرصتی با ديدگاههای سنتی مخالفت ورزند و به دولتها بقبولانند که بدون حضور آنها انتقال قدرت و توسعه متوازن ممکن نيست تا دستيابی به اهداف کنوانسيون که خواست قلبی زنان جهان است تأمين شود .44
البته گسترش ارتباطات و روند رو به ازدياد پيمان ها و کنوانسيون ها و اتحاديه های بين المللی باعث تقويت روز افزون حقوق بين الملل شده و اين فکر را به ذهن می رساند که در آينده نه چندان دور مرزها کم رنگ شده و حاکميت دولتها تضعيف شود و حقوق جهانی و يکسان در همه کشورها تحميل شود . اما سؤال مهم اين است که واقعاً کدام حقوق قابليت جهانی شدن را دارد ؟ آيا حقوقی که دولتهای استکباری بر مجامع بين الملل تزريق می کنند و با ادعای حکومت بر دهکده جهانی به تدوين سياستهای فرهنگی – سياسی – اقتصادی و حقوقی می پردازند: بايد مورد پذيرش باشد ؟
امروزه تلاش می شود که کنوانسيون رفع هر گونه تبعيض عليه زنان به عنوان معتبرترين معيارهای بين المللی برای رفاه زنان به سراسر جهان تحميل شد تا جايي که در بند 39 بخش دوم اعلاميه کنفرانس جهانی حقوق بشر وين در سال 1993 آمده « سازمان ملل بايد دولتها را به پذيرش کنوانسيون تشويق کند به گونه ای که تا سال 2000 تمامی دولتها کنوانسيون را تصويب کنند .»45
و اين در حالی است که بسياری از مواد اين کنوانسيون با حدود 90 مورد از احکام و قوانين داخلی و فقه اسلامی و بسياری از ارزشهای اخلاقی و ملی کشورمان در تغاير کامل است و مورد انتقاد جمع کثيری از علما و انديشمندان بويژه رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. 46
مواد اين کنوانسيون بيش از آنکه به ارتقای وضعيت حقوقی و اجتماعی زنان درکشورهای مختلف ياری رساند به تحقق آرمان سردمداران نظام سلطه جهانی برای همسان سازی فرهنگ و از بين بردن ارزشهای اخلاقی و مذهبی حاکم بر کشورهای غير غربی کمک می کند .
در همين راستا بارها و بارها رهبر فرزانه انقلاب فرمودند : حرکت در جهت احقاق حقوق زنان در جامعه اسلامی و در جامعه ما حتما بايد انجام بگيرد منتها بر مبنای اسلامی و باهدف اسلامی .47
پس چه نيکوست که متوليان امور دينی و کارشناسان در زمينه تدوين منشوری از حقوق زنان که مجموعه از مبانی اسلامی و اخلاقی باشد همت گمارند و و آن را به مجامع بين المللی عرضه نموده تا کارآمدی قوانين و حقوق دين اسلام هر چه بيشتر به جامعه جهانی نمايان شود .
جهانی سازی چالشها و فرصتها
با توجه به مطالب گفته شده در ابعاد مختلف پديده جهانی سازی بدست آمد که موافقان و مخالفان زيادی در مقابل اين پديده هستند که دريک چشم انداز کوتاه می توان از نگاه کسانی که به اين پديده با ديد مثبت می نگرند به چند مولفه اشاره کرد :
1- انتقال سريع اطلاعات و افکار
2- ارزان شدن و بروز شدن آموزش فراگير
3- کوتاه شدن مسير و کم شدن هزينه 48
4- تقويت امنيت انسان با نظارت بر رژيم های جهانی برایکنترل جنگ افزارها
5- گسترش نظارت فوق دولتی بر بازارهای مالی جهان
6- توجه به عدالت جنسيتی در زمامداری جهان و شغل زنان
7- افزايش مشارکت دولتهای محلی درسياستهای جهانی
8- مقابله با جهانی شدن نئو ليبرال
9- افزايش مشارکتهای مردمی49
در مقابل می توان گفت به رغم نظر برخی از نويسندگان جهانی شدن چه در حوزه نظر و چه در ميدان عمل با چالشها و کاستی ها و ضعف های فراوانی رو به روست که در اين رهگذر به چند نمونه آن اشاره می کنيم:
1- سلطه سياسی – اقتصادی – فرهنگی … نظام سرمايه دار بر کل جهان و تحت فشار قرارگرفتن ارزشهای دينی و بومی کشورها50بويژه اسلام
2- تحميل نظام حقوقی غرب در شکل معاهدات و ميثاقهای بين المللی
3- تغيير نظام ارزشی و تزلزل خانواده و ترويج بی بندوباری
4- تغيير چهره ظلم بر عليه زنان 51
5- تخريب محيط زيست با فعاليت بی حد و حصر شرکتهای ضد مليتی در استفاده بی جا از طبيعت 52
6- افزايش معضلات حقوق بشر با معاهدات و کنوانسيونهای جهانی
7- گسترش جرايم و خلاف ها و قاچاق زنان و کودکان
8- بی هويت کردن انسانها و حذف مليت و انتساب دينی
9- تبديل جهان به دو قطب غنی و ضعيف از نظر اقتصادی و گسترش نابرابری و بهره کشی از مستضعفان و افزايش نرخ بيکاری53
10- رواج فرهنگ تجمل پرستی و مصرف گرايي در تمامی جهان ، بويژه در بين زنان
حضور مسلمانان در روند جهانی شدن
با توجه به اين مشکلات ، نارسائی ها و کاستی ها و نيز با دقت و تامل در نيازها و خواسته های بشر در حرکت به سوی يکپارچگی و اتحاد جهانی _ که متناسب با فطرت آنان است _ به اين نتيجه روشن و بديهی دست می يابيم که اينک بهترين فرصت و موقعيت برای ترسيم چهره ای روشن و گويا از نظام جهان مهدوی و دين اسلام است .
زيرا دين خصوصاً دينی جامع ماننداسلام که ادعای پاسخ گويي به همه نيازهای اساسی جامعه انسانی را دارد و برای همه ابعاد مختلف زندگی انسان ارائه طريق می کند و حتی در روابط اجتماعی و بين المللی بامسلمين و غير مسلمين زبانی گويا و متين دارد به عنوان يک منبع قدرت می تواند حاوی پيامهای مهم و کارسازی باشد . لذا با توجه به شرايط و مقتضيات زمان و تعريفی مناسب از آن و تشخيص عوامل انحطاط و پيشرفت و طی کردن مسير تعادل در پيدا کردن بهترين روش می تواند رهيافت مناسبی دراين رهگذر باشد ، منتها بايد به اين نکته دقت کرد ، هر زمان هر چه پيدا شد چون پديده قرن است پس بايد تابع آن شد ، تفکر غلط و دور از عقل است .54
در اين راستا امير مومنان می فرمايد : «اليمين و الشمال مضلَّةٌ و الطريق الوسطی هی الجادَّة»55راست روی و چپ روی گمرا کننده است . راه راست راه مستقيم است.
پس شناخت کامل مبانی و تکنولوژی جهانی سازی و مدرنيسم و ارائه نظريه های روشن در اصلاح ساختار سياسی ، حقوقی ، اقتصادی و فرهنگی در سطح بين المللی ، از راههای حضور جدی در صحنه جهانی است و پروژه اسلامی کردن فن آوری و دانش و فرهنگ در مفهوم درست آن می تواند از لوازم اين حضور باشد . در اين راستا می توان از وسايل ارتباط جمعی فرصتهای لازم را بدست آورد .که ممکن است البته مورد استقبال جهانی قرار نگيرد ولی بر کسی پوشيده نيست که در زمان فعلی بيش از هر دوره ديگر گوشها و چشم های متعددی در اقصی نقاط دنيا برای شنيدن احکام اسلام آماده است و بقول بيان شريف امير مومنان : « ايها الناس لا تستوحشوا فی طريق الهدی لقلة اهله»56 نبايد از حق کناره گرفت به خاطر اينکه در اقليت هستيم .
در اتوبان رسانه ها می توان به معرفی شايسته ترين الگوی عالم و رسوا کردن تمام الگوهای دروغين وفاسد به مبارزه با اين غارت فرهنگی رفت . با يد گل وجود اهل بيت (عليهم السلام) و بويژه جمال دل آرای بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را به دنيا نشان داد تا عطر روح افزای اقتدا به سيره ايشان فضای جهانی را پرکند.57 و بايد به خاطر سپرد که حکومت جهانی مهدوی (عجل الله فرجه) خط بطلانی بر انواع گوناگون حکومت ها ، نظريات و برنامه های ارائه شده در عرصه جهانی است به طوری که تمامی اين نظريات و حکومتها امتحان خود را پس خواهند داد و مردم به پوچی ، ضعف و بطلان آن پي خواهند برد و با آغوش باز پذيرای « دولت عادلانه مهدوی » خواهند بود چنانکه امام صادق فرمود : امر ظهور واقع نمی شود مگر بعد از آن که هر طبقه ای به حکومت برسند و ديگر طبقه ای در روی زمين باقی نباشد که حکومت نکرده باشد تا ديگر کسی نتواند ادعا کند که اگر زمام امور به دست ما می رسيد ما عدالت را پياده می کرديم . آن گاه حضرت قائم (عجل الله فرجه) قيام کرده ، حق و عدالت را پياده می کند .58
نبايد فراموش کرد که اَلاسلام يَعلو و لايُعلی عليه . پس بويژه در بحث رهائی جامعه زنان از جاهليت مدرن و ناکارآمدی الگوهای بيگانه می توان با تکيه بر اصول اسلامی زنان را به يک خود باوری در عرصه فعاليتهای مهم و سرنوشت ساز و تعليم و تربيت جامعه انسانی رساند وشان مادری را به افق اعلای خود نزديک ساخت و با تبيين اين مسئله که با محوريت شرط تناسب در نظامهای حقوقی می توان به عدالت واقعی دست يافت از تنش های موجود ميان جامعه اسلامی در بحث حقوقی جلوگيری کرد و عملکرد غلط بعضی مسلمانان را در اجرای حقوق زنان به پای شجره طيبه اسلام نگذاشت که : اسلام به ذات خود ندارد عيبی ، هر عيب که هست از مسلمانی ماست .
چرا که کتاب آسمانی و رهائی بخش ما قرآن کريم افق اعلای جايگاه زن و مرد را اينطور ترسيم می کند :
« من عمل صالحاً من ذکر اَو اُنثی و هو مومن فلنحيينه حياة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما کانوا يعلمون »59
هريک از مرد و زن که کار نيکی به شرط ايمان به خدا به جای آرد ما او را درزندگانی خوش وبا سعادت زند ه می گردانيم و پاداشی بسيار بهتر از عمل نيکی که کرده به او می دهيم و باز در يک نگاه متعالی می فرمايد هيچ تفاوتی در ويژگيهای ذاتی انسانی در تلاش برای رسيدن به مراتب کمال نيست .
«ان المسلمين و المسلمات و المومنين و المومنات و القانتين والقانتات و الصادقين و الصادقات و الصابرين و الصابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدقين و المتصدقات و الصائمين والصائمات و الحافظين فروجهم والحافظات و الذاکرين الله کثيراً و الذاکرات اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظيما»60
همانا کليه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت و مردان وزنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خداترس خاشع و مردان وزنان خيرخواه مسکين نواز و مردان و زنان روزه دار ومردان و زنان با حفاظ خوددار از تمايلات حرام و مردان و زنانی که ياد خدا بسيار کنند برای همه آنها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهيا ساخته است.
پس با بررسی دقيق مشکلات زنان می توان باتکيه بر فرهنگ غنی اسلامی زمينه شکل گيری حکومت جهانی مهدوی(عجل الله تعالی فرجه) را که دشمن سرسخت استعمار سرمايه داری است فراهم کرد .
زيرا جهانی سازی اسلامی راهی ميانه را در پيش می گيرد دنيا طلبی و فردگرائی افراطی سرمايه داری و آزادی های عنان گسيخته در مالکيت فردی را تنها معيار نمی شناسد و بر محور حق و عدل در رابطه بين انسانها دور می زند و با هر گونه مانعی برای دست يابی به حقوق انسانها می ستيزد . و اگر ما نتوانيم به درستی ، ابعاد و زوايای مختلف الگوی رهائی زنان را در انديشه مهدوی در عصر حاضر بازگو کنيم و نسبت و ارتباط آن را با جهانی شدن بسنجيم ، از قافله انديشه و گفتمان روز به دور خواهيم بود و نخواهيم توانست درک و فهم بشری را درباره آينده درخشان جهان به خوبی شکل دهيم .
ملل مختلف در جهان بويژه داعيه داران رهائی زنان از تبعيض را بايد به اين باور نزديک کرد که جهانی شدن حکومت مهدوی (عجل الله فرجه) به معنای جهانی شدن فضيلتها ، عدالتها _ فيملأ الارض به قسطا و عدلا کما ملئت جوراً و ظلماً61 _ نيکی ها ، برابری ها و معنويتها خواهند بود.
مردم بويژه زنان در عرصه حکومت جهانی مهدی موعود (عجل الله فرجه) فرصتی خواهد يافت که خوب بينديشند و حکمت و دانش واقعی را بياموزند بطوريکه زنان در خانه خود به کتاب خدا و سنت پيامبر حکم می کنند . 62
امنيت و آرامش چنان در جهان سايه گستر می شود که زنان به تنهايي بين کشورها رفت و آمد می کنند بدون ترس از خطرات و ناکسان .63
در عرصه حکومت مهدوی (عجل الله فرجه) مردم ياد می گيرند يکديگر را دوست بداريد به حق هم تجاوز نکنند ، توحيد محورو اخلاق گرا باشند و جامعه ای عاری از فساد و تباهی تشکيل دهند … در مدينه فاضله مهدوی همه جا نحن از عدالت و قسط است و ديگر اثری از تبعيضها ، ظلمها بر عليه زنان و کودکان نخواهد بود و مردم شاهد لبريز شدن زمين از عدل و داد خواهند بود و دامنه عدالت او تا اقصا نقاط جهان و زوايای ناپيدای جامعه گسترده خواهد شد . به اميد آن روز
پی نوشت ها
1. قرآن کريم ، سوره قصص ، آيه 4
2 .شولت ، يان آرت : نگاهی موشکافانه بر پديده جهانی شدن ، مسعود کرباسيان ، علمی فرهنگی ، تهران ، 1382، ص7
3.اصغری ، محمود : نگاهی به چيستی پديده جهانی شدن ، انديشه حوزه ، شماره 40 ، دانشگاه علوم رضوی ،مشهد، 1382،ص6
4. Globalization
5. حييم ،سليمان: فرهنگ معاصر، 1375،ص358
6. Global - Covering or affecting the whole world Ashornby, Oxford Advance, Nashergahan, 1374- P 503
7. صاحبی ، محمد جواد : جهانی شدن ودين ، مقالات چهارمين کنگره دين پژوهان ، نشر احياگران ،1382
8. پيتر مارتين ، هانس ، هارالد شومن : دام جهانی شدن ، حميدرضا شهميرزادی، دانش و انديشه معاصر، تهران، 1381،ص13
9. شولت ، يان آرت: نگاهی موشکافانه بر پديده جهانی شدن، ص7
10. Liberalization
11. Universalization
12.همان ، ص9
13. صاحبی ، محمدجواد: جهانی شدن و دين ،ص131
14. همان
15. اصغری ، محمود : نگاهی به چيستی پديده جهانی شدن،ص11
16. صانعی پور،محمود:استراژی جهانی شدن شرکتها و موسسات ، سيمرغ،1379،ص11
17. هينس، جف: دين و جهانی شدن…، داوود کيانی،پژوهشکده مطالعات کاربردی، تهران، 1381 ص10
18. اصغری ، محمود : نگاهی به چيستی پديده جهانی شدن، ص1
19. هافمن،مرادويلفريد: جهان وآينده جهان اسلام، بازتاب انديشه ، شماره17، مرکزپژوهشهای صداوسيما، قم،1382، ص61
20. پيتر مارتين ، هانس ، هارالد شومن : دام جهانی شدن، ص16
21. بازتاب انديشه ، شماره17،ص63
22. نويهض،عجاج: پروتکلهای دانشوران صهيون، حميدرضاشيخی،آستان قدس رضوی ، مشهد ،1381، ص252
23.همان ، ص256
24.آرياس،اسکار: چالش اخلاقی جهانی شدن،صادق باقری،انديشه حوزه، شماره40،دانشگاه علوم رضوی، مشهد ،1382 ، ص132
25. زيبائی نژاد، محمدرضا، محمدتقی سبحانی: درآمدیبرنظام شخصيت زن در اسلام، ج1، دارالثقلين، قم،1379، ص20
26.همان ، ص26
27. نويهض،عجاج: پروتکلهای دانشوران صهيون، ص279
28. زيبائی نژاد، محمدرضا:درآمدیبرنظام شخصيت زن در اسلام، ص33
29. مطهری ، مرتضی: نظام حقوق زن در اسلام ،صدرا، تهران،1382، ص17
30. ليس تورس، اماری، روزا ريودل روزاريو:جنسيت و توسعه، جواد يوسفيان ، بانو، تهران، 1375،ص26
31. مطهری ،مرتضی: نظام حقوق زن در اسلام، ص18
32.احمد، اکبراس:پست مدرنيسم و اسلام،فرهاد فرهمندفر، نشرثالث، تهران، 1380،ص497
33. شفيعی سروستانی،ابراهيم:جريان شناسی دفاع از حقوق زنان،تازه های انديشه،ش8،موسسه طه، قم،1379 ،ص 18
34.همان، ص31
35. جايگاه زن در انديشه امام خمينی ره، موسسه تنظيم آثار امام خمينی، تهران،1378،ص226
36. شفيعی سروستانی،ابراهيم: تازه های انديشه،ش8 ، ص40
37.همان ، ص42
38. نويهض،عجاج: پروتکلهای دانشوران صهيون،ص258
39. سويزی ، مهری:کتاب زنان ،ش16، شورایفرهنگی اجتماعی زنان، تهران،1381،ص3
40. زيبائی نژاد، محمدرضا: درآمدیبرنظام شخصيت زن در اسلام، ص100
41. ليس تورس، اماری: جنسيت و توسعه، ص15
42. راعی ، مسعود:الحاق به کنواسيون از منظر موافقان و مخالفان ، بازتاب انديشه، ش46، مرکزپژوهشهای صدا وسيما، قم، 1382،ص54
43. تشکری، زهرا: زن در نگاه روشنفکران،طه،قم،1381، ص89
44. کار، مهرانگيز: رفع تبعيض عليه زنان، قطره، تهران،1378، ص41
45. شفيعی سروستانی،ابراهيم: تازه های انديشه، ش8 ، ص39
46. بررسی وارزيابی کنواسيون محو کليه اشکال تبعيض عليه زنان ، مرکزپژوهشهای صدا و سيما ، قم، 1376 ، ص43
47. زن ريحانه آفرينش ، نشر آثار مقام معظم رهبری، قم ، 1381، ص102
48. ولايتی ، علی اکبر: جهانی شدن ، فرصتهاو پيامدها ، انديشه حوزه، ش40، ص174
49. شولت ، يان آرت : نگاهی موشکافانه بر پديده جهانی شدن، ص393
50. ولايتی ، علی اکبر: انديشه حوزه، ش40،ص175
51. نگاهی به فمينيسم، تازه های انديشه ، ش2، طه، قم،1377، ص46
52. پيتر مارتين ، هانس : دام جهانی شدن، ص364
53 .عبدالحميد ، محسن : پگاه حوزه، ش34، شاکرلوائی ، دفتر تبليغات اسلامی قم ، 1380، ص10
54. مطهری ، مرتضی: اسلام و مقتضيات زمان،ج1، صدرا، تهران،1379، ص185
55. نهج البلاغه:خ 16، ترجمه محمد دشتی، لاهيجی، قم، 1379، ص60
56. همان ، خ 201، ص422
57. مصباح يزدی ، محمد تقی: جامی از زلال کوثر، موسسه آموزشی امام خمينی ره ، قم ، 1380، ص61
58. کارگر ، رحيم : جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) ، انتظار ، ش 6 ، مرکزتخصصی مهدويت ، قم، 1382، ص144
59. قرآن کريم ، سوره نحل ،آيه97
60. سوره احزاب ، آيه 35
61. صافی گلپايگانی ، لطف الله : امامت ، مهدويت ، ج2 ، دفتر انتشارات اسلامی ، قم، 1380، ص85
62. کارگر، رحیم: جهانی شدن و حکومت جهانی حضرت مهدی (عج)، ص 181
63. ميرجهانی طباطبائی ، سيد حسن : نوائب الدهور فی علائم الظهور ، کتابخانه صدر ، بی جا ، 1369،ص308
فهرست منابع و مأخذ
1. قرآن کريم
2. Ashornby, Oxford Advance, Nashergahan, 1374
3. احمد، اکبراس: پست مدرنيسم و اسلام، فرهاد فرهمندفر، نشرثالث، تهران، 1380
4.انديشه حوزه، شماره40،دانشگاه علوم رضوی، مشهد،1382
5. انتظار، شماره 6، مرکز نخصصی مهدويت ، قم ، 1382
6. بررسی وارزيابی کنواسيون محو کليه اشکال تبعيض عليه زنان ، مرکزپژوهشهای صدا و سيما ، قم، 1376
7. بازتاب انديشه ،شماره17،مرکزپژوهشهای صداوسيما، قم، 1382
8. پيتر مارتين ، هانس ، هارالد شومن : دام جهانی شدن ، حميدرضا شهميرزادی، دانش و انديشه معاصر، تهران،1381
9. تشکری، زهرا: زن در نگاه روشنفکران، طه، قم،1381
10. جايگاه زن در انديشه امام خمينی ره، موسسه تنظيم آثار امام خمينی ره، تهران،1378
11. حييم ، سليمان: فرهنگ معاصر، نو بهار، تهران، 1375
12. راعی ، مسعود:الحاق به کنواسيون از منظر موافقان و مخالفان ، بازتاب انديشه ، ش46، مرکزپژوهشهای صدا و سيما، قم، 1382
13. زن ريحانه آفرينش ، نشر آثار مقام معظم رهبری، قم ، 1381
14. زيبائی نژاد، محمدرضا، محمدتقی سبحانی: درآمدیبرنظام شخصيت زن در اسلام،ج 1، دارالثقلين، قم،1379
15. سويزی ، مهری: کتاب زنان ،ش16، شورایفرهنگی اجتماعی زنان، تهران،1381
16. شولت ، يان آرت : نگاهی موشکافانه بر پديده جهانی شدن ، مسعود کرباسيان ، علمی فرهنگی ، تهران ، 1382
17. شفيعی سروستانی،ابراهيم: تازه های انديشه، ش8، موسسه طه، قم،1379
18. صافی گلپايگانی ، لطف الله : امامت و مهدويت ، ج2 ، دفتر انتشارات اسلامی ، قم، 1380
19. صاحبی ، محمدجواد: جهانی شدن و دين، مقالات چهارمين کنگره دين پژوهان ، نشر احيا گران ، 1382
20. صانعی پور،محمود:استراژی جهانی شدن شرکتها و موسسات ، سيمرغ،1379
21. عبدالحميد ، محسن :پگاه حوزه،ش34، شاکرلوائی ، دفتر تبليغات اسلامی قم ، 1380
22. کار، مهرانگيز: رفع تبعيض عليه زنان، قطره، تهران،1378
23. ليس تورس، اماری، روزا ريودل روزاريو: جنسيت و توسعه، جواد يوسفيان، بانو، تهران،1375
24. ميرجهانی طباطبائی ، سيد حسن : نوائب الدهور فی علائم الظهور ، کتابخانه صدر ، بی جا ، 1369
25. مصباح يزدی ، محمد تقی: جامی از زلال کوثر، موسسه آموزشی امام خمينی ره ، قم ، 1380
26. مطهری ، مرتضی: نظام حقوق زن در اسلام ، صدرا، تهران،1382
27. مطهری ، مرتضی: اسلام و مقتضيات زمان،ج1، صدرا، تهران،1379
28. نويهض،عجاج: پروتکلهای دانشوران صهيون، حميدرضاشيخی،آستان قدس رضوی،مشهد ،1376
29. نهج البلاغه: ترجمه محمد دشتی، لاهيجی، قم، 1379
30. نگاهی به فمينيسم، تازه های انديشه ، ش2، طه، قم،1377
31. هينس، جف: دين و جهانی شدن، داوود کيانی، پژوهشکده مطالعات کاربردی، تهران،
پرتقال Orange
نام علمي Citrus sinensis
کليات گياه شناسي
پرتقال درخت کوچکي است داراي برگهاي سبز و گلهاي سفيد پوست پرتقال نارنجي رنگ ، کمي ناصاف و يموه آن بسته بانواع مختلف شيرين و ترش ، زرد رنگ و يا قرمز مي باشد .
پرتقال يکي از قديمي ترين ميوه هايي است که بشر از آن استفاده مي کرده است و در حدود 500 سال قبل از ميلاد مسيح کنفوسيوس از آن نام برده است .
در حال حاضر بيشتر از 200 نوع پرتقال در آمريکا کشت مي شود و آمريکا نصف کل محصول پرتقال دنيا را توليد مي کند .
پرتقال اوليه ، کوچک ، تلخ و پر از هسته بوده است که در اثر تربيت مهندسي ژنتيکي و همچنين انتخاب نوع بهتر و کود کافي درشت تر و شيرين تر شده است .
پرتقال ابتدا از چين به هندوستان برده شده و سپس از آنجا به نقاط ديگردنيا راه يافت .
ترکيبات شيميايي:
پرتقال يکي از غني ترين منابع ويتامين C مي باشد . البته بايد دقت کرد که ويتامين C در اثر سرما و رگماي زياد از بين مي رود . اسانسي که از گلهاي پرتقال گرفته مي شود بنام روغن نرولي Neroli Oil معروف است که درياب وئي بسيار مطبوع بوده و خيلي گران است و در عطر سازي از آن استفاده مي شود .
در 100 گرم پرتقال پوست کنده مواد زير موجود است :
آب 86 گرم
پروتئين 1 گرم
نشاسته 0/2 گرم
کلسيم 12 گرم
فسفر 40 ميلي گرم
آهن 20 ميلي گرم
سديم 0/4 ميلي گرم
پتاسيم 1 ميلي گرم
ويتامين آ 200 ميلي گرم
ويتامين ب 1 200 واحد
ويتامين ب 2 0/1 واحد
ويتامين ب 3 0/04 ميلي گرم
ويتامين ث 50 ميلي گرم
در صد گرم پوست پرتقال مواد زير موجود است :
آب 70 ميلي گرم
پروتيئن 1/5 ميلي گرم
مواد چربي 0/2 ميلي گرم
مواد نشاسته اي 25 ميلي گرم
کلسيم 160 ميلي گرم
فسفر 20 ميلي گرم
آهن 0/8 ميلي گرم
سديم 3 ميلي گرم
پتاسيم 210 ميلي گرم
ويتامين آ 420 واحد
ويتامين ب 1 0/12 ميلي گرم
ويتامين ب 2 0/1 ميلي گرم
ويتامين ب 3 1 ميلي گرم
ويتامين ث 135 ميلي گرم
خواص داروئي:
موسسه مبارزه با بيماري سرطان آمريکا چندين سال پيش در اثر مطالعات زياد دريافت که علت اينکه سرطان معده در آمريکا کمتر از نقاط ديگر است اين است که مردم آمريکا در تمام مدت سال پرتقال مصرف مي کنند . البته شايد علت آن وجود ويتامين C در پرتقال است .
1)دانشمندان سوئدي کشف کرده اند که خوردن پرتقال از سرطان لوزالمعده جلوگيري مي کند .
2)خوردن پرتقال کلسترول را پائين مي آورد .
3)پوست سفيد پرتقال و ورقه هاي نازک بين قسمت هاي داخل پرتقال بهترين دارو براي کاهش کلسترول خون است .
4)اسانس پرتقال ضد عفونت هاي ميکربي است .
5)پرتقال مقوي معده و ضد گاز معده است .
6)پرتقال ضد سم ، ادرار آور و نرم کننده سينه و ضد استفراغ است .
7)جوشانده برگهاي پرتقال براي شست وشوي ورم ها و کاهش درد مفيد است .
8)خوردن پرتقال ضد اسپاسم و آرام بخش است .
9)اسانس پرتقال را براي ضد عفوني کردن بکار مي برند .
10)پرتقال خون را تميز مي کند .
11)براي برطرف کرده چين و چروک صورت وشادابي آن قسمت خوراکي پرتقال را روي صورت بماليد و بعد از 15 دقيقه با آب بشوئيد .
12)از پرتقال براي کم کردن وزن مي توانيد استفاده کنيد . طرز استفاده بدين صورت است که يک عدد پرتقال و 3 عدد ليموترش را پوست کنده و به قطعات کوچک تقسيم کنيد بعد آنرا داخل ديگي ريخته و بان نيم ليتر آب اضافه کنيد و بمدت 10 دقيقه بجوشانيد . سپس سه قاشق عسل بان اضافه کرده و مجددا بمدت 5 دقيقه بجوشانيد و آنرا صاف کنيد . از اين شربت 3فنجان در روز بنوشيد . تا زون شما بمقدر ايده آل دارايد .
13)پرتقال گرچه اسيدي است ولي خاصي قليايي به بدن مي دهد و براي کسانيکه گوشت زياد مصرف مي کنند و بدنشان اسيدي شده است مفيد است .
14)براي استفاده بيشتر از مواد غذاي پرتقال بهتر است که پوست زردرنگ آنرا بگيريد و با پوست سفيد و پره هاي داخل آن بخوريد زيرا در پوست سفيد آن مواد معدني زيادي وجود دارد که اثر اسيد موجود در پرتقال را خنثي مي کند .
15)خواص گفته شده فقط منحصربه پرتقال رسيده مي باشد وآب پرتقال موجود در فروشگاهها و سوپر مارکت ها اين خواص را ندارند .
مضرات :
مضرات خاصي براي آن بيان نشده است .
سوال: چرا بعضي اوقات دچار اشتباه و گناه مي شوم؟
علماي اخلاق مي گويند: منشا و انگيزه ي گناهان ، سه قوه است : قوه شهويّه، قوه غضبيّه، قوه وهميّه .
قوه شهويّه ، انسان را به افراط در لذت خواهي نفساني ، مي کشاند، که سرانجامش ، غرق شدن در فحشا و زشتي ها است .
قوهّ غضبيّه ، انسان را به ظلم، طغيان، آزار رساني و تجاوز، وادار مي کند.
قوهّ وهميّه ، برتري طلبي، انحصار جويي، تکبر و روح خودخواهي را در انسان زنده مي کند و او را به گناهان بزرگي وارد مي نمايد.
به اين مثال توجه کنيد: آب ، در عين حال که مايه ي حيات تمامي جانداران از انسان، حيوان و گياه مي باشد، اگر مهار نشود به صورت سيلابي جريان مي يابد و باعث نابودي حيات بشر مي شود ؛ بنابراين حتي اين پديده حيات بخش نيز نياز به سد سازي و مهار دارد و در صورتي براي بشد مفيد خواهد بود که به هنگام نياز در کانال کنترل شده خاصي قرار گيرد و از دريچه مخصوصي، به مقدار نياز، جريان يابد، در غير اين صورت طغيان مي کند و ديوانه وار به باغ ها و کشتزارها و خانه ها سرازير شده و همه را ويران خواهد ساخت.
در مورد انسان نيز، نيروي غضب براي دفاع و شهوت براي بقاي نسل لازم است ، ولي اگر اين دو غريزه بر اثر افسار گسيختگي طغيان کنند، موجب بروز جنايات ويرانگر و انحرافات جنسي و بي عفتي خواهند شد.
در نتيجه اگر بخواهيم جامعه را از لوث گناه پاک سازيم ، و يا وجود خويش را از آلودگي گناه ، حفظ کنيم ، راهي جز کنترل و تعديل غرايز و تمايلات نفساني نداريم .
حل مشکل:
1- گناه شناسي: مبارزه مستقيم با گناه از طريق شناخت گناهان و تفکر در آثار و عواقب دنيوي و اخروي آنها.
2- گناه زدايي: مبارزه اساسي وغير مستقيم با گناه از طريق مبارزه با زمينه هاي گناه و تقويت زمينه هاي صلاح.
در يک نگرش کلي و کلان مي توان به اين نتيجه رسيد که زمينه گناه در انسان چيزي جز ضعف شناخت و اراده نيست.
اينک با طرح سوال هاي کوتاه و پاسخ آنها به گشودن راه کمک مي نماييم.
1. چرا بايد خودمان را بشناسيم؟ چون اگر استعداد بي نهايت و ارزش هاي وجودي خود را نشناسيم، هرگز حرکتي نخواهيم کرد، تمام حرکت تکاملي انسان بسته به نوع و عمق شناخت انسان نسبت به ارزشهاي وجودي خود است.
2. چرا بايد هستي را شناسايي نماييم؟ چون انسان خلاصه هستي است و با هماهنگ و همراه شدن با هستي و قرب به خداي هستي و رنگ خدايي گرفتن به کمال مي رسد ، اگر هستي را نشناسد نمي داند چه بايد کند به عبارت ديگر انسان قانون کمال را از هستي فرا مي گيرد.
3. نقش دين در زندگي انسان چيست؟ آدمي با زبان هستي آشنا نيست و نياز به مترجم دارد. دين ترجمان هستي است و به نحو بسيار ظريفي انسان را به رنگ هستي در مي آورد. تمام دين در جهت به خدا رسيدن و قرب الهي برنامه ريزي شده است.
4. در نهايت دانستن سرنوشت انسان در حيات اخروي و معاد چه کمکي به انسان مي کند؟ معاد و قيامت فرداي زندگي انسان است ، فردايي که بايد آن را بسازد و تا ابديت در آن بماند، بايد بداند ره سپار کدام وادي و مسافر کدام اقليم وجود است ، بايد براي فرداي خود چه توشه اي فراهم کند و چه مقدار به کار و کوشش بپردازد. ببيند با چه کسي مي خواهد همراه و همنشين شود از همين نشئه با او آشنا و همراه شود تا در قيامت با مشکل روبرو نگردد.
يکي از مهمترين مراحل خود سازي، رفع زمينه هاي گرايش به گناه است.
نقش ذکر و ياد خدا:
ذکر خدا آثار مثبت فراواني دارد. «ذکر» از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودي مي يابد و باعث حضور خداوند در دل و جان مومن است، موجب مي شود که ذاکر خود را در محضر خدا حاضر ببيند، و از کمال قرب او بهره مند شود. در نتيجه بر محور حيا از بسياري از افکار پليد و اخلاق زشت و اعمال نکوهيده احتراز مي کند.
دستور العمل:
1- ترک زمينه گناه:
1-1. کنترل چشم: امام صادق(ع) فرمود: نظر دوختن تيري مسموم از تيرهاي ابليس است و چه بسا نگاهي که حسرت درازمدتي را (در دل) به ارث بگذارد» (سفينة البحار، شيخ عباسي قمي، ماده نظر) تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط يا برخورد با نامحرم پرهيز نمايد.
2-1. کنترل گوش: بايد از شنيدني هايي که ممکن است به حرام منجر شوند و زمينه ساز حرام هستند پرهيز شود. مانند موسيقي حرام، صداي شهوت انگيز نامحرم و… .
3-1. ترک هم نشيني با دوستان ناباب: دوستاني که باعث مي شوند انسان گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و بايد از آنها پرهيز کرد.
از امام سجاد(ع) نقل شده: حضرت از همراهي و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج کس را نهي فرموده: کذاب، گناهکار، بخيل، احمق و کسي که قطع رحم کرده است. (سفينة البحار، شيخ عباسي قمي، ماده صحب)
2- ترک فکر گناه: ترک زمينه گناه سهم به سزايي در ترک فکر گناه دارد. سعي نماييد فکر گناه را به ياد خداي تبديل نماييد.
3- اشتغال به برنامه شبانه روزي: حتما بايد شبانه روز خود را با برنامه ريزي صحيح و متناسب وضع روحي و جسمي خود پر کنيد و هيچ ساعت بيکاري نداشته باشيد تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بيکاري وسوسه هاي نفس و شيطان به سراغ انسان مي آيد و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مي کشاند اميرالمؤمنين علي(ع) فرمود: براستي و حقيقت که اين نفس (انساني) پيوسته و مرتب به بدي امر مي کند در نتيجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کاري نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مي کشاند». (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد علي سعادت پرور، ج 1، ص 544، ح 4).
4- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواي حيواني و شهواني انسان را تضعيف مي کند اگر قواي شهواني ضعيف گشت قهرا فکر گناه هم کم رنگ مي شود. امام جعفر صادق (ع) فرمودند: هرگاه شکم پر شود طغيان مي کند. (المحجة البيضاء، ملا محسن فيض کاشاني، ج 5، ص 150). مفهومش اين است اگر شکم بر نشود طغيان نمي کند و بهترين قسم جوع و گرسنگي همان روزه گرفتن است.
تذکر اين نکته بسيار ضروري است که اولاً: روزه نبايد براي بدن ضرري داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانيا: براي کارهاي روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاي دوشنبه و پنج شنبه باشد نه بيشتر، ولي در هر صورت اگر براي روزه گرفتن عذري است مورد بعدي يعني ورزش دو برابر شود.
5- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش هايي باشد که براي بدن ضرري ندارد مثل نرم دويدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاي کششي و اگر براي روزه گرفتن عذري هست زمان ورزشي دوبرابر شود مثلاً از بيست دقيقه به چهل دقيقه افزايش يابد.
چند توصيه:
يک) هيچ گناهي را کوچک نشماريد.
دو) در ابتداي روز با خداي متعال شرط کنيد که گناه نکنيد و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشيد و در پايان روز از خويش حساب بکشيد. اگر از عملکرد خويش راضي بوديد، خداي را شکر گوييد و در صورتي که راضي نبوديد، بر خويش سخت بگيريد.
سه). بدانيد که همواره در محضر خداي بزرگ هستيد ، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
چهار) از خداوند با دعا و نيايش استعانت و استمداد بجوييد، زيرا که خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ کدام به فضيلت و تزکيه روي نمي آورديد. (نور، آيه 21)
پنج) اعمال و عادات نيکو را جايگزين رفتار ناپسند نماييد; مانند شرکت دائمي در نماز جماعت، نماز شب و دعا.
قرآن کريم مي فرمايد: خوبي ها سرانجام ميدان را بر بدي ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بين خواهد برد. (هود، آيه 114)
شش) مطالعه پيرامون زندگي پارسايان و زاهدان و مطالعه کتب اخلاقي ر فراموش نکنيد.
در اين زمينه ر.ک:
1-گناه شناسي/ محسن قرائتي.
2-گناهان کبيره/ شهيد دستغيب.
3- شهيد دستغيب، قيامت و قرآن (تفسير سوره طور).
نويسنده: سيد مصطفي علم خوا
هويت در عصر اينترنت
انقلاب ارتباطات در عصر حاضر تأثيرات شگرفي را در ابعاد مختلف زندگي انسان ها گذاشته است که از مهمترين آنها مي توان به تأثيرات فناوري هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي بر فرهنگ ها اشاره کرد. فناوري هاي نوين و در رأس آنها شبکه جهاني اينترنت با دگرگوني در مفاهيم زمان و مکان، تغيير در اشکال نوين ارتباطي و ايجاد مراجع جديد هويت، موجب پيدايش ذهنيت هاي ناپايدار و هويت هاي جديد شده است. در جوامع امروزي براثر تحولات ساختاري ناشي از اين انقلاب، ذهنيت و هويت سيال و ناپايدار شکل مي گيرد و برداشت انسان ها از مفاهيم مختلف زندگي دگرگون مي شود.
مفهوم هويت
واژه هويت که در فارسي مورد استفاده قرار مي گيرد، در اصل کلمه اي عربي (الهويه) است، اين کلمه از «هو» يعني «او» که ضمير مفرد مذکر است، مشتق شده است. هويت عبارت است از فرايند معناسازي براساس يک ويژگي خاص يا مجموعه به هم پيوسته اي از ويژگي هاي خاص که بر منابع معنايي ديگر اولويت داده مي شود. «گيدنز» در اين باره مي نويسد: «هويت، منابع معنا براي کنشگران است وبه دست آنها از رهگذر فرآيند فرديت بخشيدن ساخته مي شود. با اين حال ممکن است از نهادهاي مسلط نيز ناشي شود، اما حتي در اين صورت نيز هنگامي هويت خواهد بود که کنشگران اجتماعي آنها را دروني کنند و معناي آنها را حول اين دروني سازي بيافرينند.» دو ويژگي را مي توان براي هويت برشمرد: اول آن که هويت وجه تمايز ميان «من» و «ما» با «ديگران» است؛ و دوم آن که هويت مهم ترين منبع شناخت، عواطف، احساسات و سازماندهي رفتارهاي جمعي و فردي محسوب مي شود. بنابراين، مفهوم هويت ضرورتاً با دو امر متضاد تعريف مي شود، يعني همساني و تفاوت. اين ادعا که چيزي يا فردي هويتي ويژه دارد، بدين معناست که اين چيز يا فرد مانند ديگر وجودها، داراي آن هويت است و در عين حال چونان چيز يا فردي متمايز، هويت و خاصيتي دارد. به بيان روشن تر، هويت يعني کيفيت يکسان بودن در ذات، ترکيب و ماهيت و نيز يکسان بودن در هر زمان و همه شرايط. در هر حال، هويت داشتن يا يگانه بودن، داراي دو جنبه متفاوت است: همانند ديگران بودن در طبقه خود و همانند خود بودن در گذر زمان.لذا هويت عبارت است از نيازهاي رواني انسان و پيش نياز هرگونه زندگي اجتماعي است. اگر محور و مبناي زندگي اجتماعي را برقراري ارتباط پايدار و معنادار با ديگران بدانيم، هويت اجتماعي چنين امکاني را فراهم مي کند. به بيان ديگر، بدون تعيين چارچوبي براي هويت اجتماعي، افراد مانند ديگران خواهند بود و هيچ کدام از آنان نخواهند توانست به صورتي معنادار و پايدار با ديگران پيوند يابند.
هويت در جامعه
هويت در طول تاريخ و در زمانها و مکان هاي گوناگون ويژگي هاي مختلفي داشته است. در يک جامعه سنتي هويت انسان ها بر آمده از يک نظام مقتدر سنت راهبردي و باورهاي ثابت آئيني و اسطوره اي است. در چنين جامعه اي هويت افراد شامل ويژگي هايي همچون ثابت بودن، يکسان بودن، يکنواخت بودن و قابل پيش بيني بودند است. در اين جوامع هويت همواره اجتماعي بوده و کمتر ديده شده که ترديدها و شک انديشي هاي فردي در آن خللي وارد کند. هويت فردي اغلب ثابت و ايستا و بر تعريف مشخصي استوار بوده که از سوي اسطوره ها و نظام هاي قانوني و تعريف شده ديرينه پشتيباني مي شده است. در اين نظام هر فرد بخشي از يک نظام خويشاوندي قديمي است. انديشه ها و رفتار او به چارچوبي معين محدود مي شوند و سمت و سوي زندگي او کم و بيش مشخص است. از همين روست که پرسش و چون و چرايي درباره جايگاه و موقعيت انسان در جهان به ميان آورده نمي شود.اما در مقابل در جوامع مدرن هويت ها در ميان افراد متغير بوده و متکي بر تفاوت آنهاست. در اين جوامع ذهنيت افراد ثابت نيست، بلکه درگير عدم پايداري هاست. هويت در جامعه مدرن خصلت شخصي و مدرن دارد اما در واقع امري اجتماعي و وابسته به مناسبات بين سازماني است.
در عصر مدرن، هويت براي نخستين بار با بحران مواجه مي شود. در اين دوران هم مانند دوران سنتي، هويت فردي بر شالوده رابطه با ديگران استوار است، از ثباتي نسبي برخوردار است، اما تأثير گذاري ها و تأثيرپذيري ها، سمت و سوي آن را چند وجهي مي کند. در اين دوران هر فرد چندين نقش اجتماعي را ايفا مي کند و بنابراين مي تواند هويت هاي متعددي را براي خود انتخاب کند. انسان اين دوره، نگران آن بود که مبادا هويت اش گذرا و شکننده و يا کاذب باشد. در شرايطي اين گونه، همواره يک خويشتن واقعي و فطري در زير نقش هايي که انسان در اجتماع بازي مي کند احساس مي شد و تلاش فرد همه آن بود که اين خويشتن واقعي را پيدا کند و دست کم در خلوت با آن روراست باشد.اما در دوره پست مدرنيته زندگي اجتماعي بسيار پيچيده تر از دوران مدرنيته است و گردش و شتاب بيشتري دارد. در اين دوران گستره اي از هويت هاي گوناگون پيش روي انسان قرار دارد و اوباخواسته هاوآرزوهايي آشنايي يافته است که در گذشته با آنها بيگانه بود. جوامع به سرعت تکه پاره مي شوند، انسان بايد در فرصت ها و مجال هاي کوتاه، شماري از نقش هايي را که مدام بر دامنه و گستره آن افزوده مي شود، به شکلي گذرا ايفا کند و همين واقعيت، برخورداري از يک هويت يکپارچه را دشوار و حتي ناممکن کرده است. در اين دوره که با عناويني همچون «عصر اطلاعات» و «عصر مجازي» مترادف شده فناوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي و در رأس آنها شبکه عظيم جهاني اينترنت منابع متعدد و گوناگون هويتي را به افراد عرضه مي کنند و زمينه بروز چالش هاي متعدد در هويت انسان امروزي را موجب مي شوند.
هويت در عصر اينترنت
در عصر حاضر با ورود وسايل ارتباط جمعي از قبيل روزنامه،کتاب،تلويزيون، ماهواره و اينترنت زندگي انسان ها دستخوش تغييرات گسترده اي گرديده است. امروزه رسانه ها قادرند در يک پروسه شتابان، هويت هاي مجازي براي افراد و گروه ها درست کنند، بدون اين که از مرزهاي سياسي مورد تجاوز نظامي قرار گيرند. از نتايج رشد شتابان فناوري هاي نوين ارتباطي مي توان به بحران هويت در جوامع اشاره کرد. بحران هويت واژه اي است که براي توصيف عدم توانايي افراد در قبول نقشي که جامعه از آنها انتشار دارد به کار رفته است.
جدي ترين بحراني که يک شخص با آن مواجه مي شود، در خلال شکل گيري هويت رخ مي دهد.اين بحران بدان جهت جدي است که عدم موفقيت در رويارويي با آن پيامدهاي بسياري دارد. در هنگامه بحران، کسي نمي داند هر آدمي واقعاً کيست و چه کاره است، چون در واقع چيزي مشخص نيست. امروز چيزي است و فردا چيز ديگر. همانند آدمي که کاملاً حس جهت يابي اش را از دست داده باشد، چند گامي به يک سمت برمي دارد و سپس در جهت ديگر و شايد هم در جهت مخالف جهت اول گام نهد. انساني که دچار بحران هويت شده است به حال خود رها شده، به درون آشوب ها و نابساماني هاي يک محيط ناب افتاده و در يک وضع حسرت بار فاقد هر نوع جهت يابي گرفتار شده است. در مجموعه گزارش هايي که به وسيله گروه نويسندگان و منتقدان طراز اول باشگاه معروف رم در سال ???? منتشر شده است به صراحت بحران مدرن به عنوان بزرگترين خطر زمينه ساز زوال فرهنگي و اخلاقي جهان امروز، تلقي شده است. آثار اين بحران در تمام شئون زندگي کشورهاي پيشرفته، در حال توسعه و عقب مانده به چشم مي خورد.
از پيامدهاي جدي و اساسي انقلاب ارتباطات و جامعه اطلاعاتي تحول در مفاهيم مکان و زمان و نيز چند منبعي هويت در عصر جديد است که هر يک به نوبه خود مفهوم هويت را دستخوش تغيير، ناپايداري و حتي بحران ساخته اند. فناوري هاي نوين ارتباطي مفهوم مکان و زمان را دستخوش تغيير کرده اند، در حالي که مکان و فضا از توانايي هويت سازي بسيار بالايي برخوردارند. به بيان روشن تر، مرزپذيري و قابل تحديد بودن مکان اين امکان را فراهم مي سازد که انسان ها با احساس متمايز بودن، ثبات داشتن و تعلق به گروه، امنيت و آرامش لازم را براي زندگي کسب کنند.در واقع، سه کار ويژه هويت آفرين مکان، بر خاصيت اصلي آن يعني، مرزپذيري و ثابت بودن استوار است.
اما فناوري هاي نوين ارتباطي با از بين بردن مرزها، مکان ها و فضاها هويت افراد را دستخوش ناپايداري و بحران مي سازند. از آنجا که مکان در مقايسه با فضا، توانايي و قابليت بسيار بيشتري براي تأمين نياز به ثبات، تمايز و همبستگي اجتماعي دارد، جامعه اطلاعاتي و شبکه اي با سرزمين زدايي و فضامند ساختن زندگي اجتماعي، نوعي ناپايداري، تزلزل و ثبات نداشتن در هويت و ذهنيت پديد مي آورد.جامعه اطلاعاتي با تبديل زمان تاريخي به حالت بي پايان، گذشته هويت بخش را نابود مي کند. نابودي گذشته به معناي از ميان رفتن خاطره و تاريخ، از ميان رفتن پيوند ميان گذشته مشترک و حال مشترک است. در چنين شرايطي انسان نوعي همزماني را تجربه مي کند و در دنيايي لحظه اي قرار مي گيرد که در چارچوب آن گذشت زمان را نمي توان احساس کرد، در حالي که يکي از پيش نيازهاي اصلي هويت، احساس تداوم در گذر زمان است و ذهنيت چونان آگاهي از زمان قلمداد مي شود.بنابراين هنگامي که زمان چونان تداوم از ميان مي رود، وحدت سوژه هم مخدوش مي شود و احساسي از موقتي بودن و متغير بودن بر ذهن انسان چيرگي مي يابد. فناوري هاي نوين ارتباطي در عصر ارتباطات نه تنها فرهنگ هاي گوناگون و پرشماري را در دسترس افراد و گروه هاي مختلف قرار مي دهد، بلکه دنياها و مرجع هاي اجتماعي آنان را افزون مي سازد.
بنابراين، اندک و حتي واحد بودن مرجع هاي اجتماعي در جوامع سنتي که نياز هويتي انسان ها به تعلق و همبستگي اجتماعي را به آساني تأمين مي کرد، از ميان مي رود و فرد ناگزير مي شود که با واحدهاي اجتماعي کوچک و بزرگ مختلفي هويت پيدا کند. منابع و گزينه هاي هويتي که در چنين شرايطي عرضه مي شوند، نه تنها متعدد و متنوع هستند، بلکه گاهي در تعارض با يکديگر نيز قرار دارند. به اين ترتيب، مرجع هاي اجتماعي و در نتيجه هويت ها نسبي مي شوند. اين نسبيت فراگير، هويت سازي را به مسووليت دشوار فردي و زندگي اجتماعي را به عرصه اي تعارض گونه تبديل مي کند.نسبي شدن فرهنگ ها نيز نوعي ناپايداري و ثبات نداشتن در هويت پديد مي آورد.کنار هم قرار گرفتن فرهنگ هاي خاص در درون فضاي اجتماعي بسيار گسترده و پهناور و نسبي شدن حاصل از آن، دنيايي فارغ از اصول عام و مطلق پديد مي آورد و بنيادهاي هرگونه يقين و قطعيت معناساز و هويت بخشي را متزلزل مي سازد. اين تزلزل، در واقع تزلزل پايه هاي ايمان و باور است. اما در جهت حفظ هويت فرهنگي بايد راهبردهاي متعددي از سوي مسوولان و برنامه ريزان اتخاذ شود. از جمله اين راهبردها تقويت باورها، ارزش ها و نگرش هاي اصيل مذهبي و ملي است که از اصلي ترين عوامل حفظ هويت فرهنگي جامعه به شمار مي رود.
ارزش هاي اصيل مذهبي و ديني به عنوان يک ابزار مهم در هويت بخشي به انسان ها و به ويژه نسل جوان و دادن معنا به زندگي و جهت بخشيدن به آن مطرح هستند، به طوري که «ساموئل هانتيگتون» نيز به نقش ارزشمند و والاي دين در حفظ هويت جوامع اشاره کرده و مي نويسد: «دين به زندگي نخبگان نوپاي جوامعي که در حال مدرن شدن هستند، جهت و معنا مي دهد». آفرينش فرهنگي با اتکا به عناصر و مواريث فرهنگي غني گذشتگان نيز يکي ديگر از راهکارهاي حفظ هويت فرهنگي افراد است. بي شک چنانچه نسل جوان، از لحاظ فکري و فرهنگي پرمايه و غني بوده و پايه هاي محکمي براي تفکر، جهان بيني و معناي زندگي داشته باشند، در برخورد با هجمه فرهنگي فناوري هاي نوين، معقولانه برخورد کرده و به درستي آنها را در ترکيب شخصيتي خود جذب مي کند.)"برگرفته از سايت مركز مديريت”
در زندگي مشترک اصل ساده اي وجود دارد که متأسفانه تعداد معدودي از زوج ها از آن بهره مي برند. مطلب اين است که همسر شما هنگامي خواهان کمک و مساعدت به شما خواهد بود که نسبت به شما احساس خوشحالي و قدر شناسي داشته باشد. از سوي ديگر وقتي از شما ناراضي است و احساس مي کند که براي او ارزشي قائل نيستيد، طبعاً آخرين چيزي که به نظرش مي رسد، آسان تر کردن زندگي شماست.
توجه داشته باشيد که منظور اين نيست که مسئوليت شماست که همسر خود را شادمان سازيد. اين به خود شما بستگي دارد که آيا بخواهيد اين امر را تحقق بخشيد يا خير. حال چه همسر شما احساس کند که براي او ارزشي قائل هستيد و چه اين احساس را نداشته باشد، در هر صورت نقش مهمي به عهده ماست. لحظه اي به وضعيت خود بينديشيد. از زمان ازدواج تا به حال چند بار از همسر خود به خاطر تمام کارهايي که براي شما انجام داده است صادقانه تشکر کرده ايد؟ تقريباً هيچکس اين کار را به طور دائمي و براساس عادت انجام نمي دهد.
همسر شما ، شريک زندگي شماست. مطلوب تر است که شما با شريک خود آن طور رفتار کنيد که با بهترين دوست خود رفتار مي کنيد. وقتي بهترين دوست شما مي گويد: ” خيلي دلم مي خواهد چند روزي تنهايي به نقطه اي بروم ” شما چه پاسخ مي دهيد؟ به احتمال زياد خواهيد گفت: ” فکر خيلي خوبي است. لازم است اين کار را بکني. بايد اينکار را بکني.” اما اگر همسر شما دقيقاً همين حرف را بزند آيا واکنش شما نيز دقيقاً همين خواهد بود يا به فکر فرو مي رويد که چه واکنشي نسبت به او بروز دهيد؟ آيا دستپاچه مي شويد ، حالت دفاعي به خود مي گيريد ، شايد هم مي رنجيد ؟ آيا يک دوست خوب بيشتر به فکر خود است يا به فکر سعادت دوست خود ؟ آيا تصور مي کنيد اين امر که دوستان خوب شما هر زمان که نياز به کمک داشته باشيد به ياري شما مي شتابند، امري اتفاقي است؟ مسلماً نه. رفتار شما با همسر و دوستان خوب خود به دو گونه ي متفاوت است. به خاطر داشته باشيد که امر ازدواج يا ارتباط با اهل خانه ، مانند حساب مشترک ، به هر حال مسئوليت هايي را به همراه دارد. مثلاً اگر دوست خوبي منزل شما را تميز کند و وقتي را صرف تهيه شام شما نمايد، به او چه خواهيد گفت ؟ چه واکنشي نشان خواهيد داد؟ آيا اگر همسر شما دقيقاً همين کار را انجام دهد او را سزاوار اين تقدير خواهيد دانست ؟ مسلماً. چه در خانه مشغول به کار باشيم و چه در خارج از خانه و يا همزمان در يک محل، هم علاقه زيادي داريم و هم استحقاق آن را که مورد قدر شناسي قرار گيريم و در صورتي که همکاري ما ، انجام وظيفه تلقي نشود طبيعتاً ميل داريم ياري دهنده باشيم.
هيچ امري به اندازه ي عکس العمل افراد در قبال قدر شناسي و ارزشمند تلقي شدن ، قابل پيش بيني نيست. هر مرد و زني دوست دارد همسرش قدر شناسي خود را به خاطر کارهاي مشکلي که انجام مي دهد و به خاطر تمامي کارهاي او و همچنين به خاطر سهم بسيار بزرگي که در خانواده دارد، ابراز دارد. نتيجه ي اين رفتار متقابل اين است که هر دو نفر ما خيلي دوست داريم ( نه فقط به عنوان يک وظيفه ، بلکه از آن جهت که مورد قدر شناسي قرار گرفته ايم ) براي يکديگر کاري انجام دهيم.
البته شايد قبلاً چنين کاري را انجام داده باشيد. در اين صورت ، آن را ادامه دهيد. ولي اگر تا به حال آن را امتحان نکرده ايد، براي شروع هيچ وقت خيلي دير نيست. از خود سؤال کنيد که براي ابراز حق شناسي نسبت به همسر خود ، چه کاري بيش از آنچه که در گذشته انجام مي داديد، مي توانيد انجام دهيد؟ پاسخ اين سؤال ساده است. ابتدا با بيان عبارت ” از تو متشکرم ” آغاز کنيد و صادقانه آن را ادامه دهيد. در واقع شما با گفتن اين جمله در برابر کارهاي همسر ، خود کار مهمي نمي کنيد. پس به ابراز حق شناسي و قدرداني خود نسبت به او ادامه دهيد. شرط مي بندم که بعد از مدتي مانند همه ي زوج هاي موفق متوجه مي شويد که هر چه همسر خوشحال تر باشد و بيشتر حس کند که از او قدر شناسي شده است ، تمايل بيشتري به ياري کردن پيدا مي کند.
<< 1 ... 84 85 86 ...87 ...88 89 90 ...91 ...92 93 94 ... 101 >>