خميني شهرهمچنان بيداراست
متولدکه شدم اسمم راتوي ثبت احوال ثبت کردند ،محل صدورشناسنامه ام را زدند خميني شهر
بزرگترکه شدم پابه عرصه ي علم ودانش گذاشتم ،وقتي حرف ازعلماوشهدا مي شد يادم مي افتاد،به 23هزارشهيد ،به سرداراعتصامي، ابراهيمي، نواب صفوی ،به آيت الله اشرفي ،آيت الله معرفت، وآيت الله جبل آملي، آیت الله فیاض ،آیت الله شیخ محمد حسین نجفی ،….
نيازنبودکه بگويند محرم است همه جا سياه پوش بود،نام حسين بر سردرهمه دلها حک شده بودتاجايي که نام شهرمان راگذاشتند حسينيه ايران ….
روزي که شيپورجنگ به صدا درآمددسته دسته سبکبالان عاشق ازپيروجوان جان به کف دست گرفتندوشربت شهادت نوشيدند….
خيابان هاي شهرما صداي پاي مردان وزنان سلحشورراهنوزبه يادداردکه بامشت هاي گره شده فريادخودرابرسرابرقدرت ها سردادند وباحجاب فاطمي سروده ي زنان برومندراآويزه عالم کردند….
سنگرمساجدومحفل نماز جمعه ماهنوز ازعطرعاشقان ولايت پراست….
سراسرشهرم جز غيرت وعفت وجوانمردي نيست اماامروزچه شده ….
چه شده که دست نامحرمان روزگار به شهرمان درازشده ؟!
مگرخبرندارندکه خميني شهري ها همچنان بيدارند!!
وافسوس که بعضي ناآگاهان روزگار بدون درنظرگرفتن سابقه تابناک خميني شهر پرده جهل تاريک خويش رابررخ پرفروغ آن کشيدند…(بزگنمایی حادثه اراذل و اوباش)
آيا با ابوجهل ها وابوسفيان ها مکه هارابدنام مي کنند؟
مردم خميني شهر همگي محمدي وحسيني اند،،جهالت ها رادرخاک بهشتي خود دفن ونابود مي کنند


موضوعات: عمومی
   چهارشنبه 1 تیر 1390نظر دهید »

آمادگي‌ نظامي‌
امر بسيار جالب‌ و بسيار مهم،‌ امر آمادگي‌ نظامي‌ در عصر انتظار است.‌ مومن‌ منتظر بايد هميشه‌ آمادگي‌ نظامي‌ و نيروي‌سلحشوري‌ داشته‌ باشد تا به‌ هنگام‌ طلوع‌ حق‌ به‌ صف‌ پيکاران‌ رکاب‌ آنحضرت‌ بپيوندد امام‌ صادق‌(ع‌) فرمودند: «ليعدن‌ احدکم‌ لخروج‌القائم‌ و لو سهما فان‌ الله‌ اذا علم‌ ذلک‌ من‌ نيته‌ رجوت‌ لان‌ ينسي‌ في‌ عمره‌ حتي‌ يدرکه‌ و يکون‌ من‌ اعوانه‌ و انصاره‌» مي‌بايست‌ هر يک‌ ازشما براي‌ قيام‌ قائم،‌ اگر چه‌ يک‌ تير تهيه‌ کند. همانا خداوند هنگامي‌ که‌ اين‌ نيت‌ را در او مي‌بيند اميدست‌ که‌ عمرش‌ را طولاني‌ سازد تاآنکه‌ او را دريابد و از ياران‌ و ياوران‌ او باشد
در گذشته‌ شيعيان‌ به‌ اين‌ امر توجه‌ بيشتري‌ داشتند تا جايي‌ که‌ برخي‌ شمشير يا سلاحي‌ ديگر در خانه‌ نگاه‌ مي‌داشتند. به‌ بعد انساني‌ اين‌کار بنگريد! انسان‌ در مدت‌ عمر خود اسلحه‌ داشته‌ باشد که‌ به‌ هنگام‌ ظهور منجي‌ انسانيت‌ و گسترنده‌ي‌ اصول‌ عدالت‌ و در هم‌ کوبنده‌ي‌ جباران‌ به‌ او بپيوندد و براي‌ نجات‌ بشريت‌ مظلوم‌ و انسانيت‌ محروم‌ به‌ پا خيزد. اين‌ چه‌ زلال‌ جاري‌ و چه‌ باور تابناکي‌ است‌

اخلاق‌ اسلامي‌
معلوم‌ است‌ که‌ اين‌ بعد نيز بايد در جامعه‌ي‌ منتظر حضور محسوس‌ داشته‌ باشد. جامعه‌ي‌ منتظر بايد جامعه‌اي‌ اسلامي‌ باشد و بزرگترين‌وجه‌ تمايز جامعه‌ي‌ اسلامي‌ از ديگر جامعه‌ها همان‌ اخلاق‌ نوراني‌ اسلام‌ است‌. انسان‌ منتظر بايد داراي‌ اخلاق‌ اسلامي‌ باشد و جامعه‌ي‌منتظر بايد مظهر اخلاق‌ اسلامي‌ باشد. امام‌ جعفر صادق‌(ع‌) در حديثي‌ که‌ بخشي‌ از آن‌ ذکر شد مي‌فرمايد: هر کس‌ خوش‌ دارد در شمار اصحاب‌ قائم‌ باشد بايد در عصر انتظار مظهر اخلاق‌ نيک‌ اسلامي‌ باشد. چنين‌ کسي‌ اگر پيش‌ از قيام‌ قائم‌درگذرد، پاداش‌ او مانند کساني‌ باشد که‌ قائم‌ را درک‌ کنند و به‌ حضور او برسند پس‌ (در دينداري‌ و تخلق‌ به‌ اخلاق‌ اسلامي‌) بکوشيد و درحال‌ انتظار ظهور حق‌ به‌ سر بريد .اين‌ (کردار پاک‌ و افکار تابناک‌) گوارا باد بر شما اي‌ گروهي‌ که‌ رحمت‌ خدا شامل‌ حال‌ شماست‌
و اينکه‌ تاکيد شده‌ است‌ که‌ شيعه‌ بايد« زَين‌ »امامان‌ خود باشد نه‌ «شَين»‌ آنان‌، رعايت‌ آن‌ در عصر انتظار به‌ صورتي‌ موکدتر لازم‌ است‌. شيعه‌بايد با رفتار انساني‌ و اخلاق‌ محمدي-‌ علوي‌ و فضائل‌ جعفري‌، همواره‌ مايه‌ي‌ زينت‌ و افتخار و آبروي‌ ائمه‌ي‌ طاهرين‌ باشد نه‌ مايه‌ي‌ ننگ‌آنان‌. بايد طوري‌ باشد که‌ ائمه‌ بتوانند به‌ شيعيان‌ خود افتخار کنند و اين‌ رعايت‌ در دوران‌ غيبت‌ امام‌ به‌ احترام‌ امام‌ واجب‌تر است



تمرين و رياضت
منتظران با اخلاص در مرحله ي تربيت نفس و خود سازي به امر ديگري نيز بايد توجه کنند توجهي عميق. آن امر، تمرين زندگي است ساده و خشن و دور از رفاه و تن آساني، تا بدينگونه با زندگي پيشواي قيام هماهنگ گردند و تاب پيروي از او پيدا کنند.

هيچگونه ضعفي و سستي و اميال و علايقي نبايد شخصيت صخره سانِ انسان منتظر را دستخوش قرار دهد. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: «درباره ي خروج قائم، خيلي عجله داريد، هان! به خدا سوگند، او جامه ي مويين مي پوشد و نان جوين مي خورد.

روزگار قيام او، روزگار به کار بردن شمشير است . . . او شبانگاهان به دردمندان و نيازداران سر مي زند و روزها به نبرد در راه دين مي پردازد. . .»

آري درد آشنايان! به همراهي آن پيشواي درد آشنا به پا مي خيزند و جباران را با مجاهده و جنگ، در پرتو ياري و نصر خدايي، از ميان بر مي دارند و خود مانند محرومترين محرومان زندگي مي کنند. خوراکي خشک و اندک مي خورند و جامه اي خشن و کم بها مي پوشند. اينسان رفتار مي نمايند تا محروميت را از جهان بردارند.


تقيد مکتبي‌
يکي‌ از ابعاد مهم‌ در فلسفه‌ ي‌ عالي‌ تشيع‌ تقيد به‌ مکتب‌ و خط‌ مکتب‌ است‌ در صخره‌ي‌ استوار اعتقادات‌ شيعي‌ به‌ تعبير ديگر تولي‌ وتبري‌ متابعت‌ محبت‌آميز از حق‌ و دستورات‌ اهلبيت‌ در تمامي‌ شؤون‌ و مخالفت‌ خصمانه‌ با ناحق‌ و دوري‌ از دشمنان‌ خدا و اهل‌ بيت‌(ع‌)
اين‌ است‌ شعار شيعه‌ در طول‌ تاريخ‌ شيعه‌ فقط‌ دين‌ خدا را مي‌شناسد و به‌ آن‌ عشق‌ مي‌ورزد و هيچ‌ گونه‌ انعطاف‌پذيري‌ در برابر دشمنان‌دين‌ در سراسر وجودش‌ راه‌ ندارد پيامبراکرم‌(ص‌) فرمودند «خوشا به‌ حال‌ منتظراني‌ که‌ به‌ حضور قائم‌ برسند آنان‌ که‌ پيش‌ از قيام‌ او نيزپيرو اويند با دوست‌ او عاشقانه‌ دوستند و موافق‌ و با دشمن‌ او خصمانه‌ دشمنند و مخالف.



عدل‌ و احسان‌
مساله‌ي‌ ديگري‌ که‌ مسلمان‌ منتظر بايد به‌ آن‌ اهميت‌ بسيار بدهد و در تحقق‌ و گسترش‌ آن‌ بکوشد ،عدل‌ و احسان‌ است‌. يکي‌ از شعارهاي ‌سرلوحه‌اي‌ در قرآن‌ کريم‌ اين‌ شعار سترگ‌ است: ان‌ الله‌ يامر بالعدل‌ و الاحسان‌: خداوند به‌ اقامه‌ي‌ عدل‌ و اشاعه‌ي‌ احسان‌ امر مي‌کند
سخن‌ از عدالت‌ و دادگري‌ در اسلام‌ و قرآن‌، اصلي‌ است‌ بنيادي‌ و همه‌گير که‌ نيازي‌ به‌ توضيح‌ ندارد. اهميت‌ اين‌ اصل‌ تا آنجاست‌ که‌ دربسياري‌ از احکام‌ فقهي‌ و عبادي‌ نيز به‌ گونه‌اي‌ به‌ لزوم‌ عدالت‌ بر مي‌خوريم‌. از جمله‌ در نماز جماعت‌ که‌ مي‌گويند پيشنماز بايد عادل‌باشد و اين‌ عدالت‌ که‌ در پيشنماز شرط‌ است‌ نيز به‌ نوعي‌ ترک‌ ظلم‌ است‌ نسبت‌ به‌ نفس‌ و نسبت‌ به‌ غير
اين‌ است‌ که‌ منتظران‌ ظهور دولت‌ حق‌ و حکومت‌ عدل‌ که‌ دينشان‌ اسلام‌ است‌ و کتابشان‌ قرآن‌ و نخستين‌ امامشان‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ است(‌يعني‌ تجسم‌ اعلاي‌ عدالت‌ و دادگري‌) و خود، در انتظار تحقق‌ حکومت‌ عدل‌ جهاني‌ به‌ سر مي‌برند بايد پيوسته‌ نمونه‌ي‌ اين‌ عدل‌ وعدل‌طلبي‌ باشند و اين‌ چگونگي‌ را نشان‌ دهند و جامعه‌ي‌ خويش‌ را از احسان‌ سرشار سازند بايد جامعه‌ي‌ آنان‌ نمونه‌ي‌ آن‌ عدل‌ و دادي‌باشد که‌ از آن‌ دم‌ مي‌زنند و منتظر ظهور ابعاد ملي‌ و جهانگير آنند
مي‌شود جامعه‌اي‌ ،خود را منتظر حکومت‌ عدل‌ جهاني‌ بداند و خود در محيط‌ خود در روابط‌ خود در معاملات‌ و حقوق‌ و قوانين‌ خودعدالت‌ را عملي‌ نسازد و رعايت‌ نکند و به‌ عدل‌ و داد نگرايد و از عدل‌ و داد طرفداري‌ نکند و در راه‌ آن‌ به‌ پا نخيزد و نشاني‌ از بسط‌ وعدل‌ و احسان‌ در آن‌ جامعه‌ نباشد؟ اين‌ امر چگونه‌ مي‌تواند بود؟ و اگر باشد صدق‌ اينگونه‌ مردمي‌ در انتظار از کجا نمودار خواهدگشت‌؟


نگهباني‌ ايمان‌
يکي‌ از ابعاد عظيم‌ تکليف‌ حساس‌ و بزرگ‌ در روزگاران‌ غيبت‌ و انتظار، حفظ‌ دين‌ و نگهباني‌ مرزهاي‌ عقيدتي‌ و حراست‌ باورهاي‌ مقدس‌است‌. جامعه‌ي‌ منتظر نبايد درباره‌ي‌ اين‌ امر عظيم‌ سستي‌ روا بدارد
لازم‌ است‌ فروغ‌ ايمان‌ و نور يقين‌ و پرتو عقيده‌ي‌ به‌ حق‌ و تشعشع‌ اعتقادات‌ راستين‌ همواره‌ در دل‌ و جان‌ مردم‌ محفوظ‌ باشد و پيوسته‌ژرفتر و ژرفتر شود و بارورتر و بارورتر گردد
لازم‌ است‌ جان‌ و دل‌ نوباوگان‌ و نوجوانان‌ و جوانان‌، هر دم‌ در برابر تابش‌ اعتقادات‌ حقه‌ قرار گيرد و از اين‌ تابش‌ و تجلي‌ آکنده‌ گردد
لازم‌ است‌ ايمان‌ جزء وجود آنان‌ و مايه‌ي‌ تقوم‌ هويت‌ اصلي‌ آنان‌ باشد تا کم‌کم‌ حق‌ و فداکاري‌ در راه‌ اعتلاي‌ حق‌ چون‌ خون‌ همه‌ي‌ وجودآنان‌ را گرم‌ کند و چون‌ روح‌ جوهر حيات‌ آنان‌ باشد
لازم‌ است‌ سعي‌ شود تا ايمان‌ اعتقادي‌ با ايمان‌ عملي‌ در آنان‌ اتحاد يابد و از نخستين‌ سنين‌ تکليف‌ و توجه‌ بعد عمل‌ به‌ احکام‌ نيز عمل‌درست‌ در زندگاني‌ آنان‌ حضور قاطع‌ بيابد
در روزگار غيبت‌ امام‌ و طولاني‌ شدن‌ عصر انتظار ممکن‌ است‌ شبهه‌هايي‌ در ذهن‌ برخي‌ بيابد يا شياطين‌ پنهان‌ و شياطين‌ آشکار به‌ سست‌کردن‌ پايه‌هاي‌ اعتقادي‌ کساني‌ بويژه‌ جوانان‌ برخيزند. بايد در برابر اين‌ شبهه‌ها مقاومت‌ کرد و آنها را از ذهنها و دلها زدود .همچنين‌ مطالب ‌و مسائلي‌ در روند زمانه‌ و تحولات‌ زندگي‌ بشر و پيدا شدن‌ افکار و مسلکها ،بروز مي‌کند که‌ ممکن‌ است‌ ظلمتهاي‌ فکري‌ بيافريند و به‌ايمانها و روشناييهاي‌ قلوب‌ زيان‌ برساند بايد در برابر اين‌ مطالب‌ و مسائل‌ نيز پايدار بود و پايداري‌ کرد و در رد و رفع‌ آنها و روشن‌ کردن‌پوچي‌ آنها به‌ کوشش‌ برخاست‌
بطور کلي‌ حوزه‌هاي‌ علمي‌ و اعتقادي‌ و نگهبانان‌ ميراث‌ قرآني‌ و فرهنگ‌ تربيتي‌ اسلامي‌، بايد در برابر همه‌ي‌ اين‌ تهاجمات‌ پايداري‌ کنندو به‌ تناسب‌ هر مورد به‌ دفع‌ اين‌ زيانها و خطرها بپردازند. اينهمه‌ تاکيد که‌ در احاديث‌ درباره‌ي‌ حفظ‌ ايتام‌ آل‌ محمد(ع‌) شده‌ است،‌ قسمتي‌از آن‌ تاکيدها ناظر به‌ اين‌ بعد است‌، بعد اعتقادي‌. اين‌ ايتام‌، ايتام‌ معنوي‌ و تربيتي‌ هستند و اين‌ حفظ‌، -از جمله‌- حفظ‌ اعتقاد ديني‌ و تربيت‌ديني‌ است‌ در توده‌ها، بويژه‌ در جوانان‌ و نوجوان.‌ و اينهمه‌ که‌ اهميت‌ داده‌اند به‌ پاسداري‌ از مرزهاي‌ اعتقادي‌ و گفته‌اند عالمان‌ ،حافظ‌ دين‌و نگهبانان‌ عقايد مردم‌ از انحراف،‌ “پاسداران‌” مرزهاي‌ دينند، اينها همه‌ در آن‌ صورت‌ است‌ که‌ اين‌ نگهباني‌ و پاسداري‌ به‌ نحو احسن‌ به‌عمل‌ آيد
حفظ‌ و گسترش‌ اعتقاد ديني‌ و شناخت‌ درست‌ اعتقادي‌ و عملي‌ که‌ وسيله‌ي‌ تشخيص‌ حق‌ از باطل‌ است‌ در روزگار متصل‌ به‌ ظهور مفيدتر بلکه‌ لازمتر است‌. چنانکه‌ در احاديث‌ رسيده‌ است‌ و اين‌ بدان‌ علت‌ است‌ که‌ تنها دارندگان‌ عقيده‌ و عملند که‌ در مسائل‌ و حوادث‌پيش‌ از ظهور گم‌ نمي‌شوند و دچار ترديد نمي‌گردند و حق‌ را تشخيص‌ مي‌دهند. آري‌ آنان‌ که‌ اعتقاد صحيح‌ و عمل‌ صالح‌ داشته‌ باشند به‌تصديق‌ و تاييد مهدي‌(ع‌) مبادرت‌ مي‌کنند و به‌ سعادت‌ بزرگ‌ مي‌رسند. اين‌ است‌ که‌ تا به‌ هنگام‌ ظهور مهدي‌ يعني‌ هنگامي‌ که‌ فرياد او به‌گوش‌ همگان‌ برسد بايد اعتقاد صحيح‌ و عمل‌ صالح‌ در مردم‌ منتظر حفظ‌ گردد
در احاديث‌ و تعاليم‌ از اهميت‌ ايمان‌ در عصر غيبت‌ به‌ گونه‌هايي‌ عجيب‌ ياد شده‌ است‌ و منتظران‌ مومن‌ داراي‌ مقام‌ و منزلت‌ شمشيرزنان‌ در رکاب‌ پيامبر دانسته‌ شده‌اند از اين‌ بالاتر پيامبر اکرم‌ آنان‌ را برادران‌ خود خوانده‌ است‌. همچنين‌ از نظر خردمندي‌ و بصيرت‌ واعتقاد و اخلاص،‌ مورد ستايش‌ بسيار قرار گرفته‌اند. دلهاي‌ منتظران‌ مومن‌ در سخن‌ امام‌ صادق‌(ع‌) که‌ سپس‌ نقل‌ خواهد شد چونان‌ “قنديلهاي‌ روشن‌” توصيف‌ شده‌ است‌.
پيامبر اکرم‌(ص‌) خطاب‌ به‌ اصحاب‌:
… شمايان‌ اصحاب‌ منيد، ليکن‌ برادران‌ من‌ مردمي‌ هستند که‌ در آخرالزمان‌ مي‌آيند. آنان‌ به‌ نبوت‌ و دين‌ من‌ ايمان‌ مي‌آورند با اينکه‌ مرا نديده‌اند… هر يک‌ از آنان‌ اعتقاد و دين‌ خويش‌ را با هر سختي‌ نگاه‌ مي‌دارد چنانکه‌ گويي‌ درخت‌ خار مغيلان‌ را در شب‌ تاريک‌ با دست ،‌پوست‌ مي‌کند. با آتش‌ بر دوام‌ چوب‌ داغ‌ را در دست‌ نگاه‌ مي‌دارد. آن‌ مومنان‌ مشعلهاي‌ فروزانند در تاريکيها. خداوند آنان‌ را از آشوبهاي‌تيره‌ و تار (آخرالزمان‌) نجات‌ خواهد داد. لاحدهم‌ اشد بقية‌ علي‌ دينه‌ من‌ خرط‌ القتاد في‌ الليلة‌ الظلماء او کالقابض‌ علي‌ جمر الغضا اولئک‌مصابيح‌ الدجي‌ ينجيهم‌ الله‌ من‌ کل‌ فتنة‌ غبراء مظلمة‌



دينداري
از ويژگيهاي انسان منتظر دينداري است و ديانت پيشگي، جز اين نمي توان تصور کرد. انسان در دوران غيبت، بايد با مواظبت بيشتر، به امر دين خود، و به دينداري و صحّت اعمال خود بپردازد و از هر گونه سستي، انحراف دوري گزيند و در خط صحيح قرار گيرد و دائماً متوجه و متوسل به امام خود باشد امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: «براي صاحب الامر غيبتي طولاني است; در اين دوران هر کسي بايد تقوي پيشه کند و چنگ در دين خود زند».

آمادگي نظامي: امر بسيار جالب و بسيار مهم امر آمادگي نظامي در عصر انتظار است. مؤمن منتظر بايد هميشه آمادگي نظامي و نيروي سلحشوري داشته باشد تا به هنگام طلوع حق، به صف پيکارگران رکاب آنحضرت بپيوندد. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: «لِيُعِدَّنَّ أحدُکم لخروج القائم ولو سهماً فإنّ اللّه إذا علم ذلک من نيّته رجوتُ لأن ينسئ في عمره حتّي يُدرکُه ويکون من أعوانه وأنصاره» مي بايست هر يک از شما براي قيام قائم اگر چه يک تير تهيه کند. همانا خداوند هنگامي که اين نيت را در او مي بيند اميدست که عمرش را طولاني سازد تا آنکه او را دريابد و از ياران و ياوران او باشد.

در گذشته شيعيان به اين امر توجه بيشتري داشتند تا جايي که برخي شمشير يا سلاحي ديگر درخانه نگاه مي داشتند.

به بعد انساني اين کار بنگريد! انسان در مدت عمر خود اسلحه داشته باشد که به هنگام ظهور منجي انسانيت و گسترنده ي اصول عدالت و در هم کوبنده ي جباران به او بپيوندد و براي نجات بشريّت مظلوم و انسانيّت محروم به پا خيزد. اين چه زلال جاري و چه باور تابناکي است. آفرين بر اين اعتقاد و آمادگي.



تمرين و رياضت
منتظران با اخلاص در مرحله ي تربيت نفس و خود سازي به امر ديگري نيز بايد توجه کنند توجهي عميق. آن امر، تمرين زندگي است ساده و خشن و دور از رفاه و تن آساني، تا بدينگونه با زندگي پيشواي قيام هماهنگ گردند و تاب پيروي از او پيدا کنند.

هيچگونه ضعفي و سستي و اميال و علايقي نبايد شخصيت صخره سانِ انسان منتظر را دستخوش قرار دهد. امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: «درباره ي خروج قائم، خيلي عجله داريد، هان! به خدا سوگند، او جامه ي مويين مي پوشد و نان جوين مي خورد.

روزگار قيام او، روزگار به کار بردن شمشير است . . . او شبانگاهان به دردمندان و نيازداران سر مي زند و روزها به نبرد در راه دين مي پردازد. . .»

آري درد آشنايان! به همراهي آن پيشواي درد آشنا به پا مي خيزند و جباران را با مجاهده و جنگ، در پرتو ياري و نصر خدايي، از ميان بر مي دارند و خود مانند محرومترين محرومان زندگي مي کنند. خوراکي خشک و اندک مي خورند و جامه اي خشن و کم بها مي پوشند. اينسان رفتار مي نمايند تا محروميت را از جهان بردارند.


موضوعات: فرهنگ مهدويت
   یکشنبه 27 فروردین 1391نظر دهید »

بررسی رفتارهای زنان در مقیاس فردی ـ خانوادگی ـ اجتماعی

در ادامه مباحث گذشته به بررسی مقیاس فعالیت زنان در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی می‌پردازیم.
الف ـ مقیاس فردی
مراد از مقیاس فردی به مجموعه رفتارهای در محدوده حالات روحی، ذهنی و عملی فرد اطلاق می‌شود که فارغ از هر گونه ارتباط و تعامل با دیگران است.

ب ـ‌ مقیاس خانوادگی
برای عموم بانوان محترم امری آشنا و به شکلی مورد ابتلاست؛ به دلیل این که هر یک از بانوان به طور طبیعی عضو خانواده‌ای محسوب می‌شوند. فعالیت‌های خانوادگی اعم است از وظیفه‌ای که زن در قبال همسر یا در قبال فرزندان بر عهده می‌گیرد ویا امور مشترک مربوط به خانواده که به نوعی به تربیت و اخلاق و رفتار افراد خانواده یا اقتصاد خانواده مربوط می‌شود.
ج ـ مقیاس اجتماعی
فعالیت هایی است که زن، فراتر از محدوده تعریف شده خانواده، به مسئولیت پذیری می‌پردازد. اصولاً‌ فعالیت‌های اجتماعی به فعالیت هایی اطلاق می‌شود که به صورت فردی قابل تحقق نیست و با مشارکت جمعی عده‌ای از افراد، اعم از مرد یا زن، قابل تحقق است؛ برای مثال، ساخت وراه اندازی یک اتومبیل به نحوی که یک فرد بخواهد از ابتدا تا انتها، تمامی مراحل طراحی و تولید و مونتاژ را انجام دهد، تقریباً‌محال جلوه می‌کند و چه بسا یک فرد در ساختن بخشی از اتومبیل  موفق نباشد. بنابراین،‌حضور زنان در فعالیت‌های اجتماعی به معنای مشارکت درچنین فرایندهایی است.[4]
براین اساس در این قسمت از نوشتار به بررسی سیره عملی حضرت زهرا(س)‌ در سه مقیاس فردی، خانوادگی و اجتماعی پرداخته می‌شود.
الف ـ‌ رفتارهای فردی
1 ـ رعایت پوشش و حجاب
علی (ع) فرمود: نابینایی در خانه حضرت زهرا (س) وارد شد حضرت خود را پشت پرده یا دیوار پوشاند. پیامبر (ص) فرمود چرا با این که نابینا تو را نمی‌بیند از وی حجاب می‌گیری؟ عرض کرد: اگر او مرا نمی‌بیند، من که او را می‌بینم و او نیز بوی مرا استشمام می‌کند.
«فقال رسول الله(ص): اشهد انک بضعه منی» پیامبر(ص) در تایید رفتار حضرت زهرا فرمود گواهی می‌دهم که تو حقا پاره تن من هستی.[5]
2 ـ ‌صبر و حوصله
فاطمه(س) در یاد دادن مسائل دین به دیگران از حوصله و پشتکار فراوانی برخوردار بود. روزی زنی نزد او آمد وگفت: مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرده و مرا فرستاده تا از شما مسئله‌ای را بپرسم.حضرت زهرا سلام اللّه علیها سؤال او را پاسخ فرمود، زن برای بار دوم وسوم مسئله‌ای پرسید و پاسخ شنید اینکار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوی بزرگوار ، سؤال وی راپاسخ فرمود. زن از رفت و آمدهای پی در پی شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمی‌اندازم. فاطمه سلام اللّه علیها فرمود: باز هم بیا و سوالهایت را بپرس ، تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمی‌شوم. زیرا از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای پیرو ما محشور می‌شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت‌های گرانبها عطا می‌گردد واندازه پاداش به نسبت میزان تلاش است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند.[6]
3 ـ‌ عدم تعلق به زینت‌های دنیوی
امام سجاد(ع) فرمودند: «اسماء بنت عمیس» برایم نقل کرد که من نزد (جدّه تو) فاطمه(س) بودم هنگامی که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر او وارد شد و او گردنبدی از طلا به گردن داشت که امیر المؤمنان علی(ع) از سهم خود از غنائم برای او خریده بود، پیامبر فرمود: «ای فاطمه! (شایسته است که از این زینت حلال پرهیز نمایی تا) مردم نگویند فاطمه(س) دختر محمد لباس جبّاران را بر تن می‌کند.»
حضرت فاطمه(س) گردن بند را فروخت و با آن بنده‌ای را خریداری و آزاد ساخت، و رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از این کار شادمان شد.[7]
در روایت دیگری امام باقر(ع) فرمود، رسول خدا(ص) چون می‌خواست به سفری برود با هرکس از اقوامش خداحافظی می‌کرد و با آخرین فردی که خدا حافظی می‌کرد فاطمه(س) بود و شروع سفرش از خانه او بود، و چون باز می‌گشت ابتدا نزد فاطمه می‌رفت و دیدار اقوام را از او شروع می‌فرمود.
یک بار پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به سفر رفت و علی(ع) نیز از غنائم جنگی چیزی به دست آورده و به فاطمه داده و رفته بود، و فاطمه(س) با آن، دو النگوی نقره و پرده‌ای تهیه فرموده و پرده را جلوی در آویخت؛ چون رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بازگشت، به مسجد داخل شد و سپس همان طور که عادتش بود به سوی خانه فاطمه(س) آمد، فاطمه(س) شادمان برخاست، و با شور و شوق به سوی پدرش شتافت؛ اما پیامبر چون النگوی نقره را در دست او و پرده را بر در خانه مشاهده کرد. (پیش نیامد) و در جایی (کنار خانه) نشست که فاطمه(س) را می‌دید، فاطمه(س) گریست و اندوهگین شد و گفت: «پیش از این با من اینگونه رفتار نمی‌فرمود.»
پس دو پسر خود (امام حسن و امام حسین(ع) را فرا خواند و پرده را از درب خانه کند و النگوها را از دست در آورد و النگوها را به یکی و پرده را به دیگری داده و به آنان فرمود: «نزد پدرم بروید و از من به او سلام برسانید و بگویید: ما پس از رفتن شما به سفر غیر از تهیه اینها کار دیگری نکرده ایم، اینک هر طور که مایل هستید آنها را به مصرّف برسانید؛ آن دو از طرف مادر این سخن را به عرض پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ رساندند، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن دو را بوسید و در آغوش کشید و هر یک را بر یک زانوی خود نشاند آنگاه فرمان داد آن دو النگو را شکسته و قطعه قطعه کردند و اهل «صفّه» را فرا خواند ـ و آنان گروهی از مهاجرین بودند که نه خانه‌ای داشتند و نه مالی ـ و تکه‌های النگو را در میان آنها تقسیم فرمود و سپس پرده را ـ که پارچه‌ای طولانی ولی کم عرض بود ـ میان افرادی از آنان که برهنه بودند و پوششی نداشتند تقسیم کرد … .
آنگاه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «خداوند بر فاطمه رحمت آوَرد، همانا خدای متعال به جهت این پرده از لباس‌های بهشتی به او خواهد پوشاند و به جهت این النگو‌ها از زینت‌های بهشتی به او عطا خواهد کرد.»[8]
4 ـ راستگوترین بانو
«عایشه» گفته است: «هرگز راستگوتر از فاطمه(س) ندیدم جز پدرش (رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله).[9]
5 ـ‌ زاهد در زندگی
از امام صادق(ع) و نیز از «جابر انصاری» نقل شده است که: «پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، فاطمه(س) را دید که لباسی خشن بر تن دارد و به دست خویش (آسیا می‌گرداند و) آرد می‌کند، و درهمان حال فرزند خود را شیر می‌دهد، اشک به چشمان پیامبر آمد و فرمود: «دخترم تلخی دنیا را به عنوان مقدمه شیرینی آخرت تحمل کن»
عرض کرد: «ای رسول خدا! خداوند را بر نعمتهایش ستایشگر و سپاسگزارم.»
و خدای متعال این آیه را نازل فرمود: «و لَسَوف یُعطیک رَبُّک فَتَرضی[10]: و بزودی؛ پروردگارت (آن قدر) به تو عطا خواهد کرد تا راضی و خشنود شوی»[11].
6 ـ‌ مقام خوف و خشیت از خدا
هنگامی که آیه «و إنَّ جهنَّم لَمَوعدهُم اجمَعین لها سبعهُ ابوابٍ لِکلِّ بابٍ مِنهم جُزءٌ مَقسومٌ؛ دوزخ میعاد گاه همیشگی ایشان است که هفت درب دارد و برای هر دربی سهم معیّنی از ایشان خواهد بود» نازل شد، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به صدای بلند گریست، و اصحاب او از گریه آن بزرگوار گریستند امّا نمی‌دانستند جبرئیل چه به او فرود آورده است، و (از هیبت پیامبر) هیچ یک توان آن که با او سخن بگویند نداشتند، و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ چنان بود که چون فاطمه(س) را می‌دید شادمان می‌شد، به همین جهت سلمان به خانه فاطمه(س) رفت تا او را از قضیه آگاه سازد، و آن گرامی را دید که مقداری جو را آسیا می‌کند و می‌گوید: «و ما عند الله خیرٌ وَ أبقی؛ آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است.»[12]
عبایی پشمین بر تن داشت که دوازده جای آن با لیف خرما وصله شده بود. سلمان وضع پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را و این که جبرئیل به او چیزی فرود آورده است به فاطمه(س) خبر داد و آن گرامی برخاست و همان عبای وصله دار را بر خود پیچید (و حرکت کرد)، سلمان (از مشاهده آن بسیار متأثّر و اندوهگین شد و) گفت: «دریغا، دختران کسری و قیصر ابریشم و حریر می‌پوشند و دختر محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ عبایی پشمین بر تن دارد که دوازده جای آن با لیف خرما وصله شده است!»
حضرت فاطمه(س) بر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد شد و سلام کرد و عرض کرد: «پدر جان! سلمان از لباس من تعجب کرده است، در حالی که سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و علی(ع) از اثات زندگی چیزی نداریم جز پوست گوسفندی که روزها روی آن به شترمان علوفه می‌دهیم و شبها بستر ما است، و بالش ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پر شده است!»
پیامبر فرمود: «ای سلمان! دختر من از گروه پیشگامان و سبقت گرفتگان (به سوی خدا) است.»
حضرت فاطمه(س) عرض کرد: «ای پدر فدای تو بشوم چه چیزی موجب گریستن شما شد.»
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از آیه‌ای که جبرئیل فرود آورده بود به او خبر داد، فاطمه(س) چون آیه را شنید چنان گریست که بر زمین افتاد، و پیاپی می‌گفت: «وای، وای بر کسی که در آتش دوزخ افتد …»[13]
البته می‌توان به مصادیق و نمونه‌های بی‌شماری در زندگی حضرت زهرا(س) اشاره نمود ولی به همین مقدار در این قسمت بسنده می‌گردد.

[4] ـ ر.ک: بررسی تحلیلی الگوی فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند.
[5]  ـ بحارالانوار، ج 43، ص 191
[6]  ـ‌ کفاش، حمیدرضا، 75 درس زندگی از سیره عملی حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها صفحه 29
[7]  ـ بحار، ج 43، ص 81 ـ عیون اخبار الرضا ـ علیه السّلام ـ ، ج 2، ص 45 ـ و نیز خلاصه ای از این روایت با اندک تفاوت در مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 121.
[8] ـ بحارالانوار، ج 43، ص 83 ـ‌84، مکارم الاخلاق، چاپ بیروت، ص 95 ـ 94.
[9]  ـ بحار، ج 43، ص 53 ـ کشف الغمّه، ج 2، ص 30 ـ مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 119.
[10]  ـ سوره «والضَحی»، آیه 5.
[11]  ـ بحار، ج 43، ص 85 و 86 ـ مناقب شهر آشوب، ج 3، ص 120 ـ منتهی الآمال، ص 161 ـ بیت الاحزان، ص 24 با حذف قسمت آخر روایت.
[12]  ـ‌ سوره قصص، آیه 60 و سوری شوری آیه 36.
[13]  ـ ریاحین الشریعه، ج 1، ص 148 ـ بیت الاحزان، ص 28 و 29.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

   یکشنبه 27 فروردین 1391نظر دهید »

در اهميت دوران انتظار همين بس که دشمنان، آن‏را مانع تسلط خود بر مسلمانان برشمرده‏اند: «ميشل فوکو، کلر برير، در بحث مبارزه با تفکر مهدي باوري: ابتدا امام حسين عليه السلام و بعد امام زمان (عج) را مطرح مي‏کنند و دو نکته را عامل پايداري شيعه معرفي مي‏کنند .

نگاه سرخ و نگاه سبز در کنفرانس «تل آويو» هم افرادي مثل برنارد لوييس، مايکل ام جي . جنشر، برونبرگ و مارتين کرامر بر اين بحث‏خيلي تکيه مي‏کنند . آن‏ها در تحليل انقلاب اسلامي، به «نگاه سرخ‏» شيعيان، يعني عاشورا و «نگاه سبز» شان يعني انتظار مي‏رسند . جمله‏ي مشهوري دارند که «اين‏ها به اسم امام حسين قيام مي‏کنند و به اسم امام زمان (عج)، قيام‏شان را حفظ مي‏کنند .

دشمن به اهميت مديريت‏شيعه آن‏هم زماني که رهبر آن غايب و از نظرها پنهان است، پي برده‏اند و به همين منظور اقداماتي در اين رابطه انجام داده‏اند و سناريوهاي متعددي را جهت تضعيف و نابودي اين انديشه‏ي مقدس طراحي کرده و متناوبا به اجرا گذارده‏اند .

از آن جمله، دخالت مستقيم و حمايت از پروسه‏ي «شخصيت پردازي و مهدي تراشي ، تخريب پايه‏ي فکري «مهدي باوري‏» از طريق ژست‏هاي علمي و به ظاهر شرق‏شناسي، پرورش و حمايت از سرسپرده‏هاي داخلي مانند احمد کسروي، شريعت‏سنگلجي، سلمان رشدي و اخيرا احمد الکاتب، انتشار تبليغات مسموم رسانه‏اي، امپراتوري اهريمني رسانه‏هاي استکباري و بمباران تبليغاتي توپ‏خانه‏هاي صوتي و تصويري ژورناليستي نظام سلطه، يکي از قوي‏ترين ابزارهاي کودتاي فکري و شست‏وشوي مغزي توده‏هاست .

در واپسين دهه‏هاي قرن بيستم، هجومي از اين نوع را عليه ايده‏ي «ظهور مهدي موعود» شاهد بوديم . در سال 1982 ميلادي، سريالي با نام «نوستر آداموس‏» به مدت سه ماه متوالي از شبکه‏ي تلويزيوني آمريکا پخش شد . اين فيلم سرگذشت‏ستاره شناس و پزشک فرانسوي به نام «ميشل نوستر آداموس‏» بود که نزديک به 500 سال قبل مي‏زيسته است .

اين سريال، پيشگويي‏هاي وي را درباره‏ي آينده‏ي جهان به تصوير کشيده بود که مهم‏ترين آن‏ها پيش‏گويي وي درباره‏ي ظهور نواده‏ي پيامبر اسلام در مکه مکرمه و متحد ساختن مسلمانان و پيروزي بر اروپاييان و ويران کردن شهرهاي بزرگ سرزمين جديد (آمريکا) بود .

هدف از اين مانور تبليغاتي، به تصوير کشيدن چهره‏اي خشن، بي رحم، ويران‏گر و گرفتار

جنون قدرت از مهدي موعود و تحريک و بسيج عواطف ملل غربي عليه اسلام و منجي

موعود آن و در کوتاه مدت، بستر سازي رواني بود .


موضوعات: فرهنگ مهدويت
   شنبه 26 فروردین 1391نظر دهید »

مروری بر سیره عملی شخصیت حضرت زهرا(س)
بیت‌الغزل این نوشتار را با عباراتی از رهبر معظم انقلاب مزين ساخته ايم که در شأن مقام والای صدیقه طاهره و الگوگیری از ایشان مي فرمايد:
اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند، یعنی الگویی زهرایی، الگویی زینبی، زنان بزرگ، زنان با عظمت، زنانی که می‌توانند دنیایی و تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخ حقیقی خود نایل آمده است.
اسلام فاطمه(س)،آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی را به عنوان نمونه و اسوه زن معرفی می‌کند، زندگی ظاهری او ،جهاد او، مبارزه او، دانش او، سخنوری او، فداکاری او، شوهرداری او، مادری او، همسرداری او، مهاجرت او الگوی زنی که اسلام می‌خواهد بسازد این چنین است.[1]
* * *
یکی از مهمترین روشها در تربیت ، روش الگویی است زیرا تأثیر شخصیت الگو در شکل گیری رفتار ومنش تربیت شونده به مراتب بیشتر از موارد دیگر است. اسلام نیز به این روش اهمیت زیادی داده است و قرآن کریم بخشی از آیات مبارک خود را به معرفی مردان و زنان موحد و ثابت قدمی اختصاص داده است که در شرایط گوناگون ،صلاحیت وشخصیت خود را بروز داده و حق محوری خویش را به اثبات رسانده اند. از زنان پاک دامن وعفیفی چون مریم سلام اللّه علیها ، آسیه همسر فرعون سلام اللّه علیها و دختران شعیب که الگوی زنان در شرایط مختلف می‌باشند تجلیل وستایش کرده است.
یکی از عالیترین الگوهای قابل پیروی برای انسانها بویژه زنان ، حضرت صدیقه طاهره ، فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است. درباره زندگانی حضرت زهرا سلام اللّه علیها کتابها و مقالات بسیاری به رشته تحریر درآمده اما بررسی کاربردی و ارائه الگوهای رفتاری آن حضرت کمتر موردتوجه قرار گرفته است. که در این نوشتار به طور مختصر به برخی از آنها اشاره می‌شود.
زمانی که سخن از الگوی رفتاری زن و فعالیت زنان به میان می‌آید، برخی از اذهان معطوف به شخصیت‌های بانوان بزرگ اسلام، همچون فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) می‌گردد و از طریق طرح شخصیت آرمانی این بزرگواران سعی می‌شود سمت و سوی مثبت و مشخصی به حضور مثبت و مؤثر بانوان در جامعه اسلامی داده شود. در عین تأکید بر اهمیت الگو قرار دادن شخصیت‌های بی‌بدیل، همچون بزرگان یاد شده و تأکید بر جامعیت این عزیزان واین که از طریق طرح حیات فردی و اجتماعی آنان می‌توان نسخه‌های روشی برای زن موفق در هر عصر و زمان یافت، بسنده نمودن به چنین امری با این سؤال جدی روبروست که چگونه می‌توان بستر عینی را ایجاد نمود تا جریان عینی جامعه به چنین سمتی حرکت کند و آیا می‌توان بدون برنامه‌ریزی و بدون قرار دادن نهادهای مختلف در جای خود و بدون تقسیم وظایف و بدون تعریف کارکرد ویژه زنان در جامعه و مسئولیت‌های متنوعی که متناسب با توانمندی خود می‌توانند از عهده آن برآیند، به چنین مهمی نایل آمد؟ به عبارت دیگر، آیا می‌توان از همه زنان به طور یکسان انتظار داشت تا خود را به چنان قله‌های رفیعی نزدیک  نمایند؟
توجه به نکته یاد شده، ما را به طرح این احتمال رهنمون می‌سازد که طرح الگو و شخصیت آرمانی به عنوان الگوی مطلوب زنان، لازم اما ناکافی است. کمال چنین امری به ترسیم ترکیب مطلوب از فعالیت زنان در جامعه حاضر و در هر عصر، متناسب با همان زمان می‌باشد که یک فرد به تنهایی قادر به اجرای همه آنها نیست. به عبارت دیگر، سعی در این معنا که مجمو.عه فعالیت هایی که عموم زنان در هر عصر به انجام می‌رسانند، با الگوی شخصیتی فاطمه زهرا(س) یا حضرت زینب(س) تطبیق داده شود. به عبارت ساده تر، مبتنی بر شخصیت‌های آرمانی، جامعه‌ای آرمانی تعریف گردد تا با درک صحیح از شرایط زمانه، نیل به چنین مطلوبی فراهم آید.[2]
البته تذکر این نکته ضروری است که الگویی می‌تواند تمام ابعاد لازم، نظیر الگوی رفتارهای فردی، روابط خانوادگی و حقوق مدنی، الگوی روابط زن و مرد، الگوی شخصیت اخلاقی، الگو مشارکت اجتماعی،‌الگوی مناسبات اقتصادی، الگوی آموزش و تحصیل و … دارا باشد که:
اولاً، برخاسته از مجموعه‌ای از توصیفات عینی و دیدگاه‌های ارزشی و ایدئولوژیک باشد یعنی بر مبانی انسان شناختی و هستی شناختی و معرفت شناختی استوار گردد.
ثانیاً، در عین توجه به نقطه مطلوب به گونه‌ای طرح نشده باشد که فراسوی آرزوهای انسانی قرار گیرد بلکه باید کارکرد مهم آن رساندن وضعیت موجود به نقطة مطلوب باشد، لذا همواره این الگو باید متناسب با شرایط و ظرفیت‌های زمانی و مکانی تنظیم گردد.
این معنا بدون آن که باعث شود شرایط بر الگو تحمیل گردند، انعطاف لازم را برای همراهی با تحولات رو به توسعه جامعه انسانی در الگو فراهم می‌آورد؛ انعطافی که مقصد خود را تغییر اوضاع موجود به سمت کمال و ترقی انسانی قرار  داده است.
ثالثاً، این الگو به جهت این که باید در تمام ابعاد هماهنگ و منسجم باشد به ناچار باید از یک نظام فکری برگرفته شود[3].


آنچه در این نوشتار نویسنده در صدد تبیین آن است رفتارهای شخصیت تاریخی حضرت زهرا(س) می‌باشد. بدلیل اینکه رفتارهای حضرت در ابعاد مختلفی قابل تصور است، قبل از تطبیق به مصداق ضروری است مراد خود را از نوع عناوین رفتارها مشخص نماییم.
رفتارهای زنان را می‌توان در سه مقیاس فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح و آنها را در سطوح سیاسی ـ فرهنگی و اقتصادی ملاحظه نمود.
قبل از طرح و تبیین این عناوین باید توجه کرد که در اثر اقتباس و اتکاء به یک الگوی تمام عیار با محوریت شخصیت حضرت زهراست که می‌توان زنان جامعه مسیر و سمت و سوی حرکت خویش را دریافته و با اطمینان گامهای خود را در این جاده بردارند.
بررسی سطوح رفتارها (سیاسی ـ ‌فرهنگی ـ ‌اقتصادی)
پس از ذکر این مقدمه اینک به تعریف از موضوع رفتارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی می‌پردازیم.
1 ـ فعالیت‌های سیاسی: مربوط به فعالیت هایی است که به نوعی به افزایش قدرت یا افزایش شدت تحرک یک جامعه، منجر می‌گردد. به عبارت دیگر، فعالیت هایی است که اثر آن ایجاد عزت یا حقارت یک جامعه در قبال سایر جوامع می‌باشد. عامل عمده‌ای که باعث قدرت و افزایش شدت تأثیر یک جامعه نسبت به سایر جوامع می‌شود، ظرفیت تمایلات و اخلاق و روحیاتی است که در آن جامعه حکم فرماست.
از همین روی، می‌توان شدت انگیزش افراد جامعه را عامل اصلی در ایجاد تحرک سیاسی ان جامعه قلمداد نمود. براساس تعریف یاد شده، آن گاه که از فعالیت سیاسی زنان سخن به میان می‌آید ـ‌یعنی مشارکت آنان در فعالیت هایی که به افزایش قدرت، ظرفیت و شدت جامعه منجر خواهد گردید ـ‌ این امر ممکن است با مشارکت در مقیاس‌های مختلف فعالیت، اعم از فعالیت در خانواده یا جامعه و یا بالاتر از آن، قابل تصویر باشد.
براین اساس، حضور بانوان در انتخابات، پذیرش مسئولیت‌های اجتماعی به صورت مستقیم در مناصب مختلف نظام و ایجاد نهادهای صنفی مربوط به بانوان یا غیر آن، تحریک احساسات عمومی از طریق سخنرانی‌ها یا درج مقالات یا تدوین کتب، همه و هم به عنوان نمونه هایی از فعالیت‌های سیاسی زنان قلمداد می‌گردد.
2 ـ فعالیت‌های فرهنگی: فعالیت هایی است که به تقویت اندیشه، تفکر، باورها و اعتقادات جامعه، بارورتر شدن حجم اطلاعات عمومی مردم و ایجاد تفاهم و وفاق براساس پذیرش امور مشترک می‌انجامد. براین اساس، فعالیت فرهنگی بانوان، مشارکت آنان در عرصه‌ای است که به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعی و هم چنین ایجاد پذیرش عمومی نسبت به امور مختلف منجر شود؛ برای مثال،‌زمانی که عموم بانوان جامعه ما پوشش خاصی (مانند چادر) را به عنوان پوشش برتر برمی‌گزینند، صحیح است که گفته شود چنین پوششی به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده در جامعه ما درآمده است. در نقطه مقابل،‌ از عدم لزوم پوشش ترویج عریانی در جوامع، خصوصاً غربی، به عنوان فرهنگی پذیرفته شده در آن جوامع می‌توان یاد نمود. براساس تعریف شده، مشارکت زنان در امر آموزش‌های عمومی و تخصصی، اعم از یاد گرفتن یا یاد دادن اطلاعات عمومی یا تخصصی، فعالیت در امر پژوهش در سطوح مختلف نیازمندی‌های جامعه، حضور در عرصه هنر، کتاب و امثال آن را می‌توان به عنوان نمونه‌های بارزی از فعالیت‌های فرهنگی بانوان قلمداد نمود.
3 ـ فعالیت‌های اقتصادی: فعالیت هایی هستند که به افزایش ثروت فرد و جامعه و ایجاد توان فزایی مادی برای فرد یا جامعه منجر می‌گردد. فعالیت هایی که کارآمدی و تأثیر عینی یک جامعه نسبت به سایر جوامع، یا یک فرد نسبت به سایر افراد یا یک قشر نسبت به سایر قشرها را ارتقا می‌بخشد.
براین اساس، فعالیت اقتصادی زنان به فعالیت هایی اطلاق می‌شود که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، به چنین نیتجه‌ای منجر می‌گردد. فعالیت زنان، حتی اگر به داخل خانه هم محدود گردد، می‌تواند از همان موضع با قناعت وصرفه جویی و یا با اسراف و تبذیر، مشی خاصی را در فعالیت اقتصادی خود بپیماید. افزون بر این، حضور زنان در کارگاه‌های اقتصادی نیروی کار یا نیروی متخصص، سرمایه گذاری‌های مستقیم یا غیرمستقیم برخی بانوان در فعالیت‌های اقتصادی و این قبیل موارد را می‌توان به عنوان فعالیت‌های اقتصادی بانوان قلمداد کرد.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> <!– /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4; mso-font-charset:1; mso-generic-font-family:roman; mso-font-format:other; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:0 0 0 0 0 0;} @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:swiss; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:1627400839 -2147483648 8 0 66047 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-unhide:no; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; margin:0in; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; mso-pagination:widow-orphan; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-bidi-language:FA; mso-no-proof:yes;} .MsoChpDefault {mso-style-type:export-only; mso-default-props:yes; font-size:10.0pt; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt;} @page Section1 {size:8.5in 11.0in; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in; mso-header-margin:.5in; mso-footer-margin:.5in; mso-paper-source:0;} div.Section1 {page:Section1;} –>


[1]  ـ ر.ک:‌سخنرانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای در ورزشگاه آزادی،  مورخ 30/7/76.

[2]  ـ ر.ک: بررسی تحلیلی الگوی فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند.

[3] ـ ر.ک: ضرورت نگاه نظام مند به الگوی شخصیت زن مسلمان، چالش ها و بایسته ها، فریبا علاسوند.

   پنجشنبه 24 فروردین 1391نظر دهید »

ناتواني

اگر فرد منتظر، فاقد مهارتها و توانائي هايي باشد که بايد در جهت آمادگي براي پذيرائي از ميهمان خود بکار گيرد، فلسفه انتظار را درک نخواهد کرد و يک منتظر حقيقي نخواهد بود; زيرا مدت انتظار، فرصتي است براي باز سازي و توانمنديهاي فکري، روحي و ايماني جهت درک برنامه تحول، و فرد معتقد، نيازمند کسب توانمنديهاي غني جهت درک اين فسلفه انتظار مي باشد. همچنين اگر درک فرد منتظر از نقشي که بايد در ايجاد زمينه ظهور بازي کند، درکي منفي باشد، باز مي توان آن را يک ناتواني فکري ناميد، که به تلاش در جهت آمادگي و آماده سازي محيط، منجر نخواهد شد .

يا اگر فرد منتظر، فلسفه انتظار را به طور صحيح درک نکرده باشد و چنين برداشت نمايد که نقش او صرفاً پذيرش ظلم و عدم آگاهي دادن به جامعه است و فرد منجي بايد خود بيايد و از جامعه رفع ظلم نمايد، برداشتي منفي از نقش منتظر خواهد داشت; لذا هيچگونه تلاشي در جهت رشد فردي و اجتماعي براي کمک به زمينه سازي تحول انجام نخواهد داد .

يا اگر منتظر، نقشي را که در زندگي براي خود ترسيم نموده است، با نقشي که منتظر از او انتظار دارد، سازگار نباشد، باز اين فرد منتظر به يک فردي معتقد به تحول، بدل نخواهد گرديد; زيرا تا ارزشهاي الهي را در فکر و رفتار خود قبول نکرده و رعايت ننمايد، همخواني ميان باورهاي ذهني خود و اعتقادات ديني در جهت تحول جهاني نخواهد داشت. بنابراين چنين فردي حتي با فرض قبول نظريه تحول ديني، پويايي لازم را نخواهد داشت.



دلسردي

اگر شخصي در انتظار ميهماني باشد، اما ميهمان او در آن مدت نيايد، و يا آمدن و ديدن ميهمان، نتيجه مورد انتظار او را بر آورده ننمايد، و يا حتي اگر تصور نمايد شخصيت ميهمان کارگشاي مشکلات او نخواهد بودـ چون تصّور مي کند پاداش مورد انتظارش را در اين انتظار نخواهد يافت، يا نتيجه اي را براي اين تلاش و عملکرد خود نخواهد ديد ـ به علت ايجاد اين يأس، در جهت ايجاد زمينه براي ظهور او کوشش نخواهد کرد، يا اگر کوششي نمايد، با يک نوع بي اعتمادي و بي تفاوتي خواهد بود.


موضوعات: فرهنگ مهدويت
   پنجشنبه 24 فروردین 13911 نظر »

1 ... 87 88 89 ...90 ... 92 ...94 ...95 96 97 ... 101