« مهار تهاي زندگي (3)هفته وحدت از ديدگاه مقام عظماي ولايت »

 در پست قبلي به يكي از موارد مهار تهاي زندگي اشاره شد و اينك ادامه مطلب

2- مهارت در شناخت خود: بشر همواره تلاش کرده است تا خود را بشناسد. به توانايي‌ها و استعدادهاي خود پي ببرد و به واسطه آن محيط پيرامون خود را تغيير دهد. در طول تاريخ خلقت هيچ فردي وجود نداشته که کاملا شبيه ديگري باشد. اين امر بيانگر وجود تفاوت‌هاي فردي در افراد است. بنابراين هر کس در زندگي خود داراي نقاط قوت و نقاط ضعفي است که بايد هميشه درصدد رفع و برطرف کردن نقاط ضعف و تقويت نقاط قوت خود باشد. اين را هم بايد دانست که در عالم هيچ کس نمي‌تواند در همه زمينه‌ها کامل باشد. فقط يک موجود در عالم داراي کمال مطلق است و آن خداوند يکتاست. مسئله وجود تفاوت‌هاي فردي باعث مي‌شود که عده‌اي از مردم اغلب اوقات خوشحال و بعضي ديگر ناراحت و غمگين باشند. عده اي درون گرا و عده‌اي برون گرا باشند. برخي مهربان و عده‌اي نامهربان باشند. بي‌شک ما بارها از خود پرسيده‌ايم که ما چه خصوصياتي داريم که ديگران ندارند و يا ديگران چه خصوصياتي دارند که ما نداريم؟ چه خصوصياتي از ديگران را ما دوست داريم داشته باشيم و از چه خصوصيات خودمان خوشمان نمي‌آيد. کدام خصوصيات برازنده شما نيست. و مي‌خواهيد آنها را تغيير دهيد؟ پاسخ به اين پرسش‌ها مي‌توانند ملاک‌هاي خوبي را جهت تعيين جايگاهمان در اجتماع، فراروي ما قرار دهند. انسان براي اينکه خود را بشناسد بايد به ويژگي ‌هاي فردي افراد توجه کند. همانطور که اشاره شد، افراد براساس ويژگي‌هاي خاص خود با مسائل مختلف يکسان برخورد نمي‌کنند و واکنش‌هاي بعضا متفاوتي از خود بروز مي‌دهند. مثلا دو فردي که يکي از آنها برونگرا و ديگري درونگرا است، دوستان خوبي براي همديگر نخواهند بود. بنابراين ممکن است دوستان شما چيزهايي را ارزش بدانند که براي شما هيچ اهميتي ندارد و بر عکس به چيزهايي بي‌احترامي مي‌کنند که براي شما ممکن است بسيار قابل احترام باشد. لذا جهت شناخت خود، شناخت ويژگي‌هاي فردي افرا ديگر بسيار با اهميت است. يکي ديگر از مسائلي که در فرايند شناخت از خود مطرح است، توانايي‌هاي وجودي افراد است. مي‌دانيم که توجه به توانايي‌هاي فردي (جسمي و رواني) يکي از ملاک ها جهت تعيين سازگاري بين دو نفر است. «کبوتر با کبوتر باز با باز» نمونه‌اي روشن از توجه به هم‌سخني و هم مشربي دو دوست دارد. اغلب دوستان علايق و توانايي‌هاي مشترکي دارند، هر چند که در نوع توان و علايق آنان تفاوت وجود دارد، کسي که ورزشگار است بي‌شک با کسي دوست مي‌شود که بتواند در فرايند علايق مشترکش گام بردارد. کسي که علاقه و توان بازي‌هاي فکري را دارد، تمايل زيادي به دوستي با کسي دارد که بتواند او را در اين راستا همراهي نمايد. به هر حال مثال‌هاي فوق نمونه‌هايي از تفاوت افراد نسبت به يکديگر در ابعاد مختلف است.

در بين دانش‌ آموزان که نگارنده بسيار با آنها سرو کار دارد، ما به طيف بسيار گسترده‌اي از تفاوت در نقطه نظرات و ديدگاه‌ها برمي‌خوريم. عده‌اي در رياضي سرآمد ديگرانند، عده‌اي در ادبيات مهارت ويژه‌اي از خود بروز مي‌دهند و عده‌اي ديگر در فيزيک و شيمي يا در هنر و … از نظر مشاغل هم ظهور توانايي‌هاي فردي در يک پيوستار بسيار متفاوت قرار دارد که هر کسي با توجه به ويژگي‌هاي شخصيتي و اجتماعي و برداشت‌ها و نگرش‌ها به سمت و شماغل خاصي گرايش نشان مي‌دهند.

در هر حال اين توانايي (شناخت از خود) به ما اين امکان را مي‌دهد تا ضمن آگاه شدن از ويژگي‌ها و خصوصيات خود، نقاط ضعف، نقاط قوت و توانمندي‌ها، ترس‌ها و نگراني‌هاي خود را بشناسيم. خوشناسي و آگاهي از خويشتن به ما مي‌آموزد که در چه شرايطي تحت فشار رواني قرار مي‌گيريم و در چه شرايطي مي‌توانيم به شکل مؤثر و مطلوب رفتار کنيم. خودشناسي، پيش‌نياز روابط مؤثر اجتماعي و بين فردي است.

3- مهارت در برقراري روابط مطلوب با ديگران: انسان موجودي اجتماعي است. او نياز دارد که با همنوعان خود ارتباط برقرار نمايد، زيرا احساس تنهايي تقريبا براي همه انسان‌ها احساسي دردناک و رنج آور است. نياز به دوستي و برقراري ارتباط با ديگران موجبات ارتقاء سطح بهداشت رواني و اجتماعي ما را نيز فراهم مي‌آورد. هنگامي که آدمي با مشکلي يا مسئله‌اي برخورد مي‌کند که حل آن به تنهايي امکان پذير نيست اين، وجود دوستان و همفکران است که به او کمک مي‌کنند و لذا باعث خوشحالي و اميدواري آن فرد مي‌شوند. صحبت کردن با يک دوست مهربان و صبور باعث ايجاد احساس آرامش و حتي سبکي فرد مي‌گردد. امروزه ثابت شده افرادي که شبکه ارتباطي گسترده و دوستان فراواني دارند، در مقابله با چالش‌هاي زندگي موفقيت بيشتري را کسب مي‌کنند و از لحاظ سلامت جسمي و رواني نسبت به کساني که از لحاظ اجتماعي منزوي هستند، وضعيت بهتري دارند. متخصصان علوم رفتاري دريافته‌اند که يکي از نيازهاي اساسي انسان نياز به محبت، عاطفه ، توجه و مهرباني است. بر همين مبنا انسان بطور غريزي جهت ارضاي اين نياز طبيعي، تمايل به ارتباط با ديگران دارد و دوستي و برقراري ارتباط با همنوعان حد اعلاي آن مي‌باشد.

2دوستي و برقراري ارتباط دوستانه با ديگران داراي کارکردهاي مفيدي است. يکي از اين کارکردها اين است که دوستي با همنوعان موجب ثبات هيجاني ما مي‌گردد. به عبارت بهتر دوستي با اطرافيان به ما کمک مي‌کند تا موقعيت خود را در برابر ديگران بهتر درک کنيم. در واقع در چنين حالتي مي خواهيم ببينيم که آيا عملکرد مناسبي در قبال جامعه و ديگران داريم يا خير؟

اين موضوع بويژه در مواقع بحراني و اضطراب آور مصداق بيشتري دارد. وجود ديگران از اين حيث براي انسان ارزشمند است که موجب تحکيم توانايي آدمي براي مقابله با ناسازگاري‌ها و ناهمواري‌هاي زمان و جامعه مي‌گردد. کساني که به اجبار در انزوا قرار مي‌گيرند(مثل زنداني‌ها) نياز به برقراري ارتباط را به مراتب بيشتر از کساني که اين تجربه را نداشته‌اند، احساس مي کنند. يکي ديگر ار کارکردهاي دوستي‌هاي سالم اين است که مجالي فراهم مي‌آورد تا بوسيله آن انسان درباره هر چيز (از رويدادهاي مهم يا جزئي گرفته تا نکات صميمي و شخصي) اطلاعات مورد نياز براي زندگي‌اش را به دست آورد. در واقع ما در رابطه با ديگران از گفتگو و همنشيني با آنان چيزهاي جديدي ياد مي‌گيريم، به مسائل و نکات تازه‌اي برمي‌خوريم و در نتيجه افق ديدگاهمان وسيع‌تر مي‌گردد و بي‌شک هر چه از طريق پيش برويم به آگاهي‌هاي تازه‌اي دست مي‌يابيم. نهايتا اينکه اين توانايي به ما کمک مي‌کند تا در برقراري يک رابطه اجتماعي مطلوب (دوست يابي) به نحو موثر و مطلوبي عمل کنيم و در حفظ يک رابطه دوستانه در بهداشت روان ما تاثير بسزايي مي‌گذارد. مي‌توان گفت برقراري يک رابطه مطلوب با اعضاي خانواده، نقطه آغاز و حرکت اين توانايي است.

يکي از عناصر اصلي در برقراري روابط اجتماعي مؤثر توانايي «ابزار وجود» است. ابزار وجود به معناي گرفتن حق خود و ابراز عقايد، نظريات، احساسات و افکار خويش به طور مستقيم و صادقانه است. البته به نحوي که حقوق ديگران هم محترم شمرده شود. بطور کلي ابراز وجود متشکل از هفت جزء است: 1ـ ابراز نظريات و عقايد متفاوت: يعني لزومي ندارد وقتي در جمع دوستان و هم‌سالان هستيم همان عقيده و نظري را ابراز مي‌نمائيم که ديگران مي‌گويند، اظهار نظر ما مي‌تواند متفاوت و يا حتي متضاد نظر دوستان ديگر باشد. 2- تقاضاي تغيير رفتارهاي نامطلوب ديگران: چنانچه از دوستان ما رفتارهايي بروز کرد که مطابق نظر ما نيست، مي‌توانيم از دوستانمان بخواهيم تا اين رفتارها را تغيير دهند. پذيرش بي‌چون و چراي رفتار و عملکرد ديگران مي‌تواند ناشي از ضعف در توانايي ابراز وجود باشد. 3- رد درخواست‌هاي نامطلوب ديگران: کساني که از توانايي ابراز وجود در وجودشان برخوردار هستند چنانچه تقاضاي نامناسبي از طرف دوستان به ايشان پيشنهاد گردد، (مثلا پک زدن به سيگار) و يا هر تقاضايي که با نقطه نظرات و اعتقادات فرد مطابقت ندارد، به راحتي اين درخواستها را رد مي‌نمايد و چشم بسته و کورکورانه اين تقاضا را نمي‌پذيرند. 4- پذيرش کاستي‌ها و ضعف‌هاي خود: او مي‌داند که به هر حال به دليل انسان بودن داراي نقاط ضعفي است، آنها را مي‌پذيرد ولي در جهت جبران کاستي‌ها و برطرف نمودن ضعف‌هايش اقدام مي‌کند. 5- آغاز و ادامه روابط دوستانه با ديگران: حقيقت اين است که طرح ريزي دوستي با افراد ديگر مهارت‌هايي را مي‌طلبد که ممکن است همه افراد کم و بيش با آن آشنا باشند ولي مهمتر از آن توانايي استمرار روابط دوستانه با ديگران است. اين ادامه روابط به رفتارهاي متقابل افراد بستگي دارد. صادق بودن از فاکتورهاي مهمي است که مي تواند به استمرار دوستي‌ها بيانجامد و عدم صداقت به راحتي پيوندهاي دوستي افراد را از هم مي‌گسلد. 6- ابراز احساسات مثبت: توانايي ابراز وجود به انسان اجازه مي‌دهد در کنار دوستان خود خوش باشد، شادي کند و از بهداشت رواني مطلوب برخوردار گردد. 7- اداي جملات مرسوم و قابل قبول در هنگام رويارويي يا جدا شدن از ديگران: لازمه تداوم دوستي‌ها ابراز احساسات صميمانه با ديگران در هنگام مواجه شدن با آنان و يا خداحافظي از انها مي‌باشد ضمن اينکه اين توانايي نقش موثري در تحکيم روابط دوستانه از خود بجاي مي‌گذارد….

ادامه دارد …

مقاله از اصغر تنكابني


موضوعات: عمومی
   شنبه 7 بهمن 1391


فرم در حال بارگذاری ...