« نگاه سرخ و نگاه سبز | فلسفه انتظار » |
مروری بر سیره عملی شخصیت حضرت زهرا(س)
بیتالغزل این نوشتار را با عباراتی از رهبر معظم انقلاب مزين ساخته ايم که در شأن مقام والای صدیقه طاهره و الگوگیری از ایشان مي فرمايد:
اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند، یعنی الگویی زهرایی، الگویی زینبی، زنان بزرگ، زنان با عظمت، زنانی که میتوانند دنیایی و تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخ حقیقی خود نایل آمده است.
اسلام فاطمه(س)،آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی را به عنوان نمونه و اسوه زن معرفی میکند، زندگی ظاهری او ،جهاد او، مبارزه او، دانش او، سخنوری او، فداکاری او، شوهرداری او، مادری او، همسرداری او، مهاجرت او الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد این چنین است.[1]
* * *
یکی از مهمترین روشها در تربیت ، روش الگویی است زیرا تأثیر شخصیت الگو در شکل گیری رفتار ومنش تربیت شونده به مراتب بیشتر از موارد دیگر است. اسلام نیز به این روش اهمیت زیادی داده است و قرآن کریم بخشی از آیات مبارک خود را به معرفی مردان و زنان موحد و ثابت قدمی اختصاص داده است که در شرایط گوناگون ،صلاحیت وشخصیت خود را بروز داده و حق محوری خویش را به اثبات رسانده اند. از زنان پاک دامن وعفیفی چون مریم سلام اللّه علیها ، آسیه همسر فرعون سلام اللّه علیها و دختران شعیب که الگوی زنان در شرایط مختلف میباشند تجلیل وستایش کرده است.
یکی از عالیترین الگوهای قابل پیروی برای انسانها بویژه زنان ، حضرت صدیقه طاهره ، فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است. درباره زندگانی حضرت زهرا سلام اللّه علیها کتابها و مقالات بسیاری به رشته تحریر درآمده اما بررسی کاربردی و ارائه الگوهای رفتاری آن حضرت کمتر موردتوجه قرار گرفته است. که در این نوشتار به طور مختصر به برخی از آنها اشاره میشود.
زمانی که سخن از الگوی رفتاری زن و فعالیت زنان به میان میآید، برخی از اذهان معطوف به شخصیتهای بانوان بزرگ اسلام، همچون فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) میگردد و از طریق طرح شخصیت آرمانی این بزرگواران سعی میشود سمت و سوی مثبت و مشخصی به حضور مثبت و مؤثر بانوان در جامعه اسلامی داده شود. در عین تأکید بر اهمیت الگو قرار دادن شخصیتهای بیبدیل، همچون بزرگان یاد شده و تأکید بر جامعیت این عزیزان واین که از طریق طرح حیات فردی و اجتماعی آنان میتوان نسخههای روشی برای زن موفق در هر عصر و زمان یافت، بسنده نمودن به چنین امری با این سؤال جدی روبروست که چگونه میتوان بستر عینی را ایجاد نمود تا جریان عینی جامعه به چنین سمتی حرکت کند و آیا میتوان بدون برنامهریزی و بدون قرار دادن نهادهای مختلف در جای خود و بدون تقسیم وظایف و بدون تعریف کارکرد ویژه زنان در جامعه و مسئولیتهای متنوعی که متناسب با توانمندی خود میتوانند از عهده آن برآیند، به چنین مهمی نایل آمد؟ به عبارت دیگر، آیا میتوان از همه زنان به طور یکسان انتظار داشت تا خود را به چنان قلههای رفیعی نزدیک نمایند؟
توجه به نکته یاد شده، ما را به طرح این احتمال رهنمون میسازد که طرح الگو و شخصیت آرمانی به عنوان الگوی مطلوب زنان، لازم اما ناکافی است. کمال چنین امری به ترسیم ترکیب مطلوب از فعالیت زنان در جامعه حاضر و در هر عصر، متناسب با همان زمان میباشد که یک فرد به تنهایی قادر به اجرای همه آنها نیست. به عبارت دیگر، سعی در این معنا که مجمو.عه فعالیت هایی که عموم زنان در هر عصر به انجام میرسانند، با الگوی شخصیتی فاطمه زهرا(س) یا حضرت زینب(س) تطبیق داده شود. به عبارت ساده تر، مبتنی بر شخصیتهای آرمانی، جامعهای آرمانی تعریف گردد تا با درک صحیح از شرایط زمانه، نیل به چنین مطلوبی فراهم آید.[2]
البته تذکر این نکته ضروری است که الگویی میتواند تمام ابعاد لازم، نظیر الگوی رفتارهای فردی، روابط خانوادگی و حقوق مدنی، الگوی روابط زن و مرد، الگوی شخصیت اخلاقی، الگو مشارکت اجتماعی،الگوی مناسبات اقتصادی، الگوی آموزش و تحصیل و … دارا باشد که:
اولاً، برخاسته از مجموعهای از توصیفات عینی و دیدگاههای ارزشی و ایدئولوژیک باشد یعنی بر مبانی انسان شناختی و هستی شناختی و معرفت شناختی استوار گردد.
ثانیاً، در عین توجه به نقطه مطلوب به گونهای طرح نشده باشد که فراسوی آرزوهای انسانی قرار گیرد بلکه باید کارکرد مهم آن رساندن وضعیت موجود به نقطة مطلوب باشد، لذا همواره این الگو باید متناسب با شرایط و ظرفیتهای زمانی و مکانی تنظیم گردد.
این معنا بدون آن که باعث شود شرایط بر الگو تحمیل گردند، انعطاف لازم را برای همراهی با تحولات رو به توسعه جامعه انسانی در الگو فراهم میآورد؛ انعطافی که مقصد خود را تغییر اوضاع موجود به سمت کمال و ترقی انسانی قرار داده است.
ثالثاً، این الگو به جهت این که باید در تمام ابعاد هماهنگ و منسجم باشد به ناچار باید از یک نظام فکری برگرفته شود[3].
آنچه در این نوشتار نویسنده در صدد تبیین آن است رفتارهای شخصیت تاریخی حضرت زهرا(س) میباشد. بدلیل اینکه رفتارهای حضرت در ابعاد مختلفی قابل تصور است، قبل از تطبیق به مصداق ضروری است مراد خود را از نوع عناوین رفتارها مشخص نماییم.
رفتارهای زنان را میتوان در سه مقیاس فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح و آنها را در سطوح سیاسی ـ فرهنگی و اقتصادی ملاحظه نمود.
قبل از طرح و تبیین این عناوین باید توجه کرد که در اثر اقتباس و اتکاء به یک الگوی تمام عیار با محوریت شخصیت حضرت زهراست که میتوان زنان جامعه مسیر و سمت و سوی حرکت خویش را دریافته و با اطمینان گامهای خود را در این جاده بردارند.
بررسی سطوح رفتارها (سیاسی ـ فرهنگی ـ اقتصادی)
پس از ذکر این مقدمه اینک به تعریف از موضوع رفتارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میپردازیم.
1 ـ فعالیتهای سیاسی: مربوط به فعالیت هایی است که به نوعی به افزایش قدرت یا افزایش شدت تحرک یک جامعه، منجر میگردد. به عبارت دیگر، فعالیت هایی است که اثر آن ایجاد عزت یا حقارت یک جامعه در قبال سایر جوامع میباشد. عامل عمدهای که باعث قدرت و افزایش شدت تأثیر یک جامعه نسبت به سایر جوامع میشود، ظرفیت تمایلات و اخلاق و روحیاتی است که در آن جامعه حکم فرماست.
از همین روی، میتوان شدت انگیزش افراد جامعه را عامل اصلی در ایجاد تحرک سیاسی ان جامعه قلمداد نمود. براساس تعریف یاد شده، آن گاه که از فعالیت سیاسی زنان سخن به میان میآید ـیعنی مشارکت آنان در فعالیت هایی که به افزایش قدرت، ظرفیت و شدت جامعه منجر خواهد گردید ـ این امر ممکن است با مشارکت در مقیاسهای مختلف فعالیت، اعم از فعالیت در خانواده یا جامعه و یا بالاتر از آن، قابل تصویر باشد.
براین اساس، حضور بانوان در انتخابات، پذیرش مسئولیتهای اجتماعی به صورت مستقیم در مناصب مختلف نظام و ایجاد نهادهای صنفی مربوط به بانوان یا غیر آن، تحریک احساسات عمومی از طریق سخنرانیها یا درج مقالات یا تدوین کتب، همه و هم به عنوان نمونه هایی از فعالیتهای سیاسی زنان قلمداد میگردد.
2 ـ فعالیتهای فرهنگی: فعالیت هایی است که به تقویت اندیشه، تفکر، باورها و اعتقادات جامعه، بارورتر شدن حجم اطلاعات عمومی مردم و ایجاد تفاهم و وفاق براساس پذیرش امور مشترک میانجامد. براین اساس، فعالیت فرهنگی بانوان، مشارکت آنان در عرصهای است که به بارورتر شدن اندیشه و خرد جمعی و هم چنین ایجاد پذیرش عمومی نسبت به امور مختلف منجر شود؛ برای مثال،زمانی که عموم بانوان جامعه ما پوشش خاصی (مانند چادر) را به عنوان پوشش برتر برمیگزینند، صحیح است که گفته شود چنین پوششی به عنوان یک فرهنگ پذیرفته شده در جامعه ما درآمده است. در نقطه مقابل، از عدم لزوم پوشش ترویج عریانی در جوامع، خصوصاً غربی، به عنوان فرهنگی پذیرفته شده در آن جوامع میتوان یاد نمود. براساس تعریف شده، مشارکت زنان در امر آموزشهای عمومی و تخصصی، اعم از یاد گرفتن یا یاد دادن اطلاعات عمومی یا تخصصی، فعالیت در امر پژوهش در سطوح مختلف نیازمندیهای جامعه، حضور در عرصه هنر، کتاب و امثال آن را میتوان به عنوان نمونههای بارزی از فعالیتهای فرهنگی بانوان قلمداد نمود.
3 ـ فعالیتهای اقتصادی: فعالیت هایی هستند که به افزایش ثروت فرد و جامعه و ایجاد توان فزایی مادی برای فرد یا جامعه منجر میگردد. فعالیت هایی که کارآمدی و تأثیر عینی یک جامعه نسبت به سایر جوامع، یا یک فرد نسبت به سایر افراد یا یک قشر نسبت به سایر قشرها را ارتقا میبخشد.
براین اساس، فعالیت اقتصادی زنان به فعالیت هایی اطلاق میشود که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، به چنین نیتجهای منجر میگردد. فعالیت زنان، حتی اگر به داخل خانه هم محدود گردد، میتواند از همان موضع با قناعت وصرفه جویی و یا با اسراف و تبذیر، مشی خاصی را در فعالیت اقتصادی خود بپیماید. افزون بر این، حضور زنان در کارگاههای اقتصادی نیروی کار یا نیروی متخصص، سرمایه گذاریهای مستقیم یا غیرمستقیم برخی بانوان در فعالیتهای اقتصادی و این قبیل موارد را میتوان به عنوان فعالیتهای اقتصادی بانوان قلمداد کرد.
[1] ـ ر.ک:سخنرانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای در ورزشگاه آزادی، مورخ 30/7/76. [2] ـ ر.ک: بررسی تحلیلی الگوی فعالیت زنان در جهان معاصر، استاد علیرضا پیروزمند. [3] ـ ر.ک: ضرورت نگاه نظام مند به الگوی شخصیت زن مسلمان، چالش ها و بایسته ها، فریبا علاسوند.
فرم در حال بارگذاری ...