مباهله
چون هميشه، ايماني راسخ در درياي نگاهت موج ميزد.
تمام فانوسهاي هدايت را روشن کردي، دليل و برهان قاطع برايشان آوردي، معجزه قرآن را به همه نماياندي و حتي انجيل را بر صدق گفتارت گواه گرفتي؛ ولي نور هدايت، راه نفوذي در دلهايشان نيافت.
خدا بر ضمير نهانشان آگاه بود و نيتهاي ناپاکشان را ميديد؛ پس وحي فرستاد که پيامبرم! «به آناني که بعد از علم و دانشي که به تو رسيده، با تو ستيز ميکنند بگو که فرزندان و زنان و نزديکان خود را گرد آوريم و لعنت…»
شما پنج نفر…
روز مباهله فرا رسيد. تلاطم مهيبِ شک و ترديد، آرامش پوشالي قلبهايشان را درهم کوبيده بود. آرزو ميکردند تو را با گروهي از ياران و سربازانت ببينند تا اينکه با خاندان سراسر نورت به ميدان مباهله قدم بگذاري.
ولي تو آمدي؛ با دنيايي که محو تماشاي جمال و هيبت خاندان پاک و روحانيات شده بود. قلب زمان از استواري گامهاي علي عليهالسلام به تپش افتاد و گلهاي ياس، به تماشاي فاطمه عليهاالسلام عطرافشان شدند. دست در دانه اهل آسمان، حسن عليهالسلام ، را در دستان مهربانت داشتي و جگرگوشهات حسين عليهالسلام را عاشقانه به سينه چسبانده بودي. زمين بر آسمان فخر ميفروخت که بر پشت او گام مينهيد و آسمان از ديدن آن همه شکوه و وقار، به وجد آمده بود. باد، عظمت ايمانتان را در گوش هزار سرو آزاد نجوا کرد و يک دشت شقايق، شيفته پاکي نگاهتان شد… . و نجران، به حقانيت اين خاندان، اعتراف کرد
آیین عید غدیر و ائمه
ائمه اهلبیت(علیهم السلام)، این روز را شناخته و شناسانده وآن را عید نامیدند و همه مسلمانان را به عیدگرفتن آن دستوردادند و فضیلت آن روز و ثواب نیكوكارى در آن را بیان كردند.
فرات بن احنف مىگوید: به امام صادق(ع)عرض كردم: جانم فدایت!
آیا مسلمانان عیدى برتر از عید فطر و قربان و جمعه و روز عرفهدارند؟ فرمود: آرى! با فضیلتترین، بزرگترین و شریفترین روز عیدنزد خداوند، روزى است كه خدا دین را در آن كامل ساخت وبرپیامبرش محمد(ص)این آیه را نازل فرمود: (الیوم اكملت لكمدینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا)گفتم: آنكدام روز بود؟ فرمود: هرگاه یكى از پیامبران بنىاسرائیلمىخواست جانشین خود را تعیین كند و انجام مىداد، آن روز را عیدقرار مىدادند. آن روز، روزى است كه پیامبر اكرم(ص)على(ع)را بهعنوان هادى امت نصب كرد و این آیه نازل شد و دین كامل گشت ونعمتخدا بر مومنان، تمامشد. گفتم: آن روز، كدام روز از سالاست؟ فرمود: روزها جلو و عقب مىافتد، گاهى شنبه است، گاهى یكشنبه، گاهى دوشنبه، تا… آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه كارىسزاوار است كه انجام دهیم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز وشكر و حمد خداوند و شادمانى است، به خاطر منتى كه خدا بر شمانهاد و ولایت ما را قرار داد. دوست دارم كه آن روز را روزه بگیرید.
حسن بن راشد از امام صادق(ع)روایت مىكند كه: به آن حضرت عرضكردم: جانم فدایت! آیا مسلمانان را جز عید فطر و قربان، عیدىاست؟ فرمود: آرى اى حسن! بزرگتر و شریفتر از آن دو. پرسیدم: چه روزى است؟ فرمود: روزى كه امیرالمومنین(ع)به عنوان نشانه راهنما براى مردم منصوب شد. گفتم: فداى شما! در آن روز چه كارىسزاوار است كه انجام دهیم؟ فرمود: روزه مىگیرى و برپیامبر ودودمانش درود مىفرستى و از آنان كه در حقشان ستم كردند، بهدرگاه خدا تبرى مىجویى. همانا پیامبران الهى به اوصیاء خویشدستور مىدادند روزى را كه جانشین تعیین شده، «عید» بگیرند. پرسیدم: پاداش كسى كه آن روز را روزه بگیرد چیست؟ فرمود: برابربا روزه شصت ماه است.
عبدالرحمان بن سالم نیز از پدرش روایت كرده كه: از حضرتصادق(ع)پرسیدم: آیا مسلمانان غیر از جمعه، قربان و فطر، عیدىدارند؟ فرمود: آرى، عیدى محترمتر. گفتم: چه روز؟ فرمود: روزىكه حضرت رسول(ص)، امیرالمومنین(ع)را به امامت منصوب كرد وفرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه» . عرض كردم: آن روز، چهروزى است؟ فرمود: به روزش چه كاردارى؟ سال در گردش است، ولى آنروز، هیجدهم ذىحجه است. پرسیدم: در آن روز شایسته است چه كارىانجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و یادكردن محمدو آل محمد، خداوند را یاد مىكنید. همانا پیامبراكرم(ص) توصیهفرمود كه مردم این روز را عیدبگیرند. پیامبران همه چنینمىكردند و به جانشینان خود وصیت مىكردند كه روز تعیین جانشینرا عید بگیرند.
امام صادق(ع)نیز روزه غدیرخم را برابر با صد حج و عمره مقبولنزد خداوند مىدانست و آن را «عید بزرگ خدا» مىشمرد.
در «خصال» صدوق از مفضل بن عمر روایتشده كه: به حضرتصادق(ع)عرض كردم: مسلمانان چند عید دارند؟ فرمود: چهارعید. گفتم: عید فطر و قربان و جمعه را مىدانم. فرمود: برتر از آنهاروز هیجدهم ذىحجه است. روزى كه پیامبرخدا(ص)، (دست)حضرتامیر(ع)را بلند كرد و او را حجتبر مردم قرار داد. پرسیدم: دراین روز، چه باید بكنیم؟ فرمود: با آنكه هرلحظه باید خدا راشكر كرد، ولى دراین روز، به شكرانه نعمت الهى باید روزه گرفت. انبیاى دیگر نیز این گونه به اوصیاى خود سفارش مىكردند كه روزمعرفى وصى را روزه بدارند و عید بگیرند.
در حدیث دیگرى در «مصباح» شیخ طوسى» امام صادق(ع)آن روزرا روزى عظیم و مورد احترام معرفى كرده است كه خداوند حرمت آنرا برمومنان گرامى داشته و دینشان را كامل ساخته و نعمت رابرآنان تمام نموده است و در این روز، با آنان عهد و میثاق خویشرا تجدید كرده است. امام، غدیرخم را روز عید و شادمانى و سرورو روز روزه شكرانه دانسته كه روزهاش معادل شصت ماه از ماههاىحرام(محرم، رجب، ذى قعده و ذى حجه)است.
در حدیثى دیگر است كه، حضرت صادق(ع)در حضور جمعى از هوادارانو شیعیانش فرمود: آیا روزى را كه خداوند، با آن روز، اسلام رااستوار ساخت و فروغ دین را آشكار كرد و آن را براى ما و دوستانو شیعیانمان عید قرار داد، مىشناسید؟ گفتند: خدا و رسول وفرزند پیامبر داناتر است، آیا روز فطر است؟ فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هرچند این دو روز، بسیار مهم وبزرگند، اما روز «فروغ دین» از اینها برتر است، یعنى روزهیجدهم ذى حجه… . فیاض بن محمدبن عمر طوسى در سال 259(درحالى كه خودش 90 سال داشت.)گفته است كه حضرت رضا(ع) را در روزغدیر ملاقات كردم، درحالى كه در محضر او جمعى از یاران خاص وىبودند و امام(ع)آنان را براى افطار نگاه داشته بود و بهخانههاى آنان نیز طعام و خلعت و هدایا، حتى كفش و انگشترفرستاده بود و وضع آنان و اطرافیان خود را دگرگون ساخته بود وپیوسته فضیلت و سابقه این روز بزرگ را یاد مىفرمود.
محمدبن علاء همدانى و یحیى بنجریح بغدادى مىگویند: ما به قصد دیدار احمدبن اسحاق قمى (از اصحاب امام عسكرى«ع») درشهر قم به درخانهاش رفته، در زدیم. دختركى آمد. از او درباره احمدبن اسحاق پرسیدیم. گفت: او مشغول عید خودش است، امروزعید است. گفتیم: سبحان الله! عید شیعیان چهارتاست: عیدقربان،فطر، غدیر و جمعه. این نیز نشان دهنده سیره عملى بزرگان شیعه، نسبتبه این روزفرخنده است.
امید است كه جامعه شیعى، با اهتمام ورزیدن به عید ولایت ورهبرى، رشد خودشان را نشان دهند و با تكریم این حبل المتیناستوار شیعه، دین خویش را نسبتبه بنیادهاى اعتقادى ادا كنند.
منبع:ماهنامه كوثر،شماره 37
نزهت بادي ((ویژه شهادت سفیر امام حسین علیه السلام مسلم بن عقیل ))
تو گمان ميکني من خاطرات تلخ کوفه را از ياد بردهام؟
رنج عظيمي که پدرم علي عليهالسلام را واميداشت تا چاههاي اطراف کوفه را به همدردي خويش بطلبد، آن زخم غربتي که جگر برادرم حسن عليهالسلام را شرحه شرحه کرد؛ گمان ميکني از ياد بردهام؟
هنوز طنين گريههاي پيچيده در نخلستانهاي خاموش، خواب را از چشمانم ميربايد.
چقدر پدرم در اين شهر، بيوفايي ديد، تنهايي کشيد، غربت چشيد!
حالا تو از اين اندوهگيني که چرا مرا به کوفه فرا خواندهاي؟ گمان ميکني بوي خيانت را از نامههاي کوفيان نشنيدهام و يا شمشيرهاي پنهان در زير ردايشان در وقت بيعت با تو را نديدهام؟
مگر نه اينکه عالم پيش پاي امام، چون آيينهاي است که همه چيز را مينماياند؟! من اگر هم نبودم، فهميدن انديشه پليد کوفيان، کار سختي نبود. کوفيان به خيانت و پيمانشکني شهرهاند.
ديدار من و تو نزديک است
پسرعمو! اندوه من از غربت و تنهايي تو در ميان کوفيان است. گويا پيشاپيش ميبينم که با پارههاي آتش، بر سر و روي تو، راه تو را ميبندند و سر بريده تو را از بالاي دارالاماره به پايين مياندازند و تنت را در بازار ميچرخانند.
غربت و مظلوميت تو، مقدمه کربلاي من است. دل به اندوه مسپار که ديدار من و تو نزديک است؛ در نزد جدّمان رسول اللّه صلياللهعليهوآله !
در بی کران دشت عرفات
در بهار فرصت عمر، روزها و شبهایی است به زیبایی «لیله القدر»؛ بهتر از هزار روز و هزار شب، روزها و شبهایی که جاودانهاند و پلکان جاودانگیاند؛ پرشور و پرنور و پرفیض و پربرکت. چشمهی نور و صفا از بستر وجود آن میجوشد. روزها و شبهایی که میتوان با خواندن نغمهی «معرفت»، شهد «عبودیت» را چشید، و «عرفه» از آن روزهاست. روزی که اکسیر لطف الهی، دلهای زنگار گرفته از گرد و غبار عصیان و غفلت را، زندگی میبخشد.
«عرفه»، روز معرفت است، روز جاودانگی و ابدیت، روز عشق و فرزانگی.
روزی که غبار عصیان و افسار گسیختگی، از قلبها زدوده میشود؛روزی که هنگامهی حضور و شوق «توبه» است. «عرفه»، روزی است که ملایک در عرفات، سبد سبد گلواژههای رحمت الهی و طَبق طَبق شیرینی اجابت در دست، میرسند.
«روز عرفه»، روز عشق است و مهربانی؛ روز بهار فرصتها و هنگام رویش گلستان «رحمت» است.
«عرفه» نگین انگشتری ذیحجه است، نغمهی زیبای شکفتن در باغ صفا و مروه، شعر مشعر دل، صفای «صفا دلان»، مروّت «مروه پویان» و زمزمهی «زمزم نوشان» است.
«عرفه»، روز اشک است و ناله. «عرفات»، سرزمین اشکها، سرزمین عشق، سرزمین میعاد، سرزمین نور و سرور، سرزمین تقوا و توبه و سرزمین درد و درمان است. از گوشه گوشهی این دشت، ندای «لَبَّیْکَ، اَللَّهُمَّ لَبَّیْک، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ …» به عرش برین میرسد.
گوش کن! میشنوی؟ نگاه کن! میبینی؟ در بیکران دشت عرفات، هیچ نجوایی جز نیایش عاشقان به گوش نمیرسد؛ هنوز زیباترین نغمهای که عرش را میلرزاند، مناجات عرفهی پارهی تن رسول و نور دیدهی بتول است که در خلوت این صحرای ملکوتی، در برابر معبودش زانو زده و دستهایش بهسوی آسمان بلند است. گاه تبسمی بر لبانش نقش میبندد و گاه سیل اشک امانش نمیدهد.
«عرفه»، روز حسین علیهالسلام است و حسینی شدن؛ دل بر حسین علیهالسلام سپردن و هم نوا با حسین علیهالسلام خواندن.
«عرفه»، روز دعاست و دعا، قرارگاهِ اجابت در درگاه رحمت پروردگار حسین علیهالسلام .
«عرفه»، روز خداست و خدایی شدن. در عرفه، میتوان دستان رحمت خدا را بر سر بندگان حس کرد. حجتش بیپرده نمایان است و رحمتش بیکران. «عرفه»، روز شکستن بتهای درون است روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک.
پهن دشت عرفات
جلوهگاهی است که در آینهاش
چهرهی روشن وحدت پیداست
همه در زیر یکی سقف بلند
به مناجات و عبادت مشغول
اشک بر دیده و با بار گناهی بر دوش
همه در راز و نیاز،
جامهای ساده و یکسان بر تن.
زمین ،مادری مهربان زمین، مجّهزترین و بزرگترین سفینه فضایی هستی است که میلیاردها مسافرش را رایگان به سفر آفاق و انفس میبرد و بزرگترین گاوصندوق بانک جهانی است که سنگهای قیمتی و ذخایر خود را در دل سخت کوهها پسانداز کرده است. زمین، راحتترین مهد آسایش است و جوشانترین چشمه معایش. زمین، سیارهای است که جز محبت، سوختی ندارد و تنها در مدار و جاده عشق طواف میکند. و بیهیچ خستگی، از کار شبانهروزی خود، لحظهای دست نمیکشد. زمین، امنترین فرودگاه بین المللی پرندگان و وسیعترین انبار آذوقه است که حبوبات، میوهها و سبزیهای گوناگون را در جشن چهارفصل ایام، به مخلوقات تقدیم میکند. به صحرا بنگرم صحرا ته وینم به دریا بنگرم دریا ته وینم به هر جا بنگرم کوه درو دشت نشون از قامت رعنا ته وینم … و زمین در سینه خویش، آلبومی از خاطرات دیدنی گذشتگان دارد؛ خاطراتی که به تعبیر قرآن، درهای عبرت و درس آموزی را به روی ما گشوده است: «قُل سیرُوا فی الارضِ فأُنظُرُا کیفَ کانَ عاقبهُ المُجْرِمینَ» زمین، پاکترین سجاده خداپرستان است که عاشقانهترین بوسه سجود را از مُهر عبودیت گرفتهاند؛ عارفان بیریایی که آسمان را سقف و ستارگان را چراغِ خانه تفکر در آیات الهی برگزیدهاند. زمین، مادر مهربانی است که فرزندان خود را در آغوش آرام خود گرفته و به عشق آنها، چشمههای اشک از گوشههای چشمان خود به راه انداخته است. آری! زمین، فیلم مستندی است که سناریوی زندگی خوب و بد ما در آن بازی میشود و برای همیشه در بایگانی ملایک حفظ میشود 25 ذیحجه ، روز دحو الارض گرامی باد.